در مذمت جنگ نا تمام
نگار حسینی جنگ گویی تمام نمی‌شود، خسته هم نمی‌شود از گرفتن قربانی. اثرات مخرب آن سال‌های سال باقی می‌ماند، چه در هیات آلاینده‌هایی که آب و خاک را بدل می‌کنند به انبانی از سَم، چه بابت چیزی که بر جسم و روح مردم درگیر، سال‌های سال باقی می‌گذارد.
طاعون بمباران شیمیایی هیروشیما و ناکازاکی هنوز ژاپنی‌ها را رها نکرده است. مین هنوز دست و پای کودکان افغان را گروگان می‌گیرد. جنگ تحمیلی هشت ساله رژیم بعث عراق علیه ایران هم گویا از جان ایرانیان سیر نمی‌شود. شمار زیادی شهید و اسیر و مفقودالاثر و جانباز و مردمی که شب‌ها با کابوس بمباران خوابیدند و روزی بمباران شیمیایی را به چشم دیدند و غرب‌نشینانی که هنوز مزارع مین در کمین‌شان است از یک سو، گرد و غباری که هر روز شهروندان ایرانی از غرب و جنوب غرب تا مرکز ایران، ناگزیر به تنفس آن هستند از سوی دیگر، شاهد این مدعاست که جنگ تمام نمی‌شود، خسته هم نمی‌شود از گرفتن قربانی.

مرزنشینان همیشه بیشترین هزینه را می‌پردازند برای زنده ماندن، چه در صلح، چه در جنگ. مرزنشینان ایران هم از این قاعده مستثنا نیستند. در روزهای دفاع، آوارگی و ویرانی و از دست دادن عزیزان شان را به چشم دیدند، با صفت جنگ زدگی سال‌ها زندگی کردند و بعد از آن سر و دست و جان فرزندان شان روی مزرعه‌های مین ماند و حالا که نزدیک به ربع قرن از پایان جنگ می‌گذرد، در تنفس ساده در روزهای قهوه‌ای غبارگرفته در می‌مانند.

جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۸ به پایان رسید. صدام حسین در سال ۲۰۰۶، اعدام شد. حالا اما در سال ۲۰۱۳ میلادی، شهروندان ایرانی هنوز بابت مقاومت و پایداری در دفاع از سرزمین‌شان شهید می‌دهند و هنوز با تبعات آن دست به گریبانند. همه دلایل کوچک و بزرگ بروز گرد و غباری که ریزگرد عربی خوانده می‌شود به یک سو، خشک کردن تالاب بزرگ هورالعظیم، گل سرسبد تالاب‌های خاورمیانه به یک سو. می‌گویند هورالعظیم به دستور صدام حسین خشک شد تا راه نفوذ نیروهای ایرانی از این تالاب به خاک عراق بسته شود. بیست سال پس از پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸، بستر هورالعظیم تبدیل شده به یکی از مهم‌ترین کانون‌های تولید گرد و غبار.
جمهوری اسلامی ایران از امضاکنندگان بیانیه ریو است. این بیانیه در ژوئن سال 1992 در پایتخت برزیل منتشر شد، کمی بعد از آغاز تجاوز مسلحانه عراق به ایران. اصول 24 و 25 آن‌ به صراحت به نقش ویرانگر جنگ در محیط زیست و نقش مثبت صلح بر توسعه پایدار اشاره می‌کند. در اصل 24 آمده است: «جنگ‌ ذاتا نابود کنندة‌ توسعه‌ پایدار است‌. بنابراین، دولت‌ها باید در زمان‌ تضادهای‌ مسلحانه‌ به‌ قوانین‌ بین‌المللی‌ مربوط‌ به‌ حفاظت‌ از محیط‌ زیست‌ احترام‌ گذاشته‌ و پس‌ از خاتمه جنگ‌ در صورت‌ لزوم‌ در توسعه‌ بیشتر مشارکت‌ کنند.» به علاوه اصل‌ 25 می‌گوید: «صلح‌، توسعه‌ و حفاظت‌ از محیط‌ زیست‌ وابسته‌ به‌ یکدیگر و غیرقابل‌ تفکیک‌ می‌باشند.» برای طرف عراقی درگیر جنگ، اما شاید محیط زیست بی‌ارزش‌ترین چیزی بود که می‌شد به آن پرداخت.

بخش اعظم ریزگردهای ورودی به ایران منشا عراقی دارند. جایی که محیط زیست و احیای تالاب‌ها اولویت نیست، می‌شود گفت که دولت عراق مسوول مشکلاتی است که ریزگردها برای شهروندان ایرانی به وجود می‌آورند یا حتی دولت این کشور به سلامت شهروندان ایرانی بی‌توجه است. اما در جایی که هر روز تعدادی از شهروندان عراقی در بمب‌گذاری کشته می‌شوند و عراق در تامین امنیت اتباع این کشور ناتوان است، می‌توان توقع داشت دولت این کشور جان ایرانیان را در اولویت قرار دهد؟ مگر می‌شود از کشوری که بیست سال از سی سال گذشته را به جنگ گذرانده انتظار داشت به تنهایی مسوولیت همه آنچه ایرانیان تنفس می‌کنند را برعهده بگیرد؟


آخـر هفتـه‌ها بـا «آخـر هفتـه دنیـای اقتصـاد»
شما می‌توانید از طریق شماره تلفن ۸۷۷۶۲۱۲۰ نظر خود را در مورد مطالب «آخر هفته» با ما در میان بگذارید.