آیا پایان سلطه دلار نزدیک است؟ «دنیای اقتصاد» بررسی میکند
امکانسنجی توفیق ارز بریکس
در این اجلاس، رئیسجمهور برزیل، لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، از کشورهای بریکس خواست تا به عنوان راهی برای کاهش تسلط دلار آمریکا، یک ارز مشترک برای تجارت و سرمایهگذاری ایجاد کنند. در روزهای بعد، رسانههای دولتی روسیه ایده یک واحد پولی مشترک بریکس را مطرح کردند و آنچه به مخاطبان گفتند کاهش دلار و نفوذ اقتصادی ایالات متحده بود. بااینحال جیان ماریا میلسی فرتی، یکی از اعضای ارشد مرکز هاچینز موسسه بروکینگز در زمینه سیاستهای مالی و پولی، در مصاحبهای در ۲۹ اوت به رادیو آزاد اروپا گفت: درحالیکه اعضای بریکس میتوانند در کاهش سهم دلار در تجارت دوجانبه خود پیشرفت کنند، دور شدن از آن به عنوان ارز ذخیره به دلیل سهولت بسیار بیشتر در خرید و فروش آن دشوارتر خواهد بود.
میلسی فرتی، که قبلا به عنوان معاون بخش تحقیقات صندوق بینالمللی پول خدمت میکرد، با اشاره به تفاوتهای گسترده در ساختار اقتصاد اعضا، در سطح توسعه آنها، گفت که چشمانداز ارز مشترک بریکس از منظر باز بودن بازارهای مالی و مدیریت ارزهایشان بهسختی قابلاعتماد است. او گفت که اگر تسلط دلار آمریکا در آینده به میزان قابلتوجهی از بین برود، احتمالا بیشتر به مدیریت ضعیف اقتصاد ایالات متحده، مانند کسری بودجه، مربوط میشود تا تلاشهای بریکس برای سرنگونی آن.
بریکس و G۷
میلسی فرتی در پاسخ به این سوال که با گذشت ۱۳ سال از تاسیس بریکس تا چه حد میتوان بریکس را به عنوان رقیبی برای G۷ تصور کرد، گفت: «به نظر من، بریکس تاکنون بیشتر یک مجمع گفتوگو برای برخی از بزرگترین اقتصادهای نوظهور بوده است تا یک نهاد ساختاریافته با دیدگاههای مشترک کامل درباره مبانی اقتصاد. من فکر میکنم بهوضوح عناصری وجود دارند که در این کشورها مشترک هستند. اما تفاوتهای بسیار اساسی در ساختار اقتصادها، در سطح توسعه و در سیاست، از بسیاری جهات وجود دارد که بسیار فراتر از تفاوتهای گروه ۷ است که تمایل دارند کشورهایی با مجموعهای از ارزشهای کلی باشند. ساختار کلی اقتصاد مشابه و سطح توسعه مشابه. البته، برخی از آنها ثروتمندتر از دیگران هستند، اما به طور کلی، در گروه G۷ بهوضوح تجانس بیشتری نسبت به بریکس وجود دارد.»
او در ادامه با اشاره به عضویت شش کشور جدید آرژانتین، مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات در بریکس گفت: «من این را به عنوان یکدستتر کردن گروه نمیدانم. این یک تریلیون دلار به تولید ناخالص داخلی کلی اضافه خواهد کرد، اما تفاوتها در ساختار و چالشهای اقتصادی بسیار زیاد است. آرژانتین را در نظر بگیرید که با تورم بسیار بالا مبارزه میکند و وضعیت بودجهای فاجعهباری دارد و آن را با عربستان سعودی مقایسه کنید که گرانترین بازیکنان فوتبال جهان را میخرد.حتی از نظر ارز، سعودیهای باهوش ارز خود را به دلار متصل کردهاند درحالیکه آرژانتین کنترل سرمایه و نرخ مبادله بهشدت مدیریتشدهای دارد. برخی کشورها در بریکس نیز هستند که ارز شناور دارند، مانند برزیل. این مجموعهای بسیار متفاوت از شرایط اقتصادی و حتی نهادها و سیاستهاست.»
اهمیت آمریکا
معاون بخش تحقیقات صندوق بینالمللی پول در رابطه با ادعاهای جسورانه تلویزیون دولتی روسیه در مورد تاسیس ارز مشترک مابین کشورهای بریکس به عنوان ارز جایگزین اعلام کرد: اگر به سهم تولید ناخالص داخلی ایالات متحده نگاه کنید، فکر میکنم شواهدی از کاهش وجود ندارد. درست است که به طور متوسط، اقتصادهای نوظهور سریعتر از اقتصادهای پیشرفته رشد کردهاند. چین و هند نقش بزرگی در آن داشتند و از این رو، سهم این اقتصادها از تولید ناخالص داخلی در مقایسه با سهم G۷ افزایش یافته است. اما این به دلیل چین و هند است، نه به خاطر روسیه که نرخ رشد آن برای چندین سال بسیار کم بوده است. نه به خاطر آفریقای جنوبی که مشکلات اقتصادی وحشتناکی دارد و با کاهش تولید ناخالص داخلی سرانه روبهروست. و مطمئنا نه به خاطر برزیل که نرخ رشد متوسطی را در این میانه تجربه کرده است.
درواقع برزیل چند سال خوب داشت، اما پس از آن رکود وحشتناکی در سالهای ۲۰۱۶-۲۰۱۵ تجربه کرد. بنابراین بهوضوح تفاوتهای زیادی در عملکرد اقتصادی وجود دارد. اما اگر به نقش ایالات متحده در بازارهای مالی جهانی نگاه کنید، مطمئنا نخواهید گفت که هیچ مدرکی دال بر کاهش وجود دارد. شرکتهای آمریکایی در یک دهه و نیم گذشته عملکرد فوقالعاده خوبی داشتهاند، بهویژه شرکتهای مرتبط با فناوری؛ اما اگر به سرمایهگذاری در بازار سهام نگاه کنید، اگر به عملکرد سهام در کل نگاه کنید، واضح است که شرکتهای آمریکایی بسیار خوب عمل کردهاند. اگر در کوتاهمدت تمرکز بیشتری داشته باشید - پس از بهبودی از کووید - اقتصاد ایالات متحده نیز بسیار خوب عمل کرده است. محرکهای زیادی به آن کمک کرد، اما بسیار خوب عمل کرده است. بنابراین، من مطمئنا با این جمله موافق نیستم که وزن اقتصاد ایالات متحده بهویژه در سالهای اخیر کاهش یافته است.
شعارهای بیپایان
میلسی فرتی در رابطه با واقعبینانه بودن یا تخیلی بودن طرح اعلامی تلویزیون روسیه گفت: من این را یک تصور بسیار دور از ذهن میدانم. همانطور که قبلا اشاره کردم، اینها کشورهایی با رژیمهای نرخ ارز فوقالعاده متفاوت هستند، با یک کشور [چین] که بسیار بزرگ است و تمایل زیادی به تسلیم هر بخشی از حاکمیت و کنترل بر اقتصاد و بازارهای مالی خود ندارد. بنابراین، [در چین] گشایش تدریجی وجود دارد، اما اتخاذ چیزی شبیه به یک واحد پولی مشترک مستلزم برخی عناصر حاکمیت مشترک است، چیزی که شما در منطقه یورو دارید، به عنوان مثال، قطعا در مورد سیاست پولی. و این فقط چیزی است که من با توجه به ترجیحات این کشورها نمیبینم اتفاق بیفتد. همچنین فراموش نکنیم که چین و هند نسبتا اخیرا درگیریهای مرزی داشتند. از آنچه من میدانم، روابط در حال بهبود است، اما مطمئنا در مورد متحدان دیرینه صحبت نمیکنیم. راهاندازی یک ارز رایج واقعی مانند یورو چیزی است که نیاز به آمادگی زیاد و شباهتهای زیادی مابین کشورها دارد.
باز هم غیرقابلتصور است که این کشورها با توجه به تفاوتهای فاحش در اقتصاد، در سیاست، در تاریخ و همهچیز، حاکمیت پولی خود را به یک مرجع مشترک، یک بانک مرکزی مشترک یا یک صادرکننده واحد پول مشترک واگذار کنند. میتوان به چیزی بسیار محدودتر از نظر دامنه فکر کرد، اما این در حقیقت یک ارز رایج نخواهد بود. اما باز هم، من بهکلی نمیدانم که چگونه شما واقعا به آن دست مییابید. آیا فقط سبدی میسازید که میانگین وزنی ارزها باشد؟ اینکه یک ارز جدید نیست. آیا این صرفا ارزش تجارت در سبد ارزی بریکس است؟ آیا میخواهید ابزارهای مالی را در آن سبد ایجاد کنید؟ چه کسی قرار است در آن سرمایهگذاری کند؟ در این موارد فقط تعداد زیادی علامت سوال وجود دارد.
میلسی فرتی در رابطه با خطرات ایجاد ارز مشترک برای خود کشورها نیز صحبت کرد. او گفت: یکی از مشکلات کلاسیک، زمانی که ارزهای خود را به هم متصل میکنید، مشکل بهاصطلاح شوکهای نامتقارن است، شوکهایی که بر یک کشور متفاوت از کشورهای دیگر تاثیر میگذارد. به طور کلی نرخ ارز راه خوبی برای جذب این شوکهاست... اگر به بریکس بروید و صادرکنندگان کالا در مقابل صادرکنندگان کالاهای تولیدی داشته باشید، میزان تفاوت بسیار بسیار زیاد است. به قیمت نفت فکر کنید. قیمتها بالا میروند، روسیه خوشحال میشود، عربستان سعودی خوشحال میشود، اما چین واردکننده نفت است، آفریقای جنوبی واردکننده نفت است و هند واردکننده بزرگ نفت است. بنابراین، شما یک شوک نامتقارن کلاسیک دارید. و زمانی که قیمت نفت بالا میرفت، معمولا روبل بالا میرفت و روپیه هند کاهش مییافت. با یک پول رایج، شما نمیتوانید آن را داشته باشید.
در بخشی از مصاحبه خود میلسی فرتی در رابطه با خطرات کشورها در نگهداری یوآن در مقابل دلار و علت عدم استقبال دیگر کشورها از مسیری که روسیه در حال طی کردن آن است گفت: این یک موضوع ایمنی و قابل معامله بودن ابزارهای مالی است که شما از یک ارز استفاده میکنید. چین همچنان دارای کنترل سرمایه فراگیر است، و از این رو تجارت ابزارهای مالی به یوآن، همان میزان نقدینگی و انعطافپذیری فوری را برای ابزارهای معاملاتی به دلار تضمین نمیکند. شما همچنین یک سیستم مالی دارید که قطعا از نظر نحوه مدیریت سیستم و چگونگی تکامل آن در طول زمان، غیرشفافتر و با نقش سنگینتر دولت است. چین از لحاظ تاریخی تورم پایینی داشته است، ارز به طور کلی کاملا ثابت بوده است، و با توجه به اندازه اقتصاد چین و سابقه آن، تعجبآور نیست که شما مقداری از ذخایر را دارید که بر اساس پول چین است.
اما باز هم، در یک سیستم مالی جهانی که در آن کشور هنوز محدودیتهای زیادی را در مورد توانایی افراد غیرمقیم برای سرمایهگذاری یا تجارت ابزارهای مالی در چین حفظ کرده است، بهسختی میتوان نقش مرکزی را برای پول [چین] با همان نظم متصور شد، به اندازه دلار. و من همچنین فکر میکنم - اگر به نگرانیهای ژئوپلیتیک فکر میکنید - این فقط ایالات متحده نیست که ترجیحات بینالمللی قوی در مورد اینکه چه کشورهایی متحد هستند و چه کشورهایی را بیشتر به عنوان رقیب در نظر میگیرند، دارد. این برای چین نیز صدق میکند.
دستاورد بریکس
میلسی فرتی در رابطه با دستاورد بریکس تا به امروز برای کشورهای عضو آن نیز صحبت کرد و گفت: ما به طور کلی شواهد زیادی داریم که ادغام بیشتر میتواند به استفاده کارآمد از منابع کمک کند. بنابراین، کاهش موانع تجاری بین آنها مطمئنا مفید خواهد بود. شما میتوانید به برخی از جنبههای یکپارچگی مالی نیز فکر کنید - تسهیل تراکنشهای مالی بین آنها، بهویژه چین برای تولید و سایرین برای کالاها، اما این کشورها در بازارهای مالی هنوز نقش محدودتری دارند. بنابراین، این جنبهها یعنی کاهش موانع تجاری، تقویت یکپارچگی تجاری، انتقال فناوری، همه این موارد میتوانند به طور بالقوه مفید باشند. اما من تصور میکنم که برخی از نیروهای محرک ممکن است فراتر از مسائل اقتصادی باشند که ذکر شد موثر باشند.
کارشناس ارشد مرکز هاچینز همچنین در رابطه با واکنشهای آمریکا برای حفظ سلطه دلار در جهان گفت: این یک مزیت جانبی مدیریت خوب اقتصاد کلان است. بنابراین، چگونه میتوان از چیزی که میتواند منجر به کاهش و فرسایش نقش دلار شود که فراتر از یک فرآیند طبیعی و سالم است، جلوگیری کرد که به موجب آن سایر کشورها بهتدریج سطوح درآمد را همگرا میکنند. این یک مدیریت بد اقتصاد کلان در ایالات متحده خواهد بود.
ما در ایالات متحده چالشهای مالی ترسناکی داریم که در حال پیشروی هستند، ما در اشتغال کامل هستیم، اما کسری بودجه نهتنها زیاد است، بلکه پیشبینی میشود که برای چندین سال زیاد باقی بماند و توافقات زیادی در مورد چگونگی کاهش آن وجود ندارد. در عوض، هیچ توافقی در مورد چگونگی کاهش آن وجود ندارد. این مسالهای است که در نهایت ایالات متحده باید با آن روبهرو شود. این تنها کشوری نیست که با این چالشها مواجه است، اما عدم برخورد بهموقع با آنها نوعی اشتباه است که پیامدهایی دارد که میتواند بر وضعیت کلی دلار در بازارهای بینالمللی نیز تاثیر بگذارد. من در مورد تغییر چشمگیر کوتاهمدت صحبت نمیکنم، بلکه بیشتر در مورد تسریع یک روند طولانیمدت صحبت میکنم. سلامت اقتصاد، سلامت بازارهای مالی، مدیریت خوب اقتصاد کلان، اینها عوامل بنیادیای هستند که نقش دلار را به عنوان یک دارایی و ارز مطمئن حفظ میکنند.