«دنیای اقتصاد» روابط تهران و پکن را بررسی کرد
عصر همزیستی شیر و اژدها
نهایی کردن سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، برگزاری مانور مشترک به همراه روسیه، افزایش خرید نفت ایران توسط پکن با وجود تحریمها از جمله نقاط عطف این روابط محسوب میشود. برخی کارشناسان از ایران و چین به عنوان دو متحد استراتژیک نام میبرند که یکی قدرت جهانی و دیگری قدرتی منطقهای است و برخی روابط دو کشور را از منظر همکاریهای دوجانبه در عرصههای تجاری مورد ارزیابی قرار میدهند و ایران را شریکی اقتصادی برای چین میدانند. همچنانکه ایران به بازاری برای کالاهای چینی تبدیل شده است. از سوی دیگر روابط چین با کشورهای منطقه خاورمیانه و آفریقا از زمان به قدرت رسیدن شی جین پینگ تا به امروز در عرصههای نظامی و امنیتی دچار تغییرات قابل توجه شده است؛ یعنی علاوه بر جنبه اقتصادی ما شاهد رشد جنبههای امنیتی و نظامی روابط چین با کشورهای این منطقه از جمله ایران هستیم.
در سالهای اخیر، جایگاه و اهمیت خاورمیانه در دیپلماسی کلی چین بهطور فزایندهای برجسته شده است. چین بزرگترین شریک تجاری خاورمیانه است و خاورمیانه بزرگترین تامینکننده انرژی چین و شریک مهم در ساخت مشترک «کمربند و جاده» است. این در حالی است که چین در زمان شی جین پینگ رویکرد انفعالی خود را تغییر داده و به یک بازیگر کنشگر و فعال تبدیل شده که میخواهد روابط خود را از روابط صرفا اقتصادی با کشورها به حوزههای دیگر سوق دهد. بهطور مشخص درباره ایران میتوان به برگزاری مانور مشترک نظامی بین ایران، چین و روسیه اشاره کرد. بهمن ماه ۱۴۰۰ بود که پس از دو سال مجددا ایران در کنار چین و روسیه مانور نظامی مشترکی با عنوان «کمربند دریایی ۲۰۲۲» در شمال اقیانوس را برگزار کردند. پکن مهمترین انگیزه خود در مشارکت در این مانور نظامی را تامین امنیت دریایی عنوان کرد که به ویژه با افزایش سرمایهگذاریهای چین در منطقه به یکی از دستورکارهای مهم این کشور تبدیل شده است. این مانور مشترک البته موضوع دیگری را نیز به نمایش میگذارد؛ اینکه چین عزم خود را برای تقویت حضور امنیتی در منطقه خلیج فارس جزم کرده است.
حوزههای جدید سیاست خارجی چین
محمدجواد قهرمانی، پژوهشگر مسائل چین درباره روابط چین و کشورهای خاورمیانه به ویژه ایران به روزنامه «دنیای اقتصاد» گفت: «با نگاه به سیاست خارجی چین طی سالیان اخیر، به وضوح میتوان گسترش روابط این کشور با منطقه خاورمیانه را مشاهده کرد. بهطور سنتی، اقتصاد، بنیان سیاست خاورمیانهای چین به شمار میرود؛ با تبدیل چین به واردکننده انرژی، کشورهای خاورمیانه به یکی از عرضهکنندگان مهم انرژی این کشور تبدیل شدند.» قهرمانی تاکید کرد: «در عصر جدید، به طور خاص پس از به قدرت رسیدن شی جین پینگ، این موضوع همچنان یکی از ستونهای مهم این روابط به شمار میرود با این حال، حوزههای جدیدی نیز به همکاریهای اقتصادی دو طرف افزوده شده است.»
وی ادامه داد: «با طرح ابتکار «کمربند و راه»، توسعه پروژههای مشترک در لوای این ابتکار که البته با ابتکارهای توسعهای ملی کشورهای منطقه نیز همسو شده، زمینهساز همکاریهای اقتصادی در حوزههای نوین شده است. شیوه جدید همکاری مطابق با سند سیاست عربی چین که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده چارچوب ۱+۲+۳ خواهد بود؛ بدینگونه که همکاری انرژی به عنوان محور، همکاری زیرساختی و تسهیل تجارت و سرمایهگذاری به عنوان دو بال، و تکنولوژیهای نوین در حوزه انرژی هستهای، فضا و انرژیهای جدید به عنوان سه نقطه مترقی همکاری خواهند بود.» به گفته این کارشناس در عین حال، همکاریها در همین دوره به حوزه نظامی- امنیتی نیز کشیده شده است. فروش تسلیحات از جمله فروش موشک یا پهپاد به عربستان، امارات یا عراق، توافق با عربستان برای ساخت کارخانه تولید پهپاد یا برگزاری مانورهای نظامی مشترک و مواردی از این دست از جمله این همکاریها به شمار میروند.
اهتمام چین به توسعه روابط با تهران
قهرمانی با بیان اینکه متاثر از این تغییرات در سیاست خارجی چین، روابط تهران و بیجینگ نیز با تحولات جدی همراه بوده است توضیح داد: «ارتقای روابط به سطح «مشارکت جامع استراتژیک»، امضای چارچوب توافقی ۲۵ ساله، انتقادهای جدی مقامات چین به رویکردهای ایالات متحده به ویژه پس از خروج از برجام، یا واردات انرژی از ایران با وجود تحریمها (هرچند محدود)، اهتمام چین به توسعه روابط با تهران را نشان میدهند.» پژوهشگر مسائل چین تاکید کرد: «در کنار این موارد، برگزاری مانورهای نظامی مشترک به ویژه با حضور روسیه، یا موافقت با آغاز فرآیند پذیرش دائمی ایران در سازمان همکاری شانگهای، نشان میدهد رویکرد چین به تهران در این دوره فراتر از صرف روابط اقتصادی حرکت کرده است.»
تاثیر تحریمها بر روابط
قهرمانی با اشاره به اینکه آینده روابط تهران و پکن طی سالیان پیش رو متاثر از عوامل متعددی خواهد بود، تشریح کرد: «یکی از این عوامل، روابط چین با کشورهای منطقهای رقیب ایران است که به رویکرد روابط برابر با همه طرفها انجامیده است؛ حداقل فایده توسعه روابط با این کشورها، تاثیرگذاری بر ملاحظات آنها در «موضوعات محوری» سیاست خارجی چین خواهد بود. در عین حال، زمینه نفوذ بیشتر چین در خاورمیانه را فراهم میکند.» وی ادامه داد: «عامل اثرگذار دیگر، نگرش چین به آمریکا در خاورمیانه است؛ با وجود گسترش رقابت چین و آمریکا، به نظر نمیرسد چین در حال حاضر آمادگی به چالش کشیدنِ کامل واشنگتن در منطقه را داشته باشد. این موضوع سبب همراهی چین با آمریکا در برخی پروندهها خواهد شد.» این کارشناس در نهایت گفت که تحریمهای آمریکا عامل تاثیرگذار جدی در روابط اقتصادی چین با ایران به شمار میرود که طی سالیان اخیر نیز خود را نشان داده است.
چین به دنبال ثبات در منطقه
حسین سیاحی، دیگر پژوهشگر مسائل چین نیز به «دنیای اقتصاد» گفت: «درست زمانی که دو حقیقت ژئوپلیتیک یعنی، افزایش دامنه منافع چین در جای جای جهان به واسطه قدرت رو به رشد این کشور و ثروت عظیم، بازار وسیع و منابع انرژی منطقه خاورمیانه را در کنار یکدیگر قرار میدهیم، حضور روزافزون چین در مناسبات این منطقه، امری ناگزیر تلقی خواهد شد.» سیاحی با اشاره به اینکه در دهه گذشته میلادی، پکن، صرف اهداف اقتصادی را به عنوان راهبرد حضور در خاورمیانه در نظر میگرفت، توضیح داد: «اما در شرایط کنونی، رئیسجمهور پینگ به وضوح میداند که حفظ ثبات و امنیت، اصل اساسی تحقق اهداف این کشور در منطقه است. پکن دریافته که ترتیبات جدید منطقهای همزمان با خروج تدریجی ایالات متحده از خاورمیانه در حال شکلگیری است.»
وی افزود: «از آنجاکه این کشور اصلا علاقهمند نیست تا جایگزین ایالات متحده در راه تامین امنیت منطقه باشد، استفاده از ظرفیتهای قدرتهای منطقهای را به عنوان راهحلی ثباتبخش در نظر گرفته است. در واقع چین ترتیبات امنیتی جدید در خاورمیانه را پذیرفته و تلاش میکند تا از ظرفیت قدرتهای تاثیرگذار منطقهای در راه حفظ تعادل قدرت و ثبات استفاده کند.» پژوهشگر مسائل چین تاکید کرد: «بدینترتیب چین از کنشگری بازیگران قادر صفحه شطرنج منطقه در راه پر کردن خلأ امنیتی استفاده میکند. بهطور مثال همزمان با حفظ روابط با کشورهای دیگر منطقه، به تقویت موضع ایران میپردازد که خلأ امنیتی را در بخشهای دیگر منطقه نظیر سوریه پوشش داده و بدین سبب ثباتآفرین عمل کرده است. سپس از مذاکرات هستهای حمایت میکند، عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای را میپذیرد و همچنین یک رزمایش دریایی مشترک با تهران و مسکو ترتیب میدهد.»
سیاحی در نهایت توضیح داد: «در مجموع به نظر میرسد پکن به تدریج ابتکارات امنیتی چندقطبی در منطقه را خواهد پذیرفت و برای نقشآفرینی بیشتر در آن آماده خواهد شد. اینکه در حال حاضر منافع چین و ایالات متحده در راه حفظ ثبات و تعادل در منطقه یکسان است سبب شده که چین بتواند به تحقق راهبرد منطقهای خود امیدوار باشد، اما اینکه این همپوشانی در آینده نیز تداوم داشته باشد موضوع حائز اهمیت دیگری خواهد بود.»