به گزارش دیپلماسی ایرانی در ادامه این مطلب آمده است: اما در واقع دو قدرت غیرعربی منطقه، یعنی ایران و اسرائیل (یکی دشمن اول منطقه‌ای آمریکا و دیگری نزدیک‌ترین دوستش)، هستند که چه بسا دستور کار دو سال آینده دولت آمریکا را تعیین می‌کنند و پیامدهای این ماجرا هم چندان نشاط‌آور نیست. با بازگشت بنیامین نتانیاهو به قدرت، دولت آمریکا اکنون با راست‌گراترین دولت تاریخ اسرائیل روبه‌روست؛ دولتی که احتمالا موجب یک اوج‌گیری جدی تنش - اگر نگوییم انفجار - بر سر مساله فلسطین و برنامه هسته‌ای ایران خواهد شد. بازگشت نتانیاهو، به معنی تشدید فوریت مساله هسته‌ای ایران است. اکنون مجموع شرایط نسبت به هر زمانی در گذشته، برای نتانیاهو برای برخورد با چالش ایران مناسب‌تر است. چشم‌انداز بازگشت به توافق هسته‌ای در حال حاضر بسیار دور به نظر می‌رسد. ناآرامی‌های ماه‌های گذشته در ترکیب با ادعای ارسال پهپادهای ایرانی برای به‌کارگیری در جنگ علیه اوکراین، عناد نسبت به ایران را در واشنگتن تقویت کرده است. اکنون نوعی اجماع در اسرائیل برای حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران شکل گرفته و هیچ کارشناسی هم در اصالت اطلاعاتی تردید نمی‌کند که می‌گوید آمریکا و اسرائیل در حال طراحی نوعی حمله به ایران هستند.

اکنون این سوال پیش می‌آید: چه نوع حمله‌ای؟ تنها آمریکاست که از توانایی انهدام سانتریفیوژهایی که عمیقا در دل زمین دفن شده‌اند برخوردار است بی‌آنکه نیاز به استقرار نیرو در روی زمین باشد. تنها آمریکاست که از توانایی یک کارزار هوایی مستمر برای انهدام دفاع هوایی و مراکز فرماندهی و کنترل ایران، حمله به اهداف تعیین‌شده، ارزیابی خسارت بمباران‌ها و ادامه حملات تا زمانی که جز آوار بر جا نماند، برخوردار است. این تحولات، چیزی بیش از یک گمانه‌زنی صرف بر سر این است که آمریکا در حال ورود به مرحله‌ای است هم‌آغوش ریسک. البته، باید پرسید که این ماجرا، تا چه حدی می‌تواند یک نمایش باشد. منظور آمریکا شاید بیشتر این باشد که همراهی‌اش را نشان دهد و همزمان هم این پیام را منتقل کند که اسرائیل نمی‌تواند به تنهایی موفق شود. شاید هم بحث حمله نظامی در واشنگتن و تل‌آویو با این هدف باشد که ایران را به بازگشت به توافق هسته‌ای و به تاخیر انداختن غنی‌سازی سطح جنگ‌افزاری ترغیب کند.

برداشت میانه این است که دولت بایدن نباید در انتظار خبرهای خیلی خوبی از خاورمیانه در سال‌جاری و پس از آن باشد. توانایی واشنگتن برای شکل دادن به رخدادها، چه رسد به کنترل آنها، در دو چالش اصلی پیش روی در خاورمیانه محدود است: چالش اول پرهیز از انفجاری تازه میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌هاست و دومی کشیدن ترمز برنامه هسته‌ای ایران. گزینه‌های بایدن میان بد و بدتر است. این احساس وجود دارد که در هر دو زمینه، آمریکا در وضعیتی است که نمی‌داند دقیقا چه باید بکند.