چگونه بر تناقض حساسیتهای محیط کار و کارکرد استرسزدای لطیفهگویی غلبه کنیم؟
ابعاد شوخطبعی در محیط کار
حتی خود کمدینها هم امروزه نگران انتقادها و تهدیدهای فراوانی هستند که از گوشه و کنار به آنها میشود. طنزنامهها به تمسخر افراد و سازمانهایی میپردازند که بیش از حد خشک و پرافاده هستند. با آنها نمیتوان شوخی کرد. طنز روی حماقت، دورویی و بیعدالتیهای اجتماعی انگشت میگذارد و امیدوار است که تغییری ایجاد کند. این رویه، جوهره طنز سیاسی است و در همه جای جهان مورد تنفر سیاستمداران است. اما خودش هم تحت حمله است.
همه ما میدانیم که شوخطبعی گاهی به شکل یک مکانیزم دفاعی در مقابل مشکلات، مصیبتها، شرایط ناگزیر یا حتی معلولیت و مرگ ظهور میکند. این روحیه به ما کمک میکند که جنبههای منفی واقعیت را کنار گذاشته و امیدواری را ترویج کنیم. البته در هر فرهنگ و کشوری روش و نمونههای خاصی از طنز و شوخی رایجتر است. به عنوان مثال، در بریتانیا شوخی روش مقابله با مشکلات است و به همین دلیل رویکردی در سلامت روان شناخته میشود.
روانکاوی طنز
شاید برای بسیاری تعجبآور باشد که طنز دستکم از زمان فروید مورد توجه پژوهشگران و روانکاوان قرار گرفته است. پژوهشگران به پرسش و تلاش برای یافتن جواب سوالاتی از این دست برآمدهاند: کارکرد روانشناختی شوخی چیست؟ آیا انواع مختلفی از لطیفه مانند بامزه خندهدار، بامزه رقتانگیز و بامزه عجیب و غریب وجود دارد؟ کمدینها چه شخصیت خاصی دارند؟ چرا به نظر میرسد که برخی افراد هیچ «حس شوخطبعی» ندارند؟ آیا یک لطیفه میتواند از کشور و فرهنگی خاص به کشور و فرهنگی دیگر صادر شود؟ شوخیهای سنگدلانه، نژادپرستانه، جنسیتی یا میانمایه چرا رواج دارند؟ مردم به چه چیز میخندند و چرا؟ آیا استفاده از شوخی در تبلیغات منجر به افزایش فروش میشود؟ آیا شوخیهای مخصوص زنان و مردان داریم؟ داستان خندههای ضبط و صداگذاری شده روی فیلمهای کمدی چیست و چرا دیگر استفاده نمیشود؟
همه ما میدانیم که ترجیحات شوخی بستگی به شخصیت و نگرشهای اجتماعی دارد. لیبرالها از کاریکاتورهای جنسیتی، تند و انتقادی استقبال میکنند. محافظهکاران شوخیهای «امن»، بازی با کلمات، جوکهای خردمندانه و بهویژه لطیفههایی با پایان مشخص را ترجیح میدهند.
حتما این موضوع مورد توجه قرار گرفته که کمدینها روانشناسان بهتری هستند تا روانشناسانی که میخواهند کمدین باشند. اما روانشناسان به بررسی شخصیت روانشناختی کمدینها و هنرمندان برجسته پرداختهاند. به جز چند استثنا (مانند باب هوپ و جورج برنز)، کمدینها و سایر فعالان حوزه نمایش عمر کوتاهتری نسبت به سایر حرفهها دارند. به نظر مزایای سلامتی شوخطبعی، بیشتر به نفع مخاطبان است تا دلقکها.
متون روانشناسی عنوان میکنند که تکنیکهای بذلهگویی به خودیخود لذتبخش هستند؛ چرا که افراد را قادر به تفکر کودکانه و غیرمنطقی میکنند(چیزی که روانشناسان فرآیند اولیه و بازگشت به خدمت ایگو مینامند). لطیفهها در بسیاری از مواقع، بیان وسوسههای درونی و خشونتآمیز به شیوهای مقبول در اجتماع هستند. بهطور خلاصه، سبب آرامش و بازداری میشوند.
به عقیده پیروان فروید، شوخی باعث آزادسازی احساسات و امیال سرکوبشده میشود. فقدان این سوپاپها باعث تشدید امیال غریزی، فحاشی و رفتارهای خشن میشود. این امیال بهطور معمول در فراخود یا سوپر ایگو انبار و بهاصطلاح سانسور اخلاقی میشوند. اما آزادسازی سالم آنها از طریق شوخطبعی باعث میشود انرژی مورد استفاده برای سرکوب این امیال، به صورت خنده آزاد شود. از این نظر، برجهای زهرمار درست میگویند: شوخی اغلب ناشی از امیال غریزی و خشونتطلبی است. شوخی یک سوپاپ اطمینان است. قدرت احساسی آن اغلب ناشی از یک مولفه غریزی و زیستی است (مانند خشونت و ترس از مرگ). تنشهای درونی از طریق شوخی و خنده آزاد میشوند و فروید بیش از ۱۰۰ سال قبل آن را تکنیک جوک نامیده است. پژوهشها نشان دادهاند که اگر افراد تنش و امیال سرکوبشده بیشتری داشته باشند، بیشتر لطیفهها را خندهدار خواهند دانست.
یکی از اشکال خشونت، بدگویی و پستانگاری دیگران است. منظور افراد یا گروههایی است که دیگران را جدا از خود دیده و آنها را حقیر میشمارند. چنین نگاهی ممکن است منجر به نگرش منفی نسبت به یک فرد یا گروهی از افراد شود(مانند رواج لطیفههای قومیتی یا جنسیتی). چنین سخنان تحقیرآمیزی موجب لذت افراد درون گروه میشود(کسانی که به اصطلاح آن لطیفه را درک کرده و همان نگاه کلیشهای را دارند) اما قربانیان، آن را بیمزه و توهینآمیز تلقی میکنند. مردم همچنین به مشکلات و بداقبالی دیگران لبخند میزنند؛ بهویژه زمانی که قربانی فردی منفور، رتبه بالا و مورد حسادت مانند بانکدارها، سیاستمداران جناح مخالف یا دشمنان سنتی هستند.
اما برخی از لطیفهها نه از امیال برمیخیزند و نه به گروههای هدف خود حمله میکنند. آنها فقط بر بار معنایی و خردمندانه خود تمرکز دارند. استعارههای پیچیده، بازی با کلمات، کنار هم گذاشتن دو موقعیت متفاوت و غافلگیری مخاطب از این دست هستند. جنبهای شناختی و عقلانی از حل معما، محور بسیاری از انواع شوخی هستند که البته مورد اقبال همگان قرار نمیگیرند. در این موارد، خنده ناشی از رخدادهای ناگهانی برخلاف انتظارات و تغییر ادراک است (پاداشی برای تمرین یک مهارت بقای مهم).
شوخی، خلاقیت و بهرهوری
این ایده که شوخی و خنده میتواند برای مردم خوب باشد، مورد مخالفت مدیران و مرشدها قرار نمیگیرد. اثبات شده است که شوخی میتواند اثرات کوتاهمدت و بلندمدت احساسی، اجتماعی و روانشناختی داشته باشد. از این رو، جای تعجب نیست که مدیران و کارآفرینان نیز به آن علاقهمندند. اگر شوخی بتواند میزان غیبت کارکنان را کاهش داده و بهرهوری آنها را بالا ببرد، قطعا به آن نیاز داریم. با این وضعیت، آیا باید به استخدام مشاوران شوخی بپردازیم یا کارگاههای شوخی برگزار کنیم یا شوخطبعی را به عنوان یکی از مولفههای مهم استخدام و ترفیع افراد به حساب آوریم؟
پژوهشگران کسبوکار میگویند که شوخی یکی از مهمترین راههای کنترل استرس است. مشاهده جنبه بامزه فعالیتهای احمقانه کسبوکار، میتواند به روحیه افراد کمک کند. این روحیه، توازن اوضاع را برقرار میسازد و حتی میتواند منجر به افزایش روحیه «کارکنان خُرد» شود که اغلب قربانی دیوانگی دفاتر مرکزی شرکتها هستند.
شوخی ممکن است کارکردهای دیگری هم داشته باشد. میتواند به ایجاد حسی از بازی کمک کند که به نوبه خود منجر به خلاقیت میشود. میتواند روحیه را افزایش داده و رابطه اعضای تیم را بهبود بخشد. همچنین قطعا میتواند تمام مناسبتهای اجتماعی مانند جلسات ملالآور را تلطیف کند. میتواند تعارضها را خنثی کرده، باب مکالمات را باز کرده و اجازه دهد در حالی که همگان جایگاه خود را حفظ میکنند، بحثهای دشوار و ظریف مطرح شوند. همچنین میتواند به افراد کمک کند تا به سرعت با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و رابطهای دوستانه ایجاد کنند. شوخطبعی بهویژه در بخش پشتیبانی و مدیریت نارضایتی مشتریان اهمیت دارد.
به نظر کسانی که از نعمت شوخطبعی برخوردار هستند، راحتتر از سایرین قادر به مواجهه با موقعیتهای دشوار، ایجاد اعتماد و ارتباطات موثر هستند.
شاید هم نمیتوانند؟ هیجان کسبوکارها برای استفاده از شوخطبعی در محیط کار باعث شده است که موضوعی مهم را فراموش کنند: افرادی که بابت نادرست بودن شوخیها و لطیفهها تذکر میدهند.
ماندگاری در تبلیغات
شوخی در تبلیغات برای جلبتوجه و ایجاد ارتباطی گرم و بازیگوشانه با یک محصول صورت میگیرد. تبلیغکنندگان میخواهند که نام یک نشان تجاری را به خاطر بسپارید و محصول آنها را بخرید. روشهای مختلفی برای جلبتوجه شما وجود دارد که یکی از مهمترین آنها استفاده از شوخی است. مطالعات نشان داده است که برخلاف انتظار، ارتباط دادن یک محصول به ویژگیهای جنسیتی، سبب فروش محصول نمیشود، اما شوخی میتواند چنین کاری بکند. طرحهای بازاریابی و تبلیغات را میتوان در هر دو دسته شوخ و غیرشوخ تقسیم کرد. آیا استفاده از شوخطبعی در تبلیغاتی متعلق به یک برنامه بازاریابی جدی، ایده خوبی است؟ جواب این سوال بستگی به عوامل بسیاری دارد: نوع شوخی و نوع برنامهها. البته فقط زمانی میتوان این کار را کرد که تبلیغاتی دوستداشتنی ساخته شود، نه تبلیغاتی با شوخیهای آزاردهنده. شوخی میتواند برای شکستن مقاومت طبیعی افراد در مقابل بازاریابی تهاجمی از طریق پرت کردن حواس آنها استفاده شود. بینندگان تبلیغات بامزه لزوما در آینده نام آن نشان تجاری را به خاطر نمیآورند، اما زمانی که محصول را در فروشگاه ببینند، احساس خوبی نسبت به آن خواهند داشت.
بامزگی جذاب است
پژوهشی که البته کمی قدیمی شده است، حقیقتی واضح را نشان میدهد: مردها بیش از زنها لطیفه میگویند. مردها بیشتر به سمت شوخیهای رقابتی کشیده میشوند و زنان به سمت بازی با کلمات. مردم بیشتر به شوخی مردها میخندند تا به شوخی زنها. زنها بیشتر به شوخی مردها میخندند تا برعکس آن. شوخیهای سازنده، ناشی از همبستگی و منجر به خودسازی، در روابط پایدار دیده میشود. شوخیهای ضداجتماعی، طعنهگونه و زننده منجر به روابط ضعیف و حتی اختلاف میشوند.
شوخی و سلامت
شوخی و خنده به سادگی برای شما مفید هستند. خنده باعث کاهش فشار خون و بهبود اکسیژنرسانی به اندامها شده و با افزایش سطح انرژی، احساس سلامت بیشتری به فرد میدهد. همچنین هورمونهای استرس را کاهش داده و مانع از حس رخوت میشود. علاوه بر آن، مشخص شده است که در بلندمدت به تقویت سیستم ایمنی بدن میانجامد. بنابراین این سخن درست است: خنده بهترین دارو است. نتیجه نهایی سلامتی میتواند افزایش طول عمر باشد. برخی پژوهشها نشان از همبستگی میزان شوخطبعی افراد با سطح سلامت و امید به زندگی آنها، دستکم تا سن ۶۵ سالگی دارند. خنده داروی خوبی است، اما فرآیند یا مکانیزم دقیقی که طول عمر را تشریح میکند، قطعا پیچیدگیهای بیشتری دارد. به عنوان مثال، افراد شوخطبع دوستان بیشتری دارند که همین عامل تفاوتهای بسیاری ایجاد میکند.
انواع شوخی
مشکل این است که یک شوخی خاص میتواند فقط برای خود فرد بامزه باشد و دیگران را آزار دهد. کسانی که استفاده از سمینارها و کارگاههای شوخی را تحسین میکنند، این موضوع مهم را نادیده میگیرند. چیزی که میتواند برای یک فرد بسیار بامزه باشد، برای دیگران بیمزه یا اسباب رنجش است. روانشناسانی که علاقهمند به دستهبندی کردن شوخی هستند، انواع و گروههای مختلفی برای آن یافتهاند. شوخی چه بصری باشد و چه زبانی، انواع بامزه بسیاری دارد. به نظر میرسد که ۴ دسته از آنها واضحترند:
شوخیهای بیمعنی: لطیفهها و کارتونها یا داستانهای بیپایان و بیمحتوایی که فقط بر حقههایی مانند جناس یا استفاده از موقعیتهای ناهمگون استوار هستند.
طنزها و اغراقگوییها: لطیفهها و داستانهایی که دلیل بامزگی آنها بیرون کشیدن موش از سوراخ و تلاش برای تمسخر آن است؛ بهویژه افراد، گروهها، سازمانها، نهادها و شخصیتهایی مانند مدیران و سیاستمداران.
شوخیهای پرخاشگرانه: این دست شوخیها برای برخی افراد جذاب است و (بهویژه در کارتونها و کاریکاتورها) ممکن است حاوی تصاویر خشونت،
شکنجه و مردمآزاری باشد. توهینهای کلامی نیز در این دسته قرار میگیرند.
شوخیهای جنسیتی: این دست شوخیها میتوانند از ظریف تا روشن، پیشنهادی تا رکیک و زننده باشند و بستگی به تعریف و سلیقه فرد دارد. البته میتوان گروههای بیشتری از انواع لطیفهها پیدا کرد و همچنین میتوان گروههای بالا را به دستههای بیشتری تقسیم کرد. دانشمندان اجتماعی علاقه به بررسی همبستگی لطیفهها دارند. آیا فرهنگ، جنسیت، هوش و شخصیت با شوخی و لطیفهها همبستگی دارند؟ چرا برخی از لطیفهها نمیتوانند در تمام کشورها بامزه باشند؟ آیا افراد باهوشتر علاقه بیشتری به جناس، تغییر آوای کلمات و بازی با کلمات دارند؟ آیا افراد به مرور زمان از برخی انواع شوخی دست میکشند؟ فارغ از این سوالات، به دلیل افزایش حساسیتها میتوانید مطمئن باشید که هر لطیفهای ممکن است در موقعیتی نابجا تلقی شود. یک لطیفه بگویید (از هر کدام از دستههای بالا) و مطمئن باشید که فردی از شنیدن آن رنجیده میشود. ممکن است آنها از شما خوششان نیاید یا حس شوخطبعی نداشته باشند، اما مساله این نیست. آنها خواهان بررسی و کندکاو لطیفه شما میشوند. هیچ چیز مشکلسازتر از تلاش برای تشریح چرایی بامزه بودن یک لطیفه یا شوخی نیست. با این شرایط، شوخطبعی بیش از همیشه در محل کار محدود و ممنوع شده است. فقط در صورتی که لطیفهای آرامشبخش و طبیعتا بیمزه باشد، توصیه نمیشود که برای تلطیف فضا یا انتقال موضوعی ظریف از بذلهگویی استفاده کنید. بسیاری از انواع لطیفهها با توجه به حساسیتهای محیطکار مناسب نیستند و در عین حال نمیتوان از کارکرد استرسزدای شوخی چشمپوشی کرد. اگر لطیفهای باعث کاهش استرس کارکنان میشود، قطعا شما را به استفاده از آن تشویق میکنیم.
البته همچنان بسیاری از ما آموختهایم که در اغلب موارد احتیاط پیشه کنیم. جناسها و بسیاری از اظهارنظرها میتوانند برای برخی آزاردهنده باشند. مواردی که سربهسر گذاشتن یا دست انداختن تلقی میشوند، از این دست هستند. شکی نیست که برخی تصور میکنند ارتشی از افراد منتظر ناراحت شدن از شوخطبعی شما هستند. با این حال، بهتر است که لطیفههای خوب خود را برای کسانی که میشناسید، به آنها اعتماد دارید و جهانبینی مشترکی با شما دارند، نگه دارید. همچنین شاید بهتر است که بروز و قدردانی از شوخطبعی را برای محیطی غیرکاری نگه دارید. جالب است، نه؟!