امنیت اقتصاد مجازی
بهطور قطع، امنیت یکی از نیازهای فطری بشر در زندگی اجتماعی و ایجاد آن همواره از مهمترین فلسفه وجودی دولتها بوده است. واژه امنیت فقط نبود تهدید نظامی ناشی از عوامل داخل و خارج از مرزهای یک کشور نیست. معانی جدید از امنیت موارد دیگری را نیز شامل میشود که امنیت اقتصادی یکی از این موارد است. ایده امنیت اقتصادی با دامنه وسیعی از بحثهای بسیار سیاسی درباره اشتغال، توزیع درآمد و رفاه مرتبط است. یکی از مشکلات این روزهای جامعه ما نبود امنیت اقتصادی یا ضعف آن در بین اقشار اجتماعی است. فروشندگان اینستاگرامی امروز در وضعیت بسیار بغرنجی قرار گرفتهاند. شاید بتوان گفت، بیشتر کسبوکارهای شکلگرفته در این فضا کسبوکارهای خرد و خانگی هستند که بهشدت درگیر معاش خود و این روزها بهشدت نگران ادامه وضع موجود هستند. آیا دولت وظیفهای در راستای رسیدگی به امور این قشر ندارد؟
در این راستا قانون اساسی دولت را موظف به پیریزی اقتصادی صحیح و عادلانه طبق ضوابط اسلامی بهمنظور ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف کردن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه، مسکن، کار، بهداشت، تعمیم بیمه، تامین خودکفایی در علوم و فنون و صنعت و کشاورزی کرده است. اینستاگرام سرزمینی مجازی است که سالها پیش میخ خود را در فضای سایبری کشور کوبیده است و مردم این سرزمین مجازی با سرریز کردن سرمایههای هر چند اندک خود، سعی بر اعتمادزایی کاربران در جهت فروش محصولات خود کرده و نقشی در تایید یا رد این سرزمین مجازی نداشتهاند. حاکمیت سایبری کشور در طول سالهای گذشته با رسمیت بخشیدن به این شبکه به کسبوکارهای خرد و کلان چراغ سبز نشان داده است و روا نیست امروز آنها را اینگونه رها کند. مگر وظیفه تامین امنیت اقتصادی بر عهده دولت و حاکمیت نیست؟
نگرانی عمده این کسبوکارها این است که بعد عبور از بحران آیا همچنان باید با فیلترشکن شبکه اجتماعی غالب را باز کرد؟ وظیفه وزیر ارتباطات به عنوان رئیس کارگروه اقتصاد دیجیتال دولت در این خصوص چیست؟ این روزها برخی تصور میکنند، فعالیت در شبکههای اجتماعی صرفا با ساختن صفحه در یک پلتفرم و یکشبه اتفاق میافتد و حکم به مهاجرت اجباری به پلتفرمهای دیگر میکنند. بله، درست میفرمایید، صرفا ساخت صفحه در یکدقیقه اتفاق میافتد، اما بدون زمان گذاشتن برای جذب کاربر و سرمایهگذاریهای مختلف در این زمینه فروش اتفاق میافتد؟ کسبوکارها یقهچاک اینستاگرام و... نیستند. آنها به دنبال پلتفرمی هستند که کاربران میلیونی در آن تجمع داشته باشند تا بتوانند در آن گذر محصولات خود را عرضه کنند. اگر تصور کنیم کسبوکارهای خرد یکشبه از پلتفرم غالب کشور به پلتفرم مورد نظر داخلی مهاجرت کنند، بسیار سادهانگارانه است.
برخی نوع نگاهشان به مساله اینطور است که انگار میخواهند یک وسیله برقی را از پریز برق داخل اتاق جدا کنند و آن را به پریز برق آشپزخانه بزنند و آن دستگاه در هر دو صورت کار میکند. شبکههای اجتماعی بر پایه اعتماد به پلتفرم و تعامل کاربران است. کاش به جای شعار دادن در طول این سالها و در راستای تامین امنیت اقتصادی این قشر، کمی عمیقتر به موضوع نگاه میکردید تا امروز به این چالش بزرگ برنخوریم. در مجالی دیگر راهکارهای مناسب برای حل تدریجی این موضوع را با شما در میان خواهم گذاشت.