گم شدن مشکلات مزمن در هیاهوی انتخابات

 با این حال رشد مداوم هزینه‌‌‌های دولت، حل پایدار این مشکل را با چالش مواجه کرده است. از طرف دیگر در شرایط فعلی که فروش نفت کشور در وضعیت تقریبا قابل قبولی قرار دارد، باز هم برآوردها از رقم کسری بودجه بالقوه بالاست. این در حالی است که فروش نفت و تبدیل دلارهای نفتی به ریال، خود یکی از پیشران‌‌‌های پایه پولی بوده و از طرف دیگر تزریق ارز برای کاهش پایه پولی نیز از طریق اثرگذاری بر سیاست‌‌‌های پولی و افزایش چرخه‌‌‌های رونق و رکود، ثبات اقتصادی را به خطر می‌‌‌اندازد. بنابراین به نظر می‌رسد که جبران معضل کسری بودجه از یک‌طرف وابسته به مدیریت هزینه‌‌‌های غیرضروری بوده و از طرف دیگر در گرو افزایش درآمدهای دولت از طریق رفع تحریم‌‌‌ها و همچنین هدفمند کردن یارانه‌‌‌های انرژی بیش از ۱۰۰میلیارد دلاری است.  معضل دوم یعنی ناترازی نظام بانکی نیز به دلایل مختلفی طی سال‌های اخیر بدتر شده و از عوامل اصلی رشد پایه پولی بوده است.

از یک‌طرف برخی بانک‌های ناتراز کماکان به فعالیت خود ادامه داده و با افزایش نرخ‌های سپرده پیشنهادی ولو به‌صورت پانزی و استقراض از بانک مرکزی، وضعیت بازار پول در کشور را دچار اختلال کرده‌‌‌اند و هر روز که می‌‌‌گذرد مقدار زیان آنها افزایش می‌‌‌یابد و سیاست‌‌‌های بانک مرکزی در مورد افزایش نرخ ذخیره قانونی و همچنین افزایش نرخ بهره سپرده‌‌‌ها، وضعیت را حتی برای بانک‌های سالم نیز دشوار کرده است. از طرف دیگر افزایش بدهی دولت به بانک‌ها طی بیش از یک‌سال گذشته و در راستای کاهش استقراض از بانک‌مرکزی نیز نهایتا هم وضعیت تامین مالی در کشور را دچار مشکل کرد و هم بدهی بانک‌ها به بانک‌مرکزی را افزایش داد و نهایتا باعث رشد پایه پولی شد.با این اوصاف و جدا از هیاهوهای سیاسی و جناح‌‌‌گرایی، اگر هر کدام از کاندیداهای محترم بتواند راه‌‌‌حل‌‌‌های بهتری را برای مشکلات فوق ارائه دهد، به‌وضوح گزینه اصلح‌‌‌تری برای اداره کشور خواهد بود.