در گفتگو با کیوان جعفری طهرانی بررسی شد
از عدم توازن زنجیره تا از دست دادن بازارهای صادراتی
مدیریت عرضه وتقاضای زنجیره فولاد در سالهای اخیر به چه صورت است، آیا در جهت توازن رو به حرکت است؟
بدون شک همه و حتی شرکت فولادتکنیک نیز بارها اعلام کرده است که این زنجیره در توازن نبوده است. یکی از علتهای این عدم توازن پروژههایی بوده که به صورت قارچگونه در شهرهای مختلف سبز شده و بدون راستیآزمایی در ارتباط با نیاز خود زنجیره، در استانها و شهرهای مختلف شکل گرفتهاند. به عنوان مثال در شهرهایی تعریف شدهاند که منابع خوراک بالادستی - که ماده اولیه این کارخانهها است - به درستی جانمایی نشده و امروز بسیاری از این پروژهها مشکل تامین خوراک یا حتی تامین انرژی دارند. این کمبود برق و گازی که در دو سال اخیر تشدید شده و امسال نیز در سومین سال با آن مواجه هستیم - که مقداری از آن فارغ از افزایش سرانه مصرف به علت افزایش جمعیت است - موید این است که این پروژهها در مناطق درستی جانمایی نشدهاند. در برخی از شهرها و استانها منابع تولید انرژی - گاز و برق - و مواد اولیه تعریف نشده و در دسترس نیست و فشار مضاعفی را به زنجیره وارد میکند که این شرایط روز به روز بدتر خواهد شد. شاهد هستیم در حالی که مشکل تامین گاز و مواد اولیه را داریم، هنوز پروژههای آهن اسفنجی تعریف میشود آن هم در مناطقی که تولیدکننده مناسب گندله وجود ندارد. طبیعتا تامین گندله مورد نیاز این پروژهها از استانهای دیگر به علت بعد مسافت با افزایش هزینه مواجه است. در ارتباط با تامین خوراک گندله نیز وضعیت بدتر است چرا که نیازمند کنسانتره هستیم و برای تامین مواد اولیه کنسانترهسازها با شرایط سختتری مواجه هستیم. به طور کلی در زنجیره ارزش هرچه به سمت بالادست میرویم وضعیت نامطلوبتر میشود.
عدم توازن در این عرضه و تقاضا چه تاثیری بر بازار صادراتی دارد؟
این موضوع باعث میشود در خیلی از برهههای زمانی، محصولی از این زنجیره مازاد باشد و دولت یا حلقه صادراتی بورس اجازه صادرات آن را بهطور موقتی بدهد. مشکل این است که بیشتر اوقات ما در زمانی وارد بازار شویم که بعضا بازار خارجی مناسب نیست. در۱۰ سال اخیر این موضوع به عنوان مثال در بحث صادرات سنگآهن وجود داشته و خریدار خارجی این ذهنیت را دارد که ما به عنوان یک تامینکننده دایمی در بازار حضور نداریم. این باعث میشود قیمتهایی که از ما خرید میکنند فارغ از بحث تحریمها و...، کمتر از سایر تامینکنندگان در کشورهای دیگر باشد. بحثی که مطرح است این است که وقتی کالایی را مقطعی در بازار عرضه میکنیم شدیدا تابع شرایط عرضه و تقاضای بازار جهانی هستیم و این اثر شدیدتر از آن است که ما بخواهیم محصولی را به صورت دایمی به بازار خارجی عرضه کنیم. زیرا خریدار خارجی وقتی میبیند یک عرضهکننده ثابت هستیم رعایت حال ما را میکند و حتی در شرایطی که بازار با ریزش قیمتها مواجه است، افت قیمت کمتری را به ما اعمال میکند اما وقتی صرفا چند ماه از سال تامینکننده باشیم تغییرات بازار جهانی بیشتر بر ما اثر دارد. به عنوان مثال از فروردین تا الان قیمت سنگآهن، کنسانتره و گندله کاهش حداقل ۲۰ دلاری داشته و باعث شده خریدارانی که از ما خرید میکنند یا قرارداد را کنسل کنند و یا بیشترین تخفیفها را بر قرارداد اعمال کنند.
با ایجاد طرح جامع فولاد تا چه اندازه میتوان به اصلاح این مسایل امیدوار بود؟
شرکت فولادتکنیک درخواست کرده طرح جامع فولاد تا ۲۰ سال دیگر بازنگری شود و ادامه پیدا کند، اما به طور کلی به نظر بنده نباید طرح جامع فولاد را تنها براساس نیاز کشور بازنگری کنیم. بارها گفتهام طرح جامع فولاد باید براساس تقسیمبندی جهانی به ویژه براساس عرضه و تقاضا باشد. امروز میبینیم چند سالی است کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی، قطر، امارات، بحرین و عمان بر پروژههای فولادسازی متمرکز شدهاند. این پنج کشور محصولات متفاوتی از زنجیره ارزش فولاد را تولید میکنند که براساس طرح جامع فولاد کشورهایشان که برخی ۲۰۳۰ و برخی ۲۰۳۵ است در حال افزایش تولید هستند؛ حتی کشور پاکستان نیز با توجه به دسترسی به گازی که قرار است از ترکمنستان تامین شود - خط لوله تاپی پروژهای که در دولت قبلی افغانستان متوقف بود اما امروز در دولت طالبان در حال اجراست - افزایش ظرفیت خواهد داشت. بدون شک وقتی پاکستان و هندوستان به گاز برسند طرحهای زیادی در فولاد خواهند داشت. هندوستان در افق ۲۰۳۰ -۲۰۳۱ قرار است به تولید ۳۰۰ میلیون تن فولاد برسد این عدد در ۲۰۴۷ به ۵۰۰ میلیون تن میرسد.
پاکستان نیز چندین طرح فولادی در دستور کار دارد که تمامی این موارد بر طرح جامع فولاد ما اثرگذار است. خواهش بنده این است که طرح جامع فولاد کشورهای منطقه را بررسی و براساس آن طرح جامع را اصلاح کنند زیرا ما در طرح جامع فولاد فعلی برنامه داریم در ۲۰۲۵ به بعد بین ۱۲ تا ۱۵ میلیون تن فولاد صادر کنیم.
حتی بخاطر دارم که یکی از پیشنهادات، صادراتی بیش از ۱۵ میلیون تن بود که به نظر بنده امکانپذیر نیست زیرا اگر قرار باشد به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد برسیم که با محدودیتهای فعلی بعید بهنظر میرسد، با ۱۵-۲۰ میلیون تن مازاد فولاد روبهرو خواهیم شد که صادرات این حجم با توجه به وضعیت کشورهای منطقه بهراحتی امکانپذیر نخواهد بود زیرا سهم بازار هر کشوری مشخص است و تحریمهای موجود نیز مشکل مضاعف ایجاد کرده است. درنتیجه باید طرح جامع فولاد مورد بازنگری قرار بگیرد.