فارنپالیسی گزینهها و ویژگیهای معامله ایران و آمریکا را بررسی کرد؛
سه مسیر توافق

نشریه فارن پالیسی در یادداشتی به قلم متیو کرونیگ، ستوننویس فارن پالیسی و مدیر مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت در شورای آتلانتیک آورده است: یک توافق هستهای موثر باید تمامی مسیرهای ممکن ایران برای دستیابی به سلاح هستهای را مسدود کند. برای ساخت یک بمب اتم، ایران باید ابتدا به میزان کافی سوخت هستهای تولید کند، سپس آن را به سلاح تبدیل کرده و در نهایت، توانایی پرتاب آن به هدف موردنظر را داشته باشد. از آنجا که ساخت یک کلاهک ابتدایی چندان پیچیده نیست و ایران نیز هماکنون بزرگترین ظرفیت موشکهای بالستیک خاورمیانه را در اختیار دارد، تولید سوخت هستهای مهمترین و دشوارترین بخش از این فرآیند به شمار میرود. به همین دلیل، تمرکز اصلی دیپلماسی بینالمللی تاکنون بر برنامه غنیسازی اورانیوم ایران بوده است. این برنامه اکنون در مرحلهای بسیار پیشرفته قرار دارد و جهان در حال از دست دادن زمان است.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، تیرماه گذشته اعلام کرد که اگر ایران تصمیم به «گریز هستهای» بگیرد، میتواند ظرف یک تا دو هفته به اندازه کافی اورانیوم با غنای تسلیحاتی تولید کند. به نظر میرسد این بازه زمانی از آن زمان تاکنون حتی کوتاهتر شده باشد. چشمپوشی از این وضعیت و اجازه دادن به عبور ایران از آستانه هستهای، گزینهای غیرقابلقبول است. ایران مجهز به سلاح هستهای، به گسترش تسلیحات در خاورمیانه و شاید حتی فراتر از آن خواهد انجامید. همچنین احتمال حمله به متحدان آمریکا در منطقه، ازجمله اسرائیل وجود دارد. ترامپ تاکید کرده که اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد. درحالحاضر، سه مسیر محتمل برای رسیدن به توافق وجود دارد: احیای برجام، توافق بدون غنیسازی، یا توافقی «طولانیتر و قویتر».
نخستین گزینه، بازگشت به توافق ۲۰۱۵ موسوم به برجام است که در دولت اوباما حاصل شد. این توافق، بهویژه به دلیل بندهای موسوم به «غروب آفتاب» که محدودیتها را در گذر زمان برمیداشت، برای آمریکا زیانبار بود. ترامپ نیز آن را در مه ۲۰۱۸ کنار گذاشت. طبق مفاد برجام، تا سال ۲۰۳۰ عملا هیچ محدودیتی برای برنامه غنیسازی ایران باقی نمیماند. گرچه معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) ایران را از ساخت سلاح منع میکند، اما غنیسازی اورانیوم را ممنوع نمیسازد. در چنین شرایطی، ایران میتوانست هر مقدار اورانیوم با غنای بالا که میخواست تولید کند و اگر تصمیم به نقض تعهداتش میگرفت، جامعه جهانی عملا ابزار موثری برای بازداشتن آن در اختیار نداشت. از این رو، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، هشدار داد که برجام، مسیری تدریجی برای دستیابی ایران به سلاح هستهای فراهم کرده است. نسخهای بهروزشده از برجام، مثلا با تمدید بندهای محدودیت تا سال ۲۰۴۰، میتواند مطرح شود؛ اما مشکل اصلی پابرجا خواهد بود. بعید است ترامپ با چنین توافقی موافقت کند؛ بهویژه با توجه به اینکه در گذشته بهشدت از آن انتقاد کرده و آن را لغو کرده است.
در نقطه مقابل، گزینه «غنیسازی صفر» قرار دارد؛ توافقی که در آن ایران بهطور کامل برنامه غنیسازی خود را تعطیل میکند ولی اجازه خواهد داشت تاسیسات غیرنظامی مانند نیروگاههای برق هستهای را حفظ کند. مایک والتز، مشاور سابق امنیت ملی، مارکو روبیو، وزیر خارجه و (تاحدی) استیو ویتکاف، فرستاده ویژه در امور خاورمیانه، از این رویکرد حمایت کردهاند. این گزینه، بهترین نتیجه ممکن خواهد بود. بسیاری از کشورها مانند مکزیک، ویتنام و امارات، سوخت موردنیاز را از تامینکنندگان خارجی مانند فرانسه یا روسیه تهیه میکنند، در راکتورها مصرف میکنند و سپس سوخت مصرفشده را بازمیگردانند. ایران میتواند از این الگو پیروی کند. مذاکره و اجرای چنین توافقی نیز سادهتر از برجام خواهد بود. در حالی که برجام به دلیل اجازه فعالیت گسترده به برنامه ایران، توافقی پیچیده و مفصل بود، توافقی با غنیسازی صفر ساده، شفاف و قابلتدوین در یک صفحه خواهد بود. اما بهاحتمال زیاد، تهران با چنین توافقی مخالفت خواهد کرد؛ زیرا حفظ برنامه غنیسازی ضروری است. همچنین «حق غنیسازی» ایران، پیشتر در قالب برجام به رسمیت شناخته شده و حتی برخی کشورهای اروپایی نیز ممکن است خواسته آمریکا برای توقف کامل را زیادهخواهانه تلقی کنند. یکی از مقامات نزدیک به تیم مذاکره ایران نیز اخیرا اعلام کرده که «غنیسازی صفر قابلقبول نیست.»
اگر بازگشت به برجام ممکن نباشد و توافق بدون غنیسازی نیز تحقق نیابد، گزینه میانهروانهتری باقی میماند، همان راهی که دولت بایدن دنبال کرد: بازگشت به برجام، و سپس تلاش برای دستیابی به توافقی «طولانیتر و قویتر». گرچه ایران با این رویکرد همراهی نکرد، اما هنوز میتوان روی آن حساب باز کرد. در این سناریو، دو طرف میتوانند به توافقی برسند که به ایران اجازه حفظ غنیسازی در چارچوبی محدود و دائمی را با دائمی کردن بندهای غروب بدهد. چنین توافقی مانع از آن خواهد شد که ایران در آینده مسیر تدریجی به سوی تسلیحات را طی کند. ترامپ در این صورت میتواند ادعا کند که به توافقی بهتر از اوباما دست یافته و حتی آن را به تصویب سنا برساند. البته این رویکرد نیز معایبی دارد؛ از جمله تقویت ضمنی «حق غنیسازی» برای ایران و حفظ مهارتهای فنی مرتبط با آن. برخی جمهوریخواهان تندرو و متحدان منطقهای آمریکا، بهویژه اسرائیل، ممکن است این توافق را ناکافی بدانند. همچنین، جلب رضایت ایران برای پذیرش چنین توافقی همچنان دشوار خواهد بود؛ چراکه تهران در دوره بایدن نیز با آن مخالفت کرد. بااینحال، پس از اتفاقات منطقه ایران ممکن است اکنون آمادگی بیشتری برای توافق داشته باشد.
در غیر این صورت، آمریکا میتواند اجازه اقدام نظامی اسرائیل را صادر کرده و حتی از آن حمایت کند. ترامپ نیز پیشتر با این گزینه اعلام موافقت کرده است. بااینحال، برای رئیسجمهوری که خواهان پرهیز از درگیری نظامی است و میخواهد توافقی بهتر از دولتهای پیشین ارائه دهد، گزینه «طولانیتر و قویتر» همچنان جذابترین مسیر خواهد بود.