04-04

سادات فرصتی برای کیسینجر فراهم کرده بود تا دوباره او را از مشاورانش جدا کند. آنها مطالعه را به تعویق انداختند. کیسینجر در حالی به پشت صندلی عاجی‌رنگ خود برگشت که همان تاکتیکی را که در ماه نوامبر برای اثرگذاری خوب به‌کار گرفته بود، به کار گرفت تا سادات را متقاعد کند که به‌جای پافشاری بر خط 22 اکتبر، دست به جدایی بزرگ بزند. کیسینجر که می‌دانست سادات عجله دارد، به او [سادات] پیشنهاد کرد که باید تصمیم بگیرد که با چه سرعتی می‌خواهد حرکت کند. یک مذاکره‌ طولانی‌مدت ممکن است به توافق بهتری منجر شود. او می‌توانست فشار را بر اسرائیل برای بهبود جزئیات بسیج کند و به‌کار گیرد. اما سادات با این خطر مواجه بود که رویدادهای دیگر مداخله کنند. شوروی به دنبال تضعیف کل مذاکرات با پیشنهاد یک توافق بهتر بود؛ زیرا آنها هیچ مسوولیتی برای تحقق آن نداشتند، رادیکال‌های عرب در کنار حامی شوروی خود قرار می‌گرفتند و اختلافات در کابینه‌ اسرائیل می‌تواند به چانه‌زنی طولانی منجر شود. درهرصورت، او در قضاوت خود معتقد نبود که احتمالی وجود داشته باشد که اسرائیل در مرحله‌ اولِ جدایی از گذرگاه‌ها موافقت کند.

سادات ساکت نشسته بود و به پیپ خود پُک می‌زد. سپس با صدای بلند تعجب خود را بیان کرد که چرا اسرائیلی‌ها به دنبال تحقیر الجمسی هستند. او خاطرنشان کرد که اگر می‌خواست حمله کند، می‌توانست صدها تانک را در یک شب روی کانال بگذارد و اگر این کار را نمی‌کرد، فرقی نمی‌کرد چند تانک در ساحل شرقی باشد. کیسینجر توضیح داد که اسرائیلی‌ها باید نشان دهند که در ازای چیزی که در واقع یک عقب‌نشینی یک‌جانبه است، چیزی را تضمین می‌کنند. سپس پس از یک سکوت چنددقیقه‌ای دیگر که برای کیسینجر یک‌عمر به نظر می‌رسید، سادات ناگهان حرکتی کرد. همان‌طور که کیسینجر بعدتر آن را به اسرائیلی‌ها بازگو کرد، سادات گفت: «بیایید سریع باشیم. شما خیلی منصفانه به من بگویید که اسرائیلی‌ها چه چیزی را نمی‌توانند بپذیرند. اما» او گفت: «من نمی‌توانم همه‌چیز را بپذیرم.» کیسینجر بار دیگر تاکید کرد که خط عقب‌نشینی غیرقابل تغییر است. درست به همین ترتیب، سادات پذیرفت که اسرائیلی‌ها می‌توانند در سمت غربی گذرگاه‌ها بمانند. بااین‌حال، او [سادات] نمی‌توانست این ایده را بپذیرد که خط دفاعی اصلی مصر روی کانال باشد و سرزمینی که مصر در کرانه‌ شرقی تصرف کرده بود به‌عنوان یک «منطقه‌ی روبه‌جلو» تلقی شود. او یک راه‌حل خلاقانه داشت: باید فقط دو خط وجود داشته باشد: خط مصر و خط اسرائیل و منطقه‌ حائل سازمان ملل بین آنها. محدودیت نیرو باید با فاصله از آن خطوط توصیف شود.

سادات می‌خواست 10گردان را در سراسر کانال نگه دارد (اسرائیلی‌ها دو یا سه گردان را پیشنهاد کردند)، اما او [سادات] هر چه کیسینجر می‌توانست ارائه دهد، می‌پذیرفت. سادات اصرار داشت که تانک‌هایش در کرانه‌ شرقی نگهداری شوند؛ اما دوباره تعیین تعداد را به کیسینجر واگذار کرد. کیسینجر گفت بهترین کاری که می‌تواند انجام دهد پنجاه عدد است، اما «سی امن‌تر است». سادات با امتناع از چانه‌زنی گفت که تا زمانی که این توافق‌نامه بر اصل منع نشدن نیروهای مصری از خاک مصر تاکید داشته باشد، هر عددی را می‌پذیرد. سادات یک تاکتیک معمولی بازاری را به کار می‌برد. تاجر به مشتری خود می‌گوید: «شما تصمیم بگیر که چه قیمتی منصفانه باشد» که به نظر می‌رسد که آن تاجر ظاهرا به فرشتگانِ بهترِ طبع و ماهیت خریدار ایمان دارد و با این کار حسن ظن خود را به خریدار نشان می‌دهد. سادات با قرار دادن خود در دستان کیسینجر، در واقع میانجی را متعهد می‌کرد که به یک نتیجه‌ معقول برای او دست یابد؛ اما درعین‌حال به او ابزاری برای عقد معامله می‌داد. به نظر کیسینجر، این «سادات جذاب، شجاع و حسابگر، درعین‌حال قابل‌اعتماد و فریبکار» بود.

سادات یک هشدار داشت: هیچ‌یک از اینها را نمی‌توان در تعهد مستقیم به اسرائیل بیان کرد. او پیشنهاد کرد که کیسینجر آن را به‌عنوان یک پیشنهاد آمریکایی تدوین کند که هر دو طرف بتوانند آن را بپذیرند. سادات مایل بود مقاصد خود را در نامه‌ای به نیکسون بیان کند که شامل عبور محموله‌های اسرائیلی از باب‌المندب و کانال سوئز بود. او کانال را بازگشایی و شهرها را بازسازی می‌کرد؛ اما این باید به‌عنوان تصمیم خودش تلقی می‌شد، نه امتیازی به اسرائیل. او به کیسینجر درباره این موضوع و درباره رفع بسیج عمومی از سربازانش اطمینان شفاهی می‌دهد، تا زمانی که اسرائیل بسیج عمومی را رفع کند. او پایان دادن به حالت جنگ‌طلبی را رد کرد و کیسینجر آن را با کمال میل پذیرفت. سادات به‌تازگی لطف بزرگی به کیسینجر کرده بود. با تمرکز بر تصویری کلان، او آماده بود به عقب‌نشینی 30کیلومتری نیروهای اسرائیلی، محدودیت در تسلیحات و نیروهای خود و تضمین‌های لازم به اسرائیل رضایت دهد؛ مشروط بر اینکه آنها به‌عنوان تصمیمات مستقل مصر ارائه شوند. پذیرش این موارد، مسائل باقی‌مانده را به «اندازه‌ی نیروها» و «استقرار تسلیحاتشان در مناطق» تقلیل داد. بااین‌حال، درحالی‌که کیسینجر از بخشندگی و عظمت سادات در این کار لذت می‌برد، الجمسی و فهمی درحالی‌که با سیسکو و رادمن پیشنهاد اسرائیل را کالبدشکافی می‌کردند، در اتاق ناهارخوری به‌شدت عصبی بودند. فهمی پیشنهاد اسرائیل را تلاشی «برای تضمین امنیت خودشان و کاهش امنیت ما» توصیف کرد و گفت: «بی‌فایده است». الجمسی نیز ناامیدی خود را ابراز کرد. با چنین محدودیت‌هایی در نیروها، «عملکرد ما با پلیس بهتر از این سه گردان خواهد بود.»

4