عصر انقراض یا وقت تحول؟
دلیل این موضوع استانداردهایی است که برای بخش خودروسازی تدوین شده و بر کاهش وزن خودرو و هوشمند شدن این محصولات مصرفی تاکید دارد. بنابراین یکی از زمینههای اصلی این تغییر مسیر در قطعهسازی و در سطح تامینکنندگان رخ داده است. در نتیجه این تحول لزوم سرمایهگذاری روزافزون برای بخش قطعهسازی ضروری است. این الزام در حدی جدی است که در طول سالهای اخیر شاهد ظهور قطعهسازان بزرگی نظیر CATL و الجی در صنعت خودرو بودهایم، حال آنکه نقش شرکتهایی نظیر بوش، زد اف و مالی (MAHLE) کمرنگ شده است. علت برآمدن بازیگران جدید و کمرنگ شدن نقش شرکتهای باسابقه در درجه اول ذخیره دانشی است که شرکتهای جدید از حوزه الکترونیک و قطعات مشابه به صنعت خودرو آوردهاند و با کمک این مزیت در بازار بهشدت رقابتی خودروسازی نقش و جایگاه بارزی پیدا کردهاند؛ همزمان تغییر فاز اقتصاد جهانی از رویکرد مصرفی به تابآوری، جنس صنعت خودرو را برای امروز و آینده در مسیر تغییر قرار داده است.
بر این مبنا، تولید خودروهای پاک، هوشمند، خودران و متصل بهکل مفهوم خودرو را تغییر داده و اتومبیل را از کالایی فردی با مالکیت واحد، به جزئی از یک نظام حملونقل فراگیر و حتی جهانی بدل کرده است. طبیعتا ساخت چنین خودرویی در ایران که اولا از منظر ارتباطات بینالمللی و دوم از منظر سطح فناوری در تنگناست، بسیار دشوار است. در این شرایط باید پرسید آیا باید صنایع خودرو و قطعه را با توجه به مزیت بالای شرق آسیا در زمینه تولید قطعات الکترونیکی رها کرد؟ پاسخ این سوال خیر است. در دنیایی که بهسرعت در حال تغییر شکل از فرمت جهانیشده به منطقهگرایی همکارانه با زنجیره جهانی است، صنایع خودرو و قطعه از اهمیت زیادی برخوردارند و حفظ آنها با اقسامی از سیاستها الزامی است. با اینحال این سیاستها باید خودروسازان و تامینکنندگان مجموعه و قطعه را به سمتی حرکت دهند که این بنگاهها به سرمایهگذاری در بخش الکترونیک و ICT ترغیب شوند.
با توجه به ماهیت راهبردی صنعت خودرو از منظرهای مختلف از جمله مصارف ارزی، سرریزهای دانشی و ارتقای صنعتی، لازم است نقشههای جامعی جهت این گذار غیرقابل چشمپوشی تهیه شود. تجارت ICT و تولید کالاهای وابسته به این بخش از جمله تراشهها، نیمهرساناها، باتریها و مواد اولیه وابسته به این بخش نظیر لیتیوم، گالیوم و... به حدی مهم است که به نظر میرسد لازم است کشورمان با توجه به ضرورتهای منطقهای و جهانی به سمت شکلدهی و توسعه زنجیره این محصولات از مواد و کالاهای خام پایه در بخش معدن تا پیچیدهترین قطعات در بخش الکترونیک حرکت کند.
نبود ایران در این زنجیره و نقشآفرینی نکردن در چنین بازی بزرگی جدا از تبعات امنیت ملی، به معنی بیتوجهی به حجم عظیمی از ابداعات و تحولات است که کشور ما در صورت توجه به آن میتواند ثروت قابلتوجهی را عاید خود کند. توجه به این نکته که تنها در بخش تراشه، رشد تولیدات این رشتهفعالیت صنعتی تا ۲۰۳۰ چیزی معادل ۴۵۰میلیارد دلار است و در صورتی که کشور بتواند تنها یکدرصد این توسعه بازار را نصیب خود کند، معادل ۴.۵میلیارد دلار ثروت تولید کرده است که عدد قابلتوجهی است. بنابراین بیهیچ شکی بهصورت فوری باید زمینه را برای اتصال صنایع مختلف از جمله خودرو و قطعه به صنایعی نظیر الکترونیک یا ICT که بسترهای دنیای آینده را میسازند مهیا کرد. این یک راهبرد نیست، یک ضرورت است.