افشاگری یا شفافیت؟
۱- تفاوت در میزان و چگونگی اثربخشی
اولین تفاوت میان افشاگری و شفافیت در شیوه تاثیرگذاری بر واقعیت و میزان چگونگی تغییر آن است. افشاگری با آشکار کردن موردی نمونههایی از فساد و تخلف، در بهترین حالت توجه دستگاههای نظارتی و قضایی را به خود جلب کرده تا با متخلف برخورد قانونی صورت گیرد. این درحالی است که در اغلب موارد، این نوع افشاگریهای موردی، تاثیر کمی بر بازدارندگی و جلوگیری از تکرار موارد مشابه دارد؛ چراکه در افشاگری بیش از آنکه علت رخداد تخلف و فساد ریشهیابی شود، صرفا یکی از نمونههایی که معلول یک وضعیت بوده است، پررنگ میشود. چنین افشاگریهای موردی با بیتوجهی به علت شکلگیری موارد تخلف و فساد و غفلت از تغییر رویهها و فرآیندهای شکلدهنده، در اغلب موارد به پیچیدهتر و پنهانتر شدن فرآیند فسادزا میانجامد؛ بهگونهای که کشف و آشکار کردن مورد فساد و تخلف مثل قبل امکانپذیر نباشد. این در حالی است که تلاش برای تحقق شفافیت، تلاشی برای اصلاح رویهها و روندهای فسادزاست که هدف اصلیاش پیشگیری از تحقق فساد است نه کشف و افشای موردی فساد. هر قدر مکانیزم افشاگری به پیگیری نهادهای نظارتی و قضایی وابسته است، مکانیزم شفافیت به پیگیری و تلاش نهادهای برنامهریز و سیاستگذار وابسته است؛ درحالیکه افشاگری پس از وقوع تخلف و فساد موضوعیت مییابد، هدف اصلی شفافیت پیشگیری از فساد بهواسطه تحقق مکانیزم نظارت همگانی است. به همه این دلایل، افشاگری و شفافیت هم در میزان اثربخشی پایدار و هم در شیوه و چگونگی تغییر واقعیت از یکدیگر متمایز بوده و در اغلب موارد شفافیت کارآتر و با هزینههای کمتری، میزان فساد را کاهش میدهد. میتوان پرسید که منظور از هزینهها چیست؟ پاسخ به این سوال، دومین تفاوت میان افشاگری و شفافیت را آشکار میکند.
۲- تفاوت در پیامدها
دومین تفاوت افشاگری و شفافیت در پیامدهای اغلب قصدناشده آنها است. افشاگری معمولا با تخریب اعتماد عمومی و فرسایش سرمایه اجتماعی جامعه همراه است؛ چراکه مردم گمان میکنند این یک مورد افشا شده تنها یک نمونه از هزاران مورد افشانشده است و به همین دلیل هرچه میزان افشاگری در مورد تخلف و فساد مسوولان افزایش یابد، اعتماد عمومی در جامعه کاهش مییابد. این در حالی است که تحقق شفافیت در فرآیندها با افزایش اعتماد به نهادهای عمومی همراه است؛ چراکه به مردم این احساس را میدهد که همهچیز پیش چشم آنها است.
۳- تفاوت در نقطه هدف
سومین تمایز افشاگری و شفافیت در هدفگیری متمایز این دو است، درحالیکه افشاگری معمولا در مورد غیرخودیها یا به عبارتی، رقبای سیاسی فرد افشاگر را هدف میگیرد. شفافیت قبل از هرکس و هرچیز دیگری، در مورد خود آن نهادی که دست به شفافیت زده است، مصداق مییابد. بهدلیل وجود همین تمایز است که بسیاری از افشاگریها در میان دعواهای سیاسی کارکرد موثر خود را از دست میدهند در حالیکه در مورد شفافیت، اولین و بیشترین هزینه نصیب خود نهاد شفافیتبخش میشود و به همین دلیل، برچسب سیاسیکاری در مورد شفافیت مصداق نمییابد.
با وجود تمام این تمایزها و مزیتهای غیرقابل انکار شفافیت بر افشاگری اما متاسفانه، افشاگری سکه رایج این روزهای جامعه ماست. میراث شومی که از رئیس دولتهای نهم و دهم به یادگار مانده و هر روز بیش از پیش در میان سیاستمداران از هر دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا رونق یافته است؛ بیآنکه به پیامدهای مخرب آن بر اعتماد عمومی شهروندان توجه شود. یکی از اقدامات ارزشمند شهرداری تهران در دوره جدید مدیریت شهری، حرکت در جهت خلاف این جریان مخرب و تلاش برای ایجاد شفافیت سیستماتیک بهجای افشاگریهای موردی بوده است. برقراری دسترسی عمومی به اطلاعات قراردادهای بالای یک میلیارد تومان شهرداری تهران در وبسایت shafaf.tehran.ir را میتوان مصداق واقعی شفافیت سیستماتیک دانست که هدف آن بهجای افشاگری که ازبینبرنده اعتماد عمومی است، افزایش اعتماد، تحقق نظارت همگانی و پیشگیری از فساد است. امید آنکه اصلاحطلبی بهجای اصرار بر افشاگریهای موردی فساد و تخلف، در معنای واقعی اصلاح رویهها و فرآیندهای فسادزا و در یک کلام در قالب تلاش برای شفافیت محقق شود.
ارسال نظر