تاکتیک کییف پوتین را وادار به تجدید نظر میکند؟
حرکت به سمت جنگ نامتقارن

اوکراینیها با استفاده از پهپادهای «دید اول شخص» (FPV) ساخت داخل که در اعماق خاک روسیه مستقر شده بودند، حملهای هماهنگ علیه چندین پایگاه هوایی نظامی -برخی در فواصلی بسیار دور مانند شرق سیبری، مرز مغولستان و قطب شمال- انجام دادند. «عملیات تار عنکبوت» تا ۲۰ هواپیمای استراتژیک، از جمله بمبافکنهای هستهای و هواپیماهای هشدار اولیه را نابود یا بهشدت آسیب رساند. (اوکراین ادعا میکند که تلفات واقعی میتواند به ۴۱ فروند برسد.) سپس، تنها دو روز بعد، سرویس امنیتی اوکراین دوباره حمله کرد، اینبار مواد منفجره زیر آب را منفجر کرد و به پل کرچ، شریان حیاتی ریلی و جادهای که روسیه را به کریمه متصل میکند، آسیب رساند. پیامی که کییف ارسال میکند، بیشتر از این نمیتواند رساتر باشد: «ما ممکن است (حداقل روی کاغذ) بسیار کوچکتر و ضعیفتر باشیم، اما میتوانیم ضربه محکمی بزنیم و میتوانیم این کار را از هرجای روسیه انجام دهیم.» نیروهای مسلح اوکراین با استفاده از پهپادهایی که بهصورت بومی و با قیمتی کمتر از یک آیفون تولید شدهاند، بمبافکنهای استراتژیک را که هر کدام بیش از ۱۰۰ میلیون دلار ارزش دارند، منهدم کردند - که بسیاری از آنها بهدلیل تحریمها و پایگاه صنعتی ضعیف روسیه، جایگزینیاش تقریبا غیرممکن است. با نرخ بازگشت سرمایه ۳۰۰۰۰۰ به یک، این نوعی عملیات نامتقارن بود که میتواند قوانین جنگ مدرن را زیر و رو کند.
این حملات به همان اندازه که خسارات مادی قابل توجه بودند، نشان دادند که یک کشور کوچک اما مصمم و نوآور میتواند فناوری ارزان، مقیاسپذیر و غیرمتمرکز را برای به چالش کشیدن یک دشمن بسیار بزرگتر و بهطور متعارف برتر به کار گیرد - حتی عناصری از ظرفیت ضربه دوم یک ابرقدرت هستهای را تضعیف کند. این درسها در سطح جهانی، از تایپه تا اسلامآباد، طنینانداز خواهد شد. کودتای میدانی اوکراین ممکن است فرضیه استراتژیک اصلی که بیش از سه سال تفکر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را هدایت کرده است، به چالش بکشد. از زمان آغاز حمله تمامعیار، پوتین روی دوام آوردن در اوکراین شرطبندی کرده است - تضعیف استحکامات دفاعی آن، کاهش حمایت غرب و انتظار برای تغییر جهت بادهای سیاسی در واشنگتن و اروپا.
این فرض، مبنای امتناع او از مذاکره جدی بوده است. اما موفقیت عملیات پهپادی و خرابکاری اوکراین، نظریه پیروزی او را به چالش میکشد. این نشان میدهد که اوکراین صرفا در حال حفظ خط مقدم یا بقا در یک جنگ فرسایشی نیست، بلکه در حال تغییر میدان نبرد و افزایش هزینههای روسیه به شیوههایی است که کرملین پیشبینی نکرده بود. این تغییر، به ویژه در زمینه دیپلماتیک، اهمیت دارد. زمانبندی حملات پهپادی - تنها ۲۴ساعت قبل از دور مذاکرات بین مقامات روسیه و اوکراین در استانبول - به سختی میتوانست تصادفی باشد. اقدامات اوکراین بهگونهای طراحی شده بود که نشان دهد از موضع ضعف مذاکره نمیکند و مجبور به پذیرش یک معامله بد نخواهد شد.
اگرچه مذاکرات در استانبول همانطور که قابل پیشبینی بود بینتیجه بود - کمی بیش از یک ساعت طول کشید و نشاندهنده ناسازگاری مواضع دو طرف بود - این واقعیت که روسها پس از چنین رسوایی بزرگی سر و کلهشان پیدا شد، نشان میدهد که کرملین ممکن است کمکم متوجه شده باشد که ادامه جنگ خطراتی برای روسیه دارد. مطمئنا، دستیابی به یک توافق صلح دائمی همچنان دور از دسترس است. اوکراین همچنان برای آتشبس بیقید و شرط تلاش میکند که روسیه آن را فورا رد میکند. در استانبول، مذاکرهکنندگان روسی دو گزینه به یک اندازه غیرقابل قبول را پیشنهاد کردند: اینکه اوکراین یا از سرزمینهای مورد ادعای روسیه عقبنشینی کند یا محدودیتهایی را در توانایی خود برای تجدید تسلیحات، از جمله توقف کمکهای نظامی غرب بپذیرد.
اما نمایش قدرت اوکراین به روسیه دلیلی برای ادامه تعامل میدهد و توافقات محدودتر را حداقل محتمل میکند. با فشار مناسب از سوی ایالات متحده، هماهنگ با متحدان اروپایی، اوکراینیها اکنون شانس بهتری برای دستیابی به آتشبس ۳۰روزه، ایجاد یک کریدور بشردوستانه یا تبادل زندانیان دارند و چنین توافق مرحله اول میتواند بهطور بالقوه به چیزی بزرگتر و بادوامتر تبدیل شود. در عین حال، پیروزیهای اخیر اوکراین در میدان نبرد، خطر تشدید خطرناک تنش را نیز افزایش میدهد. موضع بازدارندگی روسیه تضعیف شده است. موضع بازدارندگی روسیه تضعیف شده است. خطوط قرمز پوتین - در مورد گسترش ناتو، استفاده از سلاحهای غربی، حملات در داخل خاک روسیه - بارها و بارها بدون عواقب جدی زیر پا گذاشته شده است.
با ضعیف جلوه دادن رهبر روسیه، این امر خطر این را افزایش میدهد که او برای بازیابی اعتبار خود در داخل و خارج از کشور، مجبور به تلافیجویی شدید شود. پاسخ فوری روسیه به حملات اخیر تقریبا مشابه خواهد بود: «بمباران کور و سنگین شهرها و زیرساختهای اوکراین.» اما یک احتمال نگرانکنندهتر این است که پوتین، درحالیکه در تنگنا قرار گرفته و تحقیر شده است، ممکن است یک حمله هستهای تاکتیکی را در نظر بگیرد. آستانه چنین اقدام افراطی هنوز بالاست، بهویژه به این دلیل که چین، مهمترین شریک جهانی روسیه، بهشدت با استفاده از سلاح هستهای مخالف است. اما حتی اگر این سناریو بعید به نظر برسد، احتمال آن از قبل از اول ژوئن بیشتر است.
علاوه بر این، پوتین با این باور که غرب – بهویژه آمریکای دونالد ترامپ- بیش از هر چیز از رویارویی نظامی مستقیم میترسد، جسورتر شده است. اگر او به این نتیجه برسد که جایگاه روسیه در جنگ غیرقابل دفاع میشود یا اینکه بازدارندگی متعارف آن در حال فروپاشی است، محاسبات او میتواند تغییر کند. اوکراین به کرملین -و جهان- یادآوری کرد که میتواند رویدادها را شکل دهد، نه اینکه فقط به آنها واکنش نشان دهد. این [رویدادها] اوکراین را در مسیر پیروزی قرار نمیدهد و جنگ را نیز به پایان نمیرساند. اما اوکراین با نشان دادن اینکه اهرم فشار دارد و روسیه بیش از آنچه پوتین فکر میکرد، برای از دست دادن دارد، معادله استراتژیک را تغییر داده و دریچهای باریک برای دیپلماسی گشوده است - حتی اگر پایان بازی همچنان مبهم باشد. گزینه دیگر، یک درگیری عمیقتر و غیرقابل پیشبینیتر است که هر چه بیشتر طول بکشد، خطرناکتر میشود.