آمریکایی‌ها با چین مانند مادر تمام فروشگاه‌های «اوت‌لت» رفتار می‌کردند و مقادیر سرسام‌آوری از کالاهای کارخانه‌ای با قیمت پایین خریداری می‌کردند. برندهای بزرگ از چین به‌عنوان ابزار نهایی برای کاهش هزینه‌ها بهره‌برداری کردند و محصولات خود را در سرزمینی تولید کردند که دستمزدها پایین و شکل‌گیری اتحادیه‌ها ممنوع بود. همان‌طور که صنعت چین خانه‌های آمریکایی را با وسایل الکترونیکی و مبلمان پر کرد، مشاغل کارخانه صدها میلیون چینی را از فقر نجات داد. رهبران چین از درآمد حاصل از صادرات برای خرید تریلیون‌ها دلار اوراق قرضه دولتی ایالات متحده استفاده کردند و هزینه‌های استقراض آمریکا را پایین نگه داشتند و اجازه دادند که هزینه‌های آن ادامه یابد. در اینجا دو کشور توسط اقیانوس آرام از هم جدا شده‌اند؛ اما یکی توسط سرمایه‌داری آزاد شکل گرفته است و دیگری توسط یک حزب کمونیست اداره می‌شود؛ اما در یک شراکت آن‌قدر مهم به هم پیوسته‌اند؛ به‌گونه‌ای‌که نایل فرگوسن، مورخ اقتصادی، اصطلاحی را ابداع کرد: «چیمریکا» (Chimerica)، مخفف چین و آمریکا که همزیستی اقتصادی و ارتباط آنها را با هم نشان می‌دهد.

امروزه هیچ‌کس از کلماتی مانند همزیستی استفاده نمی‌کند. در واشنگتن، دو حزب سیاسی که تقریبا بر سر هیچ چیز توافق ندارند، در توصیف چین به‌عنوان یک رقیب ژئوپلیتیک و تهدیدی مرگبار برای امنیت طبقه متوسط، متحد و یک‌دل هستند. در پکن نیز، رهبران ایالات متحده را به توطئه برای انکار جایگاه واقعی چین به‌عنوان یک ابرقدرت، متهم می‌کنند. درحالی‌که هر کشوری به دنبال کاهش وابستگی خود به کشور دیگر است، کسب‌وکارها در سراسر جهان در حال تطبیق زنجیره‌های تامین خود هستند. چیمریکا تسلیم یک جنگ تجاری شده است و هر دو طرف تعرفه‌های شدید و محدودیت‌هایی را برای صادرات حیاتی - از فناوری پیشرفته گرفته تا مواد معدنی مورد استفاده در ساخت وسایل نقلیه الکتریکی- در نظر گرفته‌اند و این محدودیت‌ها را مدام تمدید می‌کنند. شرکت‌های آمریکایی در حال تغییر تولید کارخانه‌های خود از چین به مکان‌هایی با ریسک سیاسی کمتر هستند.

کسب‌وکارهای چینی بر تجارت با متحدان و همسایگان متمرکز هستند؛ درحالی‌که به دنبال تامین‌کنندگان داخلی برای فناوری‌ای هستند که از خرید آنها از شرکت‌های آمریکایی منع شده‌اند. دهه‌ها لفاظی آمریکایی که تجارت را به‌عنوان چشمه دموکراتیزه شدن در چین تجلیل می‌کرد، جای خود را به «پشیمانی» داده است که رهبری کنونی این کشور - تحت ریاست‌جمهوری شی جین‌پینگ - قصد دارد مخالفان را در داخل سرکوب کند و قدرت نظامی‌اش را در خارج از کشور به رخ بکشد. برای رهبران چین، این باور که زمانی غالب بود که یکپارچگی اقتصادی زمینه‌سازروابط مسالمت‌آمیز خواهد بود، با زور بازوی ناسیونالیسم به چالش کشیده شده است. یاشنگ هوانگ، اقتصاددان در دانشکده مدیریت اسلون موسسه فناوری ماساچوست می‌گوید: «در یک دنیای سیاسی کامل، این دو، کشورهایی هستند که در بهشت ساخته شده‌اند، دقیقا به این دلیل که مکمل یکدیگر هستند. اساسا، این دو کشور به‌نوعی بدون اطلاع از ادیانشان با یکدیگر ازدواج کردند.» اما طلاق یک گزینه عملی نیست. ایالات متحده و چین - دو اقتصاد بزرگ جهان - در هم تنیده شده‌اند.

تولیدات چینی در حوزه‌های اساسی مانند کفش و پوشاک به صنایع پیشرفته تبدیل شده است، از جمله صنایعی که محور تلاش‌ها برای محدود کردن آسیب‌های تغییرات آب و هوایی هستند. ایالات متحده همچنان مهم‌ترین بازار مصرف‌کننده‌ها است. حتی درحالی‌که تنش‌های ژئوپلیتیک اختلال در روابط دو کشور ایجاد کرده است، این دو کشور همچنان به یکدیگر وابسته هستند و نقش‌های مربوط به آنها به راحتی جایگزین نمی‌شود. اپل بیشتر آی‌فون‌های خود را در چین تولید می‌کند، حتی با وجود اینکه بخشی از تولیدات خود را به هند منتقل کرده است. یک برند چینی به نام «CATL»، بزرگ‌ترین سازنده باتری خودروهای الکتریکی در جهان است و شرکت‌های چینی بر پالایش مواد معدنی حیاتی مانند نیکل که در چنین محصولاتی استفاده می‌شود، تسلط دارند.

کسب‌وکارهای چینی بیش از سه‌چهارم زنجیره تامین جهانی پنل‌های انرژی خورشیدی را تشکیل می‌دهند. چین منبع اصلی فروش برای برندهای بزرگ جهانی است، از استودیوهای هالیوود و خودروسازان چندملیتی گرفته تا سازندگان تجهیزات ساختمانی مانند کاترپیلار و جان دیر «John Deere». سازندگان تراشه‌های کامپیوتری مانند اینتل، میکرون و کوالکام تقریبا دوسوم درآمد خود را از فروش و معاملات مجوزدار در چین به دست می‌آورند. زور زیاد و قدرتمند این درگیری‌های تجاری در پس زمینه مذاکرات برنامه‌ریزی‌شده برای امروز، چهارشنبه بین شی و بایدن یک مانع اصلی خواهد بود. این نشست در یک کنفرانس جهانی در سانفرانسیسکو برگزار خواهد شد و در حاشیه اجلاس اپک این دو با هم دیدار خواهند کرد.

با این حال، این چشم‌انداز که شکاف سیاسی آنها دوام خواهد آورد، زنجیره‌های عرضه جهانی را تغییر می‌دهد. به جای تکیه بر چین، کسب‌وکارها به‌طور فزاینده‌ای در حال بررسی راه‌هایی برای تنوع هستند. مکزیک و آمریکای مرکزی در حال به‌دست آوردن سرمایه‌گذاران آمریکایی هستند. برخی از کارشناسان تجارت و امنیت ملی این تغییرات را به‌عنوان تعدیل دیرهنگام برای دهه‌ها رشد ناشی از وابستگی مشترک خطرناک بین ایالات متحده و چین می‌خوانند. همه‌گیری ناشی از اتکای آمریکا به کارخانه‌های چینی برای تولید کالاهای حیاتی مانند ماسک و روپوش‌های پزشکی، زنگ خطر را در واشنگتن به‌صدا درآورد. همچنین دوچرخه‌های ورزشی و گوشی‌های هوشمند که همه آنها کمیاب شدند. هرج و مرج در بنادر و افزایش قیمت کشتیرانی، مشکلات تکیه بر یک کشور واحد در آن سوی اقیانوس را بیش از پیش آشکار کرد. برای همین بایدن سیاست خود را تغییر داده و به‌دنبال تشویق متحدان خود برای همکاری اقتصادی بیشتر با واشنگتن است.