چین برنده ژئوپلیتیک نبرد با کرونا است؟
پکن علاقهای به رهبری جهان ندارد
برخی افراد از جمله ناظران مضطرب سیاست خارجی در غرب هشدار میدهند که این بیماری همهگیر نهتنها بهعنوان یک فاجعه انسانی در یادها خواهد ماند، بلکه یک نقطه عطف رویگرداندن از آمریکا در عرصه ژئوپلیتیک تلقی خواهد شد. اما آیا آنها درست میگویند؟ این عقیده در اساس وضعیت فعلی ریشه دارد. بهنظر میرسد دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا به رهبری اقدام علیه این ویروس در سطح جهان هیچ علاقهای ندارد. درحالیکه روسایجمهوری پیشین آمریکا رهبری مبارزات علیه ویروس اچآیوی/ ایدز و بیماری ابولا را بهدست گرفته بودند. ترامپ اما تامین بودجه سازمان بهداشت جهانی را به اتهام حمایت از چین متوقف کرده است. در وضعیتی که مردی که در کاخ سفید نشسته مدعی «قدرت تام» است، اما میگوید «من هیچ مسوولیتی را نمیپذیرم»، چین این شانس را دارد که سلطه خود را افزایش دهد.
البته حتی اگر اینطور باشد هم ممکن است چین موفق نشود. یک دلیل این است که هیچ راهی وجود ندارد بفهمیم آمار چین در مقابله با کووید-۱۹ آنقدر که ادعایش را میکند شگفتانگیز هست یا نه. تا زمانیکه این بیماری همهگیر همچنان در سطح جهان طغیان میکند، بسیار زود است که بفهمیم آیا مردم، چین را بهخاطر کنترل بیماری تحسین خواهند کرد یا بهخاطر سرکوب پزشکانی که برای نخستین بار در ووهان درباره ویروس هشدار داده بودند، مورد ملامت قرار خواهند داد. مانع دیگر بر سر راه موفقیت چین این است که تبلیغات این کشور اغلب سطحی و ناخوشایند است. سخنگوهای چین نهتنها صرفا رهبرانشان را مورد ستایش قرار میدهند؛ بلکه مدام از سوءعملکرد آمریکا سخن به میان میآورند و تئوریهای توطئه در مورد اینکه این ویروس یک سلاح زیستی ایجادشده از سوی آمریکاست را مطرح میکنند. این در حالی است که جهان ثروتمند هم نسبت به انگیزههای چین مشکوک است. مارگرت وستاگر، رئیس رقابت اتحادیه اروپا، از دولتها خواسته است تا سهام شرکتهای استراتژیک را بخرند تا چین را از مزیت استفاده از نوسان بازار و به چنگ آوردن ارزان این شرکتها بازدارند. مهمتر اینکه این بیماری همهگیر این بحث را مطرح کرده است که کشورها نباید برای غذا و خدمات حیاتی، همچون دستگاههای تنفسی به چین وابسته باشند. سازمان تجارت جهانی پیشبینی کرده است که تجارت جهانی کالا در کوتاهمدت بین ۱۳ تا ۳۲ درصد کاهش یابد. این موضوعی بود که حتی پیش از ویروس کووید-۱۹ هم نگرانیهایی را ایجاد کرده بود. این مساله بیش از هر جای دیگر به چین آسیب خواهد زد. پرسش اساسیتر از اینکه آیا کشورها دوست دارند که چین از آمریکا پیشی بگیرد، این است آیا خود چین چنین قصدی دارد؟ بیشک چین درصدد نیست که نقاط قوت آمریکا را بازآفرینی کند: شبکه وسیع متحدان و ارتشی از فعالان خصوصی با قدرت نرم در سطح جهان از گوگل و نتفلیکس گرفته تا هاروارد و بنیاد گیتس. چین هیچ نشانهای دال بر علاقه به رهبری به معنای گرفتار شدن در بحرانهای جهان، مانند آنچه آمریکا از جنگ جهانی دوم به بعد تجربه کرد، از خود بروز نمیدهد.
یک تست برای سنجش اشتیاق چین به برتری نسبت به آمریکا میتواند این باشد که ببینیم این کشور در مسابقه تهیه واکسن چگونه عمل میکند. اگر چین زودتر به آن دست یابد، موفقیت آن بهعنوان یک دستاورد ملی تلقی و به سکویی برای همکاری جهانی تبدیل خواهد شد. تست دیگر بخشودگی بدهی کشورهای فقیر خواهد بود. واقعیت اما این است که بهترین راه برای مقابله با این بیماری همهگیر و تبعات اقتصادی آن اتخاذ رویکردی جهانی است، درست مانند مشکلاتی همچون جرائم سازمان یافته و تغییرات اقلیمی. دهه ۱۹۲۰ نشان داد که وقتی قدرتهای بزرگ خودخواه میشوند و میخواهند از مشکلات دیگران به مزیتی دست یابند، چه میشود. شیوع کووید-۱۹ تاکنون بیشتر صحنه رقابت برای بهدست آوردن برتری بوده است تا صحنه رادمردی و ترامپ از این بابت مورد سرزنش بسیار قرار دارد. برای چین اما استفاده از چنین رویکرد ناامیدکنندهای در رفتارهای یک ابرقدرت، نهتنها یک موفقیت نخواهد بود، بلکه یک تراژدی است.