در گزارش سندیکای صنعت برق ارائه شد
پیشنهاد بخش خصوصی برای بیت کوین
رمز ارز؛ فرصت یا تهدید؟
با آغاز فصل گرما در هر سال، توجهات به صنعت برق معطوف شده و این صنعت چنان در صدر اخبار کشور قرار میگیرد که به میدان رقابت برای اظهارنظرهای کارشناسی و تخصصی مسوولان و مقامات مختلف تبدیل میشود. اما پس از فروکش کردن پیک تابستان، این توجهات با همان سرعت از نظرها محو میشود چنانچه قدما گفتهاند «نه خانی آمده و نه خانی رفته». در این بین یک صنعت میماند و انبوهی از معضلات و مشکلات رو به فزونی. صنعت برق بهرغم جایگاه ویژهای که در توسعه و آبادانی کشور داشته است، از معدود صنایعی محسوب میشود که با اتکا به توانمندیها و ظرفیتهای درونیاش، به نقطه قوت اقتصاد کشور در مواجهه با تهدیدات و ناملایمات حادث شده، مبدل شده است.
اما امسال یک بازیگر جدید به نام «بیتکوین» در کانون توجه این عرصه قرار گرفت که گویی متهم اصلی ناکامیهای صنعت برق پس از مدتها واکاوی و جستوجو است. اما این عامل برهم زننده معادلات صنعت برق کیست؟ یا بهتر بگوییم چیست؟ به زبان ساده، بیتکوین یکی از انواع رمزارزها یا ارزهای مجازی و بهعبارتی مشهورترین آنها محسوب میشود که از فناوری رمزنگاری در طراحی آن استفاده شده و بهصورت غیرمتمرکز اداره میشود. بیتکوین در سال ۲۰۰۹ بهعنوان اولین ارز رمز پایه غیرمتمرکز در مقابل نظام بانکداری متمرکز با استفاده از تکنولوژی زنجیره بلوکی بهوجود آمد. به دلیل غیرمتمرکز بودن بیتکوین، هیچ نهاد یا سازمانی قادر نخواهد بود به تنهایی کنترل این شبکه را بهدست گیرد و مالک آن باشد. حسب پروتکلهای مربوطه حداکثر تعداد بیتکوین قابل استخراج ۲۱ میلیون عدد است و پس از رسیدن تعداد بیتکوینها به عدد ۲۱ میلیون واحد، دیگر هیچ بیتکوینی استخراج نخواهد شد که همین موضوع بر جذابیت استخراج آن میافزاید.
علاوه بر این ویژگیها، عوامل دیگری مانند ناشناس بودن اطلاعات هویتی کاربران، شفافیت و غیرقابل برگشت بودن تراکنشها، سهولت کاربردی در فضای مجازی و مواردی از این قبیل، بیتکوین را به شگفتی سال ۲۰۱۶ بدل کرد که با رشدی خیرهکننده با سرعت در حال فراگیر شدن در اقتصاد جهانی است. البته رویکرد دولتهای مختلف نسبت به استخراج و استفاده از بیتکوین متفاوت است. گرچه بسیاری از کشورها از جمله ایران از نظر حقوقی، بیتکوین را در شبکه پولی و بانکی خود به رسمیت نشناخته، اما میزان انعطافپذیری نسبت به استخراج بیتکوین و استفاده از آن در اقتصاد هر کشور متفاوت است که عمدتا ناشی از نوپا بودن مقوله رمزارزها و سرعت رشد و فراگیری غافلگیرکننده آن است. در چنین شرایطی، مواجهه غیرشفاف و مبهم دولتها نسبت به این موضوع نمایان میشود.
ایران هم از این قاعده مستثنی نبوده و بهدلیل «عدم ساماندهی متمرکز و منسجم»، قضاوت سازمانها و دستگاههای مختلف در این ارتباط متفاوت بوده و بهرغم اینکه استخراج بیتکوین یا هر ارز مجازی دیگری در ایران بهعنوان جرم شناخته نمیشود، اما مواضع متغیر نهادهای مختلف از ضرورت تصویب قوانین و ضوابط مشخص در اینخصوص حکایت دارد. مادامی که این ساماندهی صورت نپذیرد، سردرگمی روزافزون فعالان و سرمایهگذاران این حوزه را در پی دارد. البته بلاتکلیفی دستگاههای ذیربط در این زمینه نهتنها مانعی برای فعالیت در این بخش ایجاد نکرده است، بلکه سودآوری قابلتوجه در تولید بیتکوین با تکیه بر برق ارزان و یارانهای ایران سبب شد روز به روز شاهد توسعه مزارع استخراج این رمزارز در کشور باشیم؛ آن هم در قالب یک فعالیت غیررسمی با سودی قابلتوجه برای سرمایهگذار.
با توجه به شرایط حادث شده لازم است از تمام فرصتها و ظرفیتها بهمنظور عبور از چالشهای پیشروی کشور بهویژه با تکیه بر برنامهریزیهای اقتصادی بهره جست و بدون تردید سازماندهی در راستای استخراج رمزارزها از جمله این فرصتها قلمداد میشود که بهرهبرداری و تبادل آن، محدود به هیچ مرز و جغرافیای خاصی نبوده و توسط عموم مردم جهان بر بستر اینترنت قابلدسترس است.
مزیتهای استخراج بیتکوین
اما چرا استخراج رمزارزها در شرایط کنونی بهعنوان یک فرصت شناسایی میشود؟ پاسخ با توجه به شرایط موجود روشن است. مهمترین مزیتی که بهکارگیری رمزارزها برای کشور ایجاد میکند، بیاثر بودن تحریمها در مبادلات بر پایه رمزارزهاست که امروز به یکی از چالشهای اساسی در فعالیتهای اقتصادی تبدیل شده و بسیاری از مبادلات تجاری را میتوان از این طریق پوشش داد. بیتکوین بیشتر در تجارتهای کوچک و متوسط قابل استفاده است، چراکه از سازوکارهای اطمینانبخش برای جلب اطمینان طرف معامله با ایجاد تعهد و تضمین متقابل برخوردار نیست و بهویژه در تجارتهای کلان، همچنان تضامین بانکی، اعتبارات اسنادی و پیامرسانهایی مثل سوئیفت بهعنوان سازوکارهای ضمانتی اعتماد تجاری از جایگاه لازم برخوردارند. اما به هر حال ورود بیتکوین به این عرصه، حجم قابلتوجهی از مبادلات تجاری را بدون تاثیرپذیری از تحریم پوشش میدهد. این رمز ارز بهعنوان تکهای از پازل ناکارآمدسازی تحریم، تاثیر قابل اعتنایی خواهد داشت که البته مستلزم فراهم آوردن بسترهای لازم و پذیرش این فرآیند از طرف نهادهای ذیربط و تصویب قوانین پشتیبان است تا فرآیند استخراج رمزارز بهعنوان یک صنعت شناسایی و مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
بالطبع چنین تصمیماتی فواید دیگری هم در پی دارد، از جمله تغییر ذائقه تامین ارز از اسکناس کاغذی به رمزارز برای اجابت تقاضای بازار و ایجاد فرصتهای جدید سرمایهگذاری و جذب منابع مالی و نقدینگی آزاد که امروز در کشور با روند فزایندهای در حال ازدیاد است و بیم آن میرود که با تغییر جهت به سمت بازارهای غیرمولد و سفتهبازی، به یک سونامی اقتصادی مبدل شود. حال آنکه در صورت فراهم آوردن زمینه مناسب با پشتوانههای قانونی و حصول اطمینان از بازگشت سرمایه با جذابیتهای لازم در جهت کسب انتفاع، هدایت نقدینگی و سرمایههای بالقوه در کانال استخراج رمزارزها دور از دسترس نخواهد بود. ضمن اینکه دولت هم از این موضوع با اخذ حقوق و عوارض گمرکی ورودی دستگاههای ماینینگ منتفع خواهد شد و از طرفی با تکیه بر ظرفیتهای اشتغالزایی در این بخش اعم از بهکارگیری مستقیم نیروی انسانی، همچنین رشد فعالیت واحدهای تولیدی و خدماتی از طریق توسعه فروش تجهیزات و ارائه خدمات مورد نیاز، نرخ بیکاری را کاهش خواهد داد. صنعت برق نیز از این مقوله بیبهره نخواهد ماند. وابستگی جدی استخراج رمزارزها به برق از یک طرف و ظرفیتهای قابلتوجه صنعت برق در تامین برق پایدار در کشور که از نقاط قوت این صنعت محسوب میشود، موید این مطلب است که زمینه توسعه این فعالیت در ایران بهطوربالقوه مساعد به نظر میرسد.
امروز صنعت برق ضمن گذر از موانع و چالشهای مختلف با بیش از ۸۰هزار مگاوات ظرفیت نصبشده نیروگاهی، حائز رتبه اول در منطقه و رتبه چهاردهم جهان بوده و تمام شهرها و قریب به اتفاق روستاهای کشور از این نعمت بهرهمندند. گرچه در ایام اوج مصرف برق بهویژه در فصل تابستان، تمام ظرفیت موجود جهت خدماتدهی مطلوب و پرهیز از خاموشی به خدمت گرفته میشود، اما حسب آمار موجود، پیک مصرف برق در فصل گرما حدود ۲۰۰ تا ۲۲۰ ساعت است که در قیاس با ۸۷۶۰ ساعت در یکسال حاکی از این مطلب است که در ساعات کمباری، ظرفیت مازاد تولید برق در شبکه وجود دارد. بهویژه در فصل زمستان که مصرف برق در حداقل قرار میگیرد و بالغ بر ۲۰هزار مگاوات ظرفیت آزاد قابل بهرهبرداری وجود دارد که میتواند به منبعی برای خلق درآمدهای پایدار برای صنعت برق تبدیل شود و کمک جدی در راستای تامین کمبود منابع مالی صنعتی باشد که امروز با چالش اساسی برای سرمایهگذاریهای جدید و تادیه بدهیهای خود مواجه است. کمبود منابعی که ریشه در تثبیت قیمت حاملهای انرژی در مجلس هفتم دارد و عملا اجرای ناقص قانون هدفمندی یارانهها، همچنین قانون حمایت از صنعت برق نیز دردی را از این صنعت توانمند و استراتژیک دوا نکرده است.
بنابراین مادامی که به رغم وجود قوانین مصرح مبنی بر حذف فاصله قیمت تمام شده و قیمت تکلیفی در قانون هدفمندی یارانهها و قوانین بالادستی، این مهم محقق نشود و مادامی که بهرغم تاکید قانونگذار در ماده ۶ قانون حمایت از صنعت برق مبنی بر پرداخت این مابهالتفاوت به وزارت نیرو که امروز رقمی بالغ بر ۲۰هزار میلیارد تومان است، این منابع تامین نشود، استفاده از ظرفیتهای این صنعت در فرصتهای پیش رو از جمله صادرات مازاد تولید برق به کشورهای همسایه و منطقه یا فروش برق با نرخ غیریارانهای به صنایعی همچون ماینینگ، مشروط بر اینکه درآمدهای حاصله مستقیما به صنعت برق برای سرمایهگذاری و توسعه، همچنین رفع مشکلات عدیده آن از جمله بدهیهای معوق اختصاص یابد، لازم است مورد توجه جدی قرار گیرد.
بیتکوین جذاب خواهد ماند؟
اکنون که آییننامه استخراج فرآوردههای پردازشی رمزنگاری شده یا بهعبارتی همان رمزارزها پس از مدتها انتظار و در جلسه مردادماه هیات وزیران به تصویب رسید و حسب آن، وظایف و مسوولیتهای نهادهای ذیربط مشخص شد و استخراج رمزارزها با اخذ مجوز از وزارت صنعت، معدن و تجارت امکانپذیر شد، فرصت را باید برای صنعت برق کشور نیز مغتنم شمرد. گر چه باید منتظر بود و دید که سرمایهگذاران علاقهمند به این حوزه که تا قبل از مصوبه هیات وزیران با استفاده از برق یارانهای کیلووات ساعتی متوسط ۷۰ تومان و گاهی بسیار کمتر از اینها در بخش کشاورزی، نسبت به استخراج بیتکوین اقدام کرده و سود قابل توجهی از محل یارانه برق که نقش اصلی را در تولید هر واحد بیتکوین ایفا میکند، نصیبشان میشد، در قبال تعرفه جدید در این بخش معادل متوسط ریالی برق صادراتی که حدود ۷ سنت برآورد میشود، چه عکسالعملی نشان خواهند داد؟ آیا همچنان اشتیاق سرمایهگذاری در این بخش همچون گذشته وجود خواهد داشت یا اینکه این تمایل با تعرفه جدید به سردی میرود؟
به نظر میرسد موضوع تعرفه برق ماینینگ به مثابه شمشیر دو لبه عمل میکند. محاسبه تعرفه معادل برق صادراتی شاید به ظاهر سطح درآمد را افزایش دهد، ولی چنانچه از آن استقبال نشود، در واقع صنعت برق از وصول این منبع درآمدی متناسب با ظرفیت بالقوه مازاد تولید محروم خواهد شد و از آنجا که برق قابل ذخیرهسازی در مفهوم کلان و صنعتی آن نیست، بنابراین با ظرفیتهای مازاد معطل در دوره کاهش مصرف برق مواجه خواهیم شد، کما اینکه اکنون نیز اینچنین است و این برق مازاد اگر صادر یا فروخته نشود، به کار دیگری نخواهد آمد و به سرنوشت گازهای فلر (گازهای خروجی مشعل) دچار خواهد شد که بسیار آلاینده بوده و ایران در سال ۲۰۱۸ با بیش از ۱۷ میلیارد متر مکعب، رتبه سوم تولید این گازها را بعد از کشورهای روسیه و عراق در دنیا به خود اختصاص داد. حال آنکه از این گازها به خوبی میتوان برای تولید برق استفاده کرد و در همین راستا مزایدههایی توسط وزارت نفت برگزار شد، اما به دلیل اینکه نرخ پایه فروش بالا در نظر گرفته شد، عملا از این طرح استقبالی نشد و به سرانجام نرسید. حال سوال اینجاست که آیا با عدم جمعآوری گازهای فلر میزان تولید آنها کاهش یافته است؟ یا اینکه برای فروش با قیمت مناسب ذخیره شدهاند؟ یا شاید به جای برق به کالای دیگری با ارزش افزوده بیشتر تبدیل و فروخته شدهاند؟
پاسخ همه این سوالات منفی است و این گازها همچنان در حال سوزانده شدن و ایجاد آلایندگی محیطزیست هستند، بهگونهای که به گواه آمار اشاره شده، مقام سوم را در تولید آنها کسب کردهایم؛ در حالیکه با قیمتگذاری مناسب، ضمن تبدیل گازهای فلر به برق و کاهش آلایندگی، درآمدزایی برای صنعت نفت و اشتغالزایی و بسیاری عواید دیگر نیز متصور بود. این نگرانی در مورد فرصت پیش آمده در مسیر توسعه استخراج رمزارزها نیز وجود دارد؛ بنابراین اکنون که این فعالیت را میتوان با اخذ مجوز از وزارت صنعت، معدن و تجارت بهعنوان یک صنعت قلمداد کرد و در عین حال با ساماندهی مناسب و مدیریت صحیح از عواید آن بهرهمند شد، باید شرایط به گونهای فراهم شود که جذابیت لازم به منظور جلب سرمایهگذاران ایجاد شود و اتفاقا با کاهش قیمت تعرفه برق در کم باری فصل زمستان که عملا بلامصرف میماند، اشتیاق درآمدزایی از این محل را افزایش داد تا این ظرفیت معطل، به درآمد و اشتغال تبدیل شود.
ارسال نظر