علیرضا عسگری مارانی از اصلاحات اقتصادی به مدد بورس میگوید
انقلاب بازار سرمایه در اقتصاد ایران
این خبره بازار سرمایه میگوید به دلیل آنکه مردم وارد بازار سهام شدهاند و به مرور نسبت به حق و حقوق خود در قبال سهامداری یک شرکت در صنایع مختلف آگاه میشوند، دولت دیگر نمیتواند همانند سابق و به شکل غیرمنصفانه برای شرکتها تعیین تکلیف کرده و در قیمت کالاهای پتروشیمی، نفتی و فلزات که در بورس کالا عرضه میشود دخالت کند. همچنین مداخلات دولت در قیمتگذاری محصولات تولیدی شرکتها کم میشود. به گفته عسگریمارانی، انقلاب بازار سرمایه ایران به اصلاحات اقتصادی در آینده منجر میشود که یکی از مهمترین آنها، تغییر نقش دخالتی دولت و وزارتخانهها به یک سیاستگذار در امور اقتصادی بنگاهها است؛ در این میان باید شاهد کنار رفتن دخالتها در کشف قیمت کالاهای تولیدی کشور در بورس کالا و برقراری کامل روش حراج در این بورس باشیم. در ادامه بخشهایی از نظرات او را میخوانید:
وقتی مردم وارد بازار سهام شدهاند و سهام شرکتها به آنها واگذار شده است، دولت دیگر نمیتواند در مکانیزم قیمتگذاری تولیدات شرکتها همانند روال قبل دخالت کند. چراکه مردم زیادی سهامدار پالایشگاهها، پتروشیمیها، فولادیها و شرکتهای تولیدی در حوزههای مختلف شدهاند و دخالت دولت در قیمت کالاها برابر است با اجحاف در حق ذینفعان پرشمار شرکتهای تولیدی کشور یعنی مردم. بهعنوان مثال حق نداریم به ایران خودرو بگوییم فلان محصول خود را در بازار ۱۰۰ میلیون تومان بفروش، در شرایطی که همان محصول در بازار ۲۰۰ میلیون تومان قیمت میخورد؛ این کار یعنی برای منفعت رساندن به ۲۰تا ۳۰ هزار نفر از خودروی ارزان باید در حق چند میلیون سهامدار ایرانخودرو اجحاف کنیم که با ورود عامه مردم به بازار سهام، این رویداد غیراقتصادی به مرور از اقتصادمان کنار خواهد رفت.
همچنین نمیتوانیم برای محصولاتی همچون کاشی و سیمان و فولاد که در آن مازاد تولید داریم قیمتگذاری کنیم. در حال حاضر متاسفانه برخی وزرا در تعیین قیمت و روش حراج محصولات در بورس کالا نظر میدهند، اما در آیندهای نزدیک به دلیل سهامداری شمار زیادی از مردم کشورمان در شرکتهای تولیدی، وزرا از نقش حاکمیتی و تصمیمگیری برای اداره بنگاهها به نقش اصلی خود یعنی سیاستگذار مبدل میشوند و این اتفاق یکی از مزایای بزرگ انقلاب بازار سرمایه برای اقتصاد ایران است.
در حوزه انقلاب بازار سرمایه، دغدغهای که وجود دارد این است که دولت هنوز آمادگی کامل برای همسو شدن با اصلاحاتی که این انقلاب برای اقتصاد به ارمغان میآورد را ندارد. به عبارتی دولت از انقلاب بازار سرمایه عقبتر است یا باید به سرعت سیاستهای خود را با آن تطبیق دهد یا آنکه جریان موج مردم در بازار سرمایه، دولت را وادار به پذیرش این اصلاحات میکند چراکه مردم از این پس ذینفع مستقیم در حوزه بازار سهام هستند و براساس قانون نیز دولت باید محافظ جان و مال و ناموس مردم باشد. به این ترتیب دولت باید نگهدار ثروت و دارایی مردم باشد و همین عامل نیز باعث میشود تا تضادهای رفتاری دولت در حوزه قیمتگذاری دستوری کالاها دیگر بروز نکند.
تجربه سالهای اخیر بارها به ما گوشزد کرده است که دونرخی شدن بازارها، یعنی تولید رانت در اقتصاد؛ برای مثال وقتی در بورس کالا قیمت مواد اولیه را به اجبار پایین نگه میداریم اما همان ماده اولیه بیرون بورس نرخی به مراتب بالاتر دارد، این رویداد هیچ حاصلی برای تولید ندارد و برچیده شدن این نگاه به مدد انقلاب بازار سرمایه، نویدبخش روزهای روشن برای تولید کشور است. با همه این تفاسیر باید اعلام کرد که در جریان حرکت انقلاب بازار سرمایه به یکسری افراد و تفکر بهعنوان موانع خواهیم رسید که این افراد راهی نخواهند داشت جز آنکه خودشان و تفکرشان را با اصلاحات اقتصادی همسو کنند. دلیل این تاکید نیز آن است که ۴۰ تا ۵۰ میلیون سهامدار عدالت به همراه چند میلیون سهامدار جدید وارد بازار سهام شدهاند و مسوولان باید در قبال تصمیمهای اشتباه خود پاسخگوی این شمار بالای سهامدار شرکتها باشند. به اعتقاد بنده این چرخه ورود مردم به بازار سرمایه باید توسعه یابد و حتی بچهها در سنین کودکی در دوران مدرسه باید با قواعد بازار سرمایه آشنا شوند تا بتوانیم به یک بورس عمیق و مورد توجه در صحنههای بینالمللی تبدیل شویم.
موضوع مهمی که پتانسیل بالای بازار سهام ایران برای رشد و توسعه را نشان میدهد، بررسی ارزش بازار است. در حال حاضر ارزش بازار سهام ایران بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار است در شرایطی که ارزش بازار شرکتهایی مثل اپل و آمازون به تنهایی چند برابر ارزش کل بورس ماست به عبارتی بورس ما با کل صنایع بزرگ پتروشیمی، پالایشی، بانکداری، فولادی، معدن، فلزی، سیمان و... حدود ۴۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد. این بررسی نشان میدهد که بازار ما در سطح بینالمللی دارای ارزش بالایی نیست و بسیار جای رشد دارد که برای تحقق آن دو عامل باید عملیاتی شود.
نخست همان موضوعی است که در ابتدا ذکر شد، دولت نباید درخصوص درآمد بنگاهها و قیمت تمام شده محصولاتشان بیانصافی کند و اجازه دهد شرکتهایی از قبیل فولاد مبارکه و فولاد خوزستان و... براساس رقابت محصولاتشان را در بورس کالا و در شفافیت به فروش برسانند. عامل دوم نیز باید توجه کنیم که بازار سرمایه همانند طبیعت، دارای اکوسیستم است و همه اجزای این اکوسیستم از قبیل نهادهای بازار سرمایه و ارکان آن باید هر یک وظایف خود را به درستی انجام دهند. فعالیتهای این اکوسیستم در چند سال اخیر در حال اصلاح است و بنده معتقدم با توجه و صبوری و به مدد انقلاب بازار سرمایه، شاهد تنظیم این اکوسیستم خواهیم بود. در پایان به سهامداران توصیه میکنم که در کنار ورود به بازار سهام و سرمایهگذاری اگر صبوری را چاشنی این سرمایهگذاری کنند از حضور در این بازار لذت خواهند برد چراکه زمان حکومت بازار سرمایه برای اقتصاد کشور فرارسیده است.