بخشی از مصاحبه را می خوانید:

 

آیا قرار ندادن علی لاریجانی در لیست اصولگرایان قم  را باید به معنای جدایی کامل لاریجانی از بدنه تشکیلاتی اصولگرایان دانست. این مهم چه تأثیراتی را برای جریان اصولگرایی در پی خواهد داشت؟

بر اساس خبرهای موثقی که شنیده‌ام، دکتر لاریجانی قصد حضور در انتخابات مجلس را ندارد و این موضوع را تلویحاً به اطلاع چهره‌های مختلف سیاسی رسانده است. این تصمیم حدود یک سال پیش گرفته شده و از بعضی اظهار نظرهای سیاسی دکتر لاریجانی هم  می‌شود این تصمیم را فهمید. کاندیدا نشدن لاریجانی لزوماً به معنای جدا شدن از جناح اصولگرا نیست اما اینکه بعداً ایشان چه تصمیمی خواهد داشت، اطلاعی ندارم. با این حال کناره‌گیری لاریجانی از فضای سیاسی قطعاً بین اصولگرایان خلأ ایجاد خواهد کرد و آثارش بعد از مدتی روشن خواهد شد.

به نظر شما در صورت ورود به انتخابات او می‌تواند دوباره در لیست اصلاح‌طلبان قرار گیرد و این گزاره به نفع اصلاح‌طلبان خواهد بود یا نه، حالا چه در قم یا چه در تهران؟

با توجه به اینکه نامزدی لاریجانی اصولاً منتفی است، طبیعتاً او در هیچ لیستی و در هیچ شهری حضور نخواهد داشت.

اگر تحولات سیاسی را معطوف به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ارزیابی کنیم، آیا می‌توان گفت که لاریجانی قطعاً نامزد اصولگرایان نخواهد بود؟

هنوز تا انتخابات 1400 زمان زیادی مانده و دو سال آینده برای اصولگرایان سرنوشت‌ساز است و پیش‌بینی می‌شود جنگ داخلی بین جناح اصولگرا و جنگ قدرت بین آنان تشدید خواهد شد. طبیعتاً نتیجه این جنگ در انتخابات ۱۴۰۰ مشخص می‌شود. در مورد دکتر لاریجانی تحلیلم این است (اطلاع دقیق ندارم) که در ۱۴۰۰ هم ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری نخواهد داشت.

آیا می‌توان این گزاره یا گمانه را مطرح کرد که شانس لاریجانی برافراشتن پرچم اعتدالگرایی یا گرفتن آن از دست روحانی برای ۱۴۰۰ است بخصوص که اگر بتواند مجموعه اعتدالگرایان مثل آقای ناطق نوری را نیز همراه خود کند؟

اصولگرایان پیش‌بینی‌شان این است که در انتخابات مجلس یازدهم برنده مطلق هستند. اگر این پیش‌بینی محقق شود، تندروهای این جناح فضا را برای رادیکال کردن جامعه به دست خواهند آورد. به گمانم تندروی‌ها مردم را خسته می‌کند و بعد از مدتی گرایش به سمت خردورزی و اعتدال جایگزین خواهد شد. هنر فعلی اصولگرایان، سوار شدن بر مشکلات ناشی از تحریم‌هاست اما در صورت قدرت یافتن آنها، یکی از این دو اتفاق ممکن است بیفتد. اول اینکه زیرپله ای با غربی‌ها و بخصوص امریکا برای برداشتن تحریم‌ها مذاکره کنند. دقیقاً مانند روشی که احمدی نژاد دنبالش بود. یا موفق به این کار نمی‌شوند و با موج نارضایتی اقتصادی روبه‌رو خواهند شد. در فرض اول مشروعیت‌شان را از دست می‌دهند و در فرض دوم مقبولیت‌ شان را و قطعاً مشکلات را به گردن قبلی‌ها می‌اندازند. تصور من این است که بخشی از اصولگراها این آمادگی را دارند که با زیر پا گذاشتن اصولش، به غرب چراغ سبز نشان دهند و بخشی از موانع اقتصادی را رفع کنند. اقتصاد ایران در شرایطی است که جز با سرمایه‌گذاری بیرونی جان نمی‌گیرد. اصولگراها بیش از دیگران این را درک می‌کنند و به این سمت می‌روند و البته برای پای گذاشتن در این مسیر، ده‌ها توجیه هم دارند.

و اما اینکه آیا لاریجانی پرچمدار اعتدال می‌شود؛ بستگی به این دارد که او چه تصمیمی برای آینده خود دارد .مشی لاریجانی در دوران ریاست مجلس نشان داده همواره به دنبال حل مشکلات و پیشبرد سیاست‌ها فارغ از مسائل جناحی بوده. از این جهت او در آینده محل رجوع سیاستمداران خردورز خواهد بود. اما اگر منظور این است که او به جریان موسوم به اعتدال خواهد پیوست، این را بعید می‌دانم چون شخصیتش مستقل است اما اگر منظور از جریان اعتدال، جریان مؤدب سیاسی و جریان خواهان توسعه کشور بدون تنش‌های زاید داخلی و خارجی است، می‌توان گفت او حتماً از اعتدالیون خواهد بود.

اعتدالگرایی آیا به لحاظ اجتماعی توان این ظرفیت را دارد که در میانه دو قطبی‌های همیشگی انتخاباتی جای پایی برای خود در میان افکار عمومی باز کند؟

مشکلات کنونی و ضعف‌های دولت دوازدهم خواه ناخواه به حساب دولتی گذاشته می‌شود که شعار اعتدال سر داده. بنابراین تصورم این است که اگر روند اعتدال برای مدتی کنار گذاشته شود و اصولگرایی افراطی جایگزینش شود، به نفع جریان اعتدالی است. ما انسان‌ها نوعاً این‌گونه‌ایم که باید به مصیبتی گرفتار آییم تا قدر عافیت را بدانیم.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.