یکی از مراجعینم به نام «رودی» در بخش بازاریابی یک شرکت تکنولوژی کار میکند. قرار بود تیم او از طریق شبکههای اجتماعی، مشتریان بالقوه شرکت را افزایش دهند. پیش از تعیین این هدف، رودی و رئیسش و چند نفر از همکارها پس از یک جلسه طولانی و ساعتها تبادلنظر، در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید ویدئوهای کوتاه بیشتری تولید کنند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند. رودی تمام هفته روی طرح یک پروژه کار کرد. در آن نوشته بود که تیمش چطور میتواند ویدئوهای بیشتری بسازد و منتشر کند. افراد ذینفع مشخص شده بودند، معیارها تعریف شده بودند و جدول زمانی انتشار ویدئوها که مورد نظر رئیسش بود نیز توضیح داده شده بود. رودی هیجان داشت که اجرای پروژه را شروع کند.
کورت ونهگات و جوزف هلر، نویسندگان و طنزپردازان فقید آمریکایی، در یک مهمانی مناسبتی شرکت کرده بودند که توسط مدیر میلیونر یک صندوق سرمایهگذاری تامینی برگزار شده بود. ونهگات از هلر سوالی پرسید: «جو، از دانستن اینکه میزبان ما، همین دیروز نسبت به کل فروش رمان «تبصره ۲۲» تو پول بیشتری به دست آورده چه حسی داری؟»
در دنیای دیجیتال و هوشمند امروز ما بهشدت در معرض تقویتکنندههایی هستیم که به شکل هدفمندی در حال تاثیرگذاری بر رفتار و واکنشهای ما هستند. در اغلب موارد ما از وجود چنین تقویتکنندههایی بیخبریم اما بهشدت تحت تاثیر آنها قرار داریم. بسیاری از رفتارهایی که از ما سر میزنند بهواسطه نقشآفرینی عوامل بیرونی است که توسط شرکتهای تکنولوژیک و پلتفرمها کنترل میشوند و ما آنها را به طور غیرارادی انجام میدهیم.