شرکت‌هایی که بازی را تغییر می‌دهند می‌توانند دنیا را تغییر دهند

به اندازه کافی از این خبرهای بد شنیده‌‌‌اید؟ حالا یک خبر خوب داریم. راه‌حل‌‌‌های این بحران‌های وجودی - یا حداقل اجزای راه‌حل‌‌‌ها - موجودند. و اگر به درستی و توسط یک آژانس سازماندهی مناسب مهار شوند، می‌توانند به پیشرفتی دگرگون‌‌‌کننده بینجامند. طبق یک مفهوم کلی، کسب و کارهایی که عملیات عادی خود را انجام می‌دهند و به دنبال سود هستند، عامل ایجاد و بدتر شدن خیلی از این بحران‌ها محسوب می‌‌‌شوند. اما این دیدگاه از کسب و کار مدرن، مدت‌هاست منسوخ شده است. چه مکانیکی کردن کشاورزی باشد که مشکل کمبود منابع را حل می‌کند؛ چه آمدن برق باشد که کیفیت زندگی انسان را به میزان قابل‌توجهی ارتقا داد؛ و چه انقلاب کامپیوتر که ارتباط‌‌‌پذیری را بهتر کرد، همه پیشرفت‌‌‌های کسب و کار همیشه در حل مشکلات جامعه نقش داشته‌‌‌اند. این الگو - یعنی توانایی کسب و کار برای حل مشکلات اجتماعی - مبنای یک پروژه تحقیقاتی بوده که برای رسیدن به یک شناخت سیستمی از کارکرد این دینامیک و نتایج آن، صورت گرفته است.

و برای ما واضح است که تحت شرایطی خاص، کسب و کار می‌تواند با نوآوری، سرمایه‌گذاری، توسعه محصولات و خدمات جذاب و پیاده‌سازی، منبع پیشرفت‌‌‌ها و راه‌حل‌‌‌های بزرگی باشد. به طور خلاصه، کسب و کارها می‌توانند با به‌‌‌کارگیری تکنولوژی درست و مدل کسب و کار درست و در همکاری با همتایان درست به شیوه‌‌‌ای درست، امکان شکوفایی و سلامت را فراهم کنند و بیشترین ارزش را به دست آورند. شرکت‌هایی که این کار را به بهترین نحو انجام می‌دهند، «تغییردهندگان بازی» می‌‌‌نامیم. تغییردهندگان بازی با استفاده از تکنولوژی‌‌‌های نمایی (تکنولوژی‌‌‌هایی مثل چاپ سه بعدی، پهپاد، روباتیک، هوش مصنوعی و... که قابلیت یا عملکرد آنها در مدت زمانی کوتاه دو برابر می‌شود)، توسعه مدل‌‌‌های کسب و کار نمایی و کار کردن در اکوسیستم‌ها، به یک مشکل نمایی رسیدگی می‌کنند. دنبال کردن این مسیر، یکی از بهترین گزینه‌‌‌ها برای ارزش‌‌‌آفرینی و ایجاد تحول در دنیاست. مثلا نصب پنل‌‌‌های خورشیدی تنها در حدود ۶۰‌هزار کیلومترمربع از زمین‌‌‌های آمریکا -  معادل ۶/ ۰‌درصد زمین‌‌‌های این کشور -  می‌تواند برق کل آمریکا را تامین کند.

 فرصت خدمات درمانی

خدمات درمانی آمریکا، عرصه‌‌‌ای است که بیشترین کار و مدل‌سازی را در آن انجام داده‌‌‌ایم. در آمریکا که بزرگ‌ترین اقتصاد دنیاست، خدمات درمانی حدود ۲۰‌درصد تولید ناخالص داخلی (GDP)  را تشکیل می‌دهد. خدمات درمانی مملو از مشکلات نمایی است که «مشوق‌‌‌های غیرهماهنگ» از برجسته‌‌‌ترین آنهاست. به طور کلی، آمریکا بودجه زیادی صرف خدمات درمانی می‌کند - معادل ۳/ ۴ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۱ - و کمترین نتیجه را از آن می‌گیرد. در واقع، در مواجهه با چالش‌‌‌های ماندگار سلامت و مهم‌ترین و تازه‌‌‌ترین آنها که کرونا بود، سن امید به زندگی آمریکایی‌‌‌ها کاهش یافته و به ۱/ ۷۶ رسید که بیشترین کاهش در ۸۰ سال گذشته بوده است.  به جز ادامه‌‌‌دار بودن اثرات کرونا، آمریکا با اپیدمی چاقی، دیابت، اعتیاد و سرطان دست و پنجه نرم می‌کند.

مطمئنا توانایی برای مقابله با بحران خدمات درمانی آمریکا وجود دارد. اما یکسری موانع کلاسیک بر سر راه اثرگذاری راه‌حل‌‌‌ها وجود دارند؛ از جمله پایین بودن سطح اطمینان مصرف‌کننده، عدم‌شفافیت قیمت و داده و کیفیت، مقاومت در برابر تغییر و مشوق‌‌‌های مالی. همزمان، یکسری تکنولوژی‌‌‌ها مثل دیجیتال‌‌‌سازی و استفاده از هوش‌مصنوعی و اتوماسیون، کارکردهای خوبی در این بخش پیدا کرده‌‌‌اند. همه اینها یعنی اگر کسب و کار بتواند این مشکل اجتماعی را حل کند، همه طرف‌‌‌ها منتفع خواهند شد.

 تغییر ذهنیت

تحقیقی که در شناخت نقش تغییردهندگان بازی انجام شد، تازه شروع این کار است. هرچه جلوتر می‌‌‌رویم، اهمیت این شرکت‌ها بیشتر می‌شود. چالش‌‌‌هایی که جوامع با آنها روبه‌‌‌رو هستند، تشدید می‌‌‌شوند. همان‌طور که تجربه تازه کرونا نشان می‌دهد، سیاست‌‌‌های دولتی به تنهایی نمی‌تواند بر تغییرات ضروری اثرگذار باشد. شرکت‌ها در طیف گسترده‌‌‌ای از صنایع، این پتانسیل را دارند که ذهنیت تغییردهنده بازی را اتخاذ کنند تا ارزش ایجاد شود و با اینکه برای شرکت‌های پیشکسوت موجود سخت است که با طرحی بی‌‌‌نقص مدل کسب و کارشان را با راه‌حلی برای مشکلات اجتماعی هماهنگ کنند، یکسری مراحل مشخص وجود دارد که سازمان‌ها می‌توانند در راستای آنها قدم بردارند.

قدم اول، تغییر ذهنیت شرکت‌ها در مورد این راه‌حل‌‌‌هاست. شرکت‌ها باید پیش‌بینی کنند که راه‌حل بحران‌های جهانی چگونه می‌تواند به راهکارهای عملی برای مصرف‌کننده تبدیل شود. سازمان‌ها به جای تمرکز صرف بر رشد کوتاه‌مدت، باید ارائه راه‌حل به بازار را اولویت قرار دهند و وقتی صحبت از اثرگذاری می‌شود، به جای چک کردن معیارهای پایداری یا ملاک‌‌‌های مقایسه، باید بررسی کنند که چگونه خودشان و صنعت‌شان در کاهش این بحران‌ها نقش دارد.

شرکت‌هایی که می‌‌‌خواهند دینامیک‌‌‌های رقابتی در صنعت خود را تغییر دهند، روی تکنولوژی‌‌‌ها و قابلیت‌‌‌هایی که به آنها مزیت رقابتی می‌دهد قمار می‌کنند. و دائما به دنبال جمع‌‌‌آوری داده، شبیه‌‌‌سازی و تحلیل عملکرد هستند تا بتوانند سریع‌‌‌تر از بقیه به تقاضای مشتری و جامعه واکنش نشان دهند. تغییر بازی - صرف نظر از صنعتی که در آن فعالیت می‌شود - نیازمند یک رویکرد یکپارچه نسبت به پیشرفت مداوم است.