برای صدساله شدن نخست باید متولد شد
پنج ویژگی لازم برای یک سازمان «دوگانهسوز»

در این میان، حفظ توازن بین این دو هدف مهم و کلیدی و توجه همزمان به حفظ ثبات و تداوم وضع موجود و نوآوری و ورود به حوزههای جدید امری حساس و مهم است که بهسادگی قابل تحقق نیست و فقط از عهده شرکتهایی ساخته است که به آنها «شرکتهای دوگانهسوز» گفته میشود.
شرکتهای دوگانهسوز این قابلیت را دارند تا هم در چارچوب مدلهای موجود قادر به ارزشآفرینی و کسب رضایت حداکثری مشتریان باشند و هم این جسارت را دارند تا وارد حوزههای جدید و اقدامات نوآورانه شوند و از آزمونهای جدید سربلند بیرون بیایند.
در واقع شرکتهای دوگانهسوز آن قدر پویا و انعطافپذیر هستند که دو هدف حفظ وضعیت موجود و جستوجو در دنیای ناشناخته آینده را به طور همزمان بهپیش ببرند و تمرکزشان بر روی هر کدام از این دو هدف مهم و حساس تناقضی با هدف دیگر ندارد.
این شرکتها از یکسو دوستدار ثبات و پایداری و قابلپیشبینی بودن هستند و کارآیی و کارآمدی را دنبال میکنند و از سوی دیگر عاشق انعطافپذیری و سرعت و یادگیری و نوآوری پیوسته هستند و تمایل دارند دست به نوآوریهای ساختارشکن و جسورانه بزنند.
نقش مدیران و رهبران سازمان در ایجاد سازمانهای دوگانهسوز بسیار کلیدی و تعیینکننده است.
اگر مدیری که بهتازگی وارد یک شرکت میشود و به دنبال اثبات تواناییهای مدیریتی و رهبری خود است، بداند و بتواند یک شرکت دوگانهسوز را به وجود آورد یا آن را توسعه دهد، به طور حتم از نظر سهامداران و مالکان شرکت بهعنوان یک مدیر ممتاز و توانمند و کاربلد شناخته خواهد شد.
حال سوال اینجاست که یک شرکت دوگانهسوز چه ویژگیهایی دارد و چگونه میتوان چنین شرکتی را ایجاد کرد و توسعه داد. در ادامه به پنج ویژگی کلیدی شرکتهای دوگانهسوز اشاره خواهد شد که آگاهی از آنها برای هر مدیر تازهکاری لازم و ضروری است.
۱- تیم مدیریتی متحد و همفکر
هیچچیزی برای یک شرکت بدتر از این نیست که مدیران ارشدش با هم متحد و همفکر نباشند و هر کدام ساز خود را بزنند. نقطه مقابل این وضعیت وجود تیم مدیریتی متحد و همفکری است که به واسطه نزدیک بودن افکار و عقایدشان و بحث و تبادل نظر دائمی و بدون تعارف، به زبان مشترکی رسیدهاند که راهنمای آنها در تصمیمگیریهای کلان شرکت است.
همین همفکری و اتحاد در درون تیم مدیریتی ارشد شرکت است که هم باعث حفظ ثبات و انسجام درونسازمانی میشود و هم راه را برای نوآوریهای جسورانه و ورود به حوزههای ناشناخته و پرخطر باز میکند و احتمال بروز تعارض و چنددستگی در شرکت را به حداقل میرساند.
۲- استراتژیهای مبتنی بر پایداری و نوآوری
استراتژیهای یک شرکت هنگامی میتوانند موثر و تحولبرانگیز باشند که هم عناصر تثبیتکننده و آرامشبخش را در درون خود داشته باشند و هم مسیر را برای نوآوریهای پیدرپی و بهرهمندی حداکثری از فرصتهای جدید هموار سازند.
برای تدوین چنین استراتژیهایی لازم است که ارتباطات بین بخشها و سطوح مختلف شرکت افزایش یابد و از کارکنان تمام بخشهای شرکت برای مشارکت در طراحی و تدوین استراتژیها کمک گرفته شود. در چنین حالتی است که کارکنان شرکت، خود را در قبال اجرای درست و کامل استراتژیهایی که در طراحی و تدوین آنها نقش داشتهاند متعهد و مسوول احساس میکنند.
۳-تفکیک ساختارها و فرآیندهای تثبیتکننده و نوآور
در هر شرکتی فرآیندهای متعددی وجود دارند که بعضی از آنها در خدمت تثبیت وضع موجود و آرامش درونسازمانی هستند و برخی دیگر با هدف توسعه و نوآوری و ورود به حوزههای جدید طراحی شدهاند.
در شرکتهای دوگانهسوز، نهایت تلاش صورت میگیرد تا این دو نوع فرآیند و ساختارهای مربوط به آنها از هم تفکیک شوند. در نتیجه، جلوی تداخل پیدا کردن اهداف کوتاهمدت شرکت که برآمده از فرآیندهای مرتبط با حفظ وضعیت موجود هستند با اهداف بلندمدت شرکت که ریشه در فرآیندهای نوآورانه و بلندپروازانه دارند گرفته میشود. بنابراین لازم است که ساختارهای درونی و فرآیندهای اجرایی شرکتهای دوگانهسوز با توجه به ماهیت و تاثیرگذاریشان بر دو هدف تثبیت و نوآوری از همدیگر تفکیک شوند.
۴- وجود برنامههای دقیق نوآوری همراه با تعریف دقیق منابع موردنیاز
هرگونه برنامهریزی و اقدام شرکتهای دوگانهسوز برای نوآوری و ورود به حوزههای جدید همراه است با تعریف دقیق و کامل مراحل کار و منابع موردنیاز برای اجرای برنامههای نوآورانه.
در واقع در زمان طراحی فرآیندهایی که با خصوصیت نوآورانه و محیطهای غیرقابل پیشبینی شرکتهای دوگانهسوز سروکار دارند، باید به این واقعیت غیرقابل انکار توجه داشت که کدام منابع و به چه میزانی برای اقدامات نوآورانه شرکت اختصاص پیدا میکنند و قرار است چه حمایتها و پشتیبانیهایی از اقدامات نوآورانه شرکت صورت پذیرد.
۵- پشتیبانی دائمی و همهجانبه رهبری سازمان
تجربه نشان داده که پشت سر هر شرکت دوگانهسوز موفقی یک تیم رهبری منسجم و همراه قرار دارد که در همه حال و حتی در بدترین شرایط هم از فعالیتهای مدیران و کارکنان مشارکتکننده در فرآیندهای تثبیتکننده و نوآورانه شرکت حمایت جانانهای انجام میدهند و به هیچ عنوان پشت مجریان و دستاندرکاران شرکت را خالی نمیکنند.
چنین رهبران حامی و آیندهنگری میتوانند این قوت قلب را به مدیران ارشد و میانی و همچنین کارکنان شرکتهای دوگانهسوز بدهند که حتی در صورت به شکست انجامیدن اقدامات نوآورانه یا عدمموفقیت صددرصدی در حفظ موجود، باز هم پشتیبانی و حمایت تمامقد رهبران شرکت را پشت سرخود دارند و خطری آنها را تهدید نخواهد کرد.
در مجموع میتوان گفت که یک شرکت دوگانهسوز این توانایی را دارد تا ضمن توجه به عواملی که در حال حاضر باعث موفقیت و پایداری نسبی وضعیت شرکت شدهاند، آیندهنگر هم باشد و به عواملی که در آینده موجب کسب موفقیتهای بزرگ و ورود به بازارهای جدید میشود توجه کافی داشته باشد و از نوآوریهای جسورانه و ساختارشکن غفلت نکند.
منبع: Harvard Business School