سالهاست که در مقالات حوزه کسب و کار، از مزایا و اهمیت «شنیدن» میگویند: چیزی که تبدیل به یک مهارت شده و به باور بسیاری، لازمه رابطهسازی، ایجاد اعتماد و احترام میان رهبر سازمان و کارکنان و جمعآوری اطلاعات است. اما حالا یک مهارت دیگر پا به عرصه وجود گذاشته که در جهان امروز، به مراتب مهمتر و حیاتیتر است. مهارت پرسیدن سوالات هوشمندانه. در جهان امروز، تحولات با سرعت سرسامآوری رخ میدهند. دنیا حالا دارای دو ویژگی اصلی است: سرعت و غیرقابل پیشبینی بودن. هر روز با پدیدهای مواجه میشویم که دیروز اصلا تصورش را هم نمیکردیم. و این باعث شده سوال پرسیدن بیش از هر زمانی اهمیت یابد؛ بهویژه برای سازمانها. اما برخلاف وکلا و پزشکان و رواندرمانگران، رهبران حوزه کسبوکار عادت ندارند سوال بپرسند. در واقع، اینطور آموزش ندیدهاند. برای طرح سوالات هوشمندانه از کجا باید شروع کنیم؟ چه سوالاتی بپرسیم که نقاط پنهان مشکل، آشکار شوند و احتمالات نادیده گرفته شده، به چشم بیایند؟
زمانی که «براندن» قفل را باز کرد و کرکرهها را بالا داد تا خانه سیارش را نشانم دهد، خشکم زد. ژانویه ۲۰۲۲ بود. باورم نمیشد که مقابل یک کامیون ساده و محقر ایستادهام. کم و بیش در ۷ سال اخیر به این جعبه قراضه، خانه گفته بود. محال بود بتوان حدس زد که او زمانی یکی از مهندسان گوگل بوده است.
هوش مصنوعی چه بخواهیم و چه نخواهیم بخشی جداییناپذیر از زندگی تمام ما انسانها محسوب میشود و برای مقابله موثر با تاثیرگذاری منفی آن باید محدودیتها و چارچوبهای مستحکمی را در نظر گرفت تا از گسترش و نفوذ اطلاعات نادرست و همچنین ضداطلاعات در زندگی انسانها جلوگیری کرد.