میرزا کاظم در ۱۹‌آذر ۱۳۲۴ درگذشت. رحیم از کودکی در تجارتخانه پدر کارهای مختلفی از جارو‌کردن تا ارسال بسته‌های پستی را انجام می‌داد. او بعد از اتمام دوره دبستان و در ۱۲ سالگی، در مدرسه باقرینه برای یادگیری زبان انگلیسی به کالج ستیوارت اصفهان رفت. این کالج تحت اداره هیات مرسلین کلیسایی انگستان بود؛ این امر نشان می‌دهد که خانواده وی به اهمیت آموزش مدرن فرزندشان توجه داشتند. این رویکرد در سراسر زندگی ایروانی و دیدگاهش نسبت به مدرنیسم حاکم بود و همچنین آموخته‌‌‌‌‌‌های او در کالج بر خصوصیات اخلاقی و مدیریتی‌‌‌‌‌‌اش تاثیر داشت.

رحیم بعد از کالج اصفهان، به دبیرستان شاپور شیراز رفت و دوره دبیرستان را در سال‌۱۳۲۰ و در رشته ادبی به پایان رساند. قبل از قبولی در دانشکده حقوق بدون اطلاع پدر به آبادان رفت و مدتی در شرکت نفت آبادان هم مشغول به‌کار شد.

رحیم از سال‌۱۳۲۱ تا ۱۳۲۴ در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، در رشته قضایی ادامه تحصیل داد. از جمله استادان او شیخ‌محمد سنگلجی، سیدحسن امامی، احمد متین‌دفتری، پیرنیا، مصباح‌زاده، سید‌علی شایگان، کریم سنجابی و عبدالله معظمی بودند که نقش مهمی در فعالیت‌‌‌‌‌‌های فکری سیاسی و اجتماعی دهه ۳۰ ایفا کردند. دانشجویان در سال‌اول درس‌‌‌‌‌‌های عمومی و در سال‌های دوم و سوم دروس اختصاصی رشته خود را می‌گذراندند. ایروانی در دوران دانشجویی خود فعالیت مطبوعاتی نیز داشت. صاحب امتیاز نشریه «آیین دانشجویان» محمدتقی مقتدری بود؛ البته آن نشریه را رحیم متقی‌ایروانی و عباس اردوبادی اداره می‌کردند. دفتر این نشریه در اتاق رحیم در باشگاه دانشگاه قرار داشت. مطالبی از سید‌علی شایگان در باب ملیت، داستانی از جلال آل‌احمد، مقاله‌ای از رحیم ایروانی در باب مسائل دانشگاه و دانشجویان، یادداشت جوابیه‌ای از دکتر مصدق در پاسخ سوال حقوقی ایروانی، مقاله‌ای از عباس اردوبادی در باب برنامه‌ریزی اقتصادی، سوالاتی در باب سیاست پولی از ابوالحسن ابتهاج و... بخشی از مقالات آیین دانشجویان بود. این نشریه، سال‌نخست در چهار شماره منتشر شد و در آن، مطالب متنوعی از مسائل، دانشجویان گرفته تا مسائل سیاسی و اجتماعی وجود داشت؛ ولی با اتمام تحصیلات اداره‌کنندگانش متوقف شد. ایروانی در ۱۹ دی ۱۳۲۴ پایان‌نامه خود را ارائه داد. این پایان‌نامه درباره قتل و سقط جنین در حقوق جزایی انگلیس و کلیاتی در آن‌باره بود.

رحیم در دوران دانشجویی مدتی پمپ‌بنزین وصال خیابان انقلاب را اجاره کرد و به‌کار در آن پرداخت. در این سال‌ها کتاب گفت‌وگوی انگلیسی به فارسی را سال‌۱۳۲۲ و بعدها کتاب راهنمای ازدواج را از عربی به فارسی ترجمه کرد. بعد از پایان تحصیلات به آبادان رفت و حدود ۶ماه به استخدام دادگستری درآمد. بعد از آن با گرفتن پروانه وکالت به مدت چند ماه به این کار پرداخت؛ همچنین مدتی در بانک مشغول به‌کار شد. در شهریور ۱۳۲۵ از طریق قاهره به نیویورک رفت و توسط عباس اردوبادی، دوست زمان دانشگاه دانشکده حقوق برای دوره دکترا در دانشگاه مریلند ثبت‌نام کرد؛ اما به تحصیل خود ادامه نداد و به ایران بازگشت. گویا فهمیده بود که دوره دکترا ممکن است خیلی طولانی شود. او قبل از بازگشت به تهران چند روز در بیروت و بغداد اقامت کرد؛ سپس به تهران برگشت. رحیم که از خدمت نظام وظیفه معاف شده‌بود به فکر ازدواج افتاد. پدرش به وی توصیه می‌کرد همسرش را از خانواده تجار باهوش انتخاب کند.  هنگام تدریس زبان انگلیسی در دبیرستان مهرآیین شیراز -تنها دبیرستان هیات مرسلین کلیسایی انگلستان در شیراز- با خانم الا جرالد، مدیر دبیرستان خواسته خود را درمیان گذاشت. الا نیز زینت منتخب را که دانش‌‌‌‌‌‌آموز شاگرد اول آن دبیرستان بود و ویژگی‌های موردنظر او را داشت پیشنهاد کرد. زینت دختر حاج فرج منتخب، رئیس اتاق تجارت شیراز بود. رحیم در دیدار اول به زینت گفته بود: «من روشی در زندگی دارم که در خدمت مادرزنم باشم.»

سرانجام با اصرارهای رحیم، حاج فرج منتخب با ازدواج آنها موافقت کرد و آن دو در ۴ تیر ۱۳۲۷ به عقد یکدیگر درآمدند و اولین فرزندشان در ۱۲شهریور ۱۳۲۸ به دنیا آمد. در همین سال ‌رحیم با کمک تعدادی از تجار و با خرید دستگاه تولید برق کارخانه برق فسا را تاسیس و سرمایه آن را بین شرکا تقسیم کرد. همچنین پاساژ استاندارد را که شامل تعدادی مغازه و یک سینما بود با طراحی نوآورانه‌ای در خیابان زند شیراز احداث کرد. زمین این ملک وراثتی موجب اختلاف او و پسر عمویش شفیع ایروانی بود. بعدها سینما مترو را شاهرخ گلستان اجاره و مدیریت کرد.

بازار کوچک شیراز در دوره تمرکزگرایی پایتخت جذابیتی برای او نداشت؛ به همین دلیل دو سال‌ پس از ازدواج مرکز فعالیت اقتصادیش را به تهران منتقل کرد و نام آن را شرکت سهامی باتا گذاشت. رحیم در این تجارت‌‌‌‌‌‌خانه به صادرات کتیرا، مواد روغنی، مغز گردو، آنقوزه و پنبه می‌پرداخت و در مقابل، چتایی، کفش، چتر، گونی و گالش از چکسلواکی وارد می‌کرد. وی در تابستان ۱۳۳۰ با استخدام دو انگلیسی، کار صادرات و واردات را آغاز کرد. بعد از آن زمینی در چهارراه گلوبندک خرید و پاساژ استاندارد را با دو راه ورود و خروج در خیابان خیام احداث کرد.  در این سال‌ها، عمده کفش‌‌‌‌‌‌های تولید داخلی، گیوه، نعلین و... بود که در کارگاه‌های محلی و سنتی تولید می‌شد. نیاز مردم به انواع کفش روزبه‌روز افزایش می‌‌‌‌‌‌یافت و این نیاز، عموما از خارج کشور تامین می‌شد. رحیم به توماس باتا پیشنهاد تاسیس کارخانه کفش را داد که در آن موقع نمایندگی فروش او را داشت. البته باتا به دلیل ملی‌شدن کارخانه‌‌‌‌‌‌هایش در اروپای‌شرقی این پیشنهاد را نپذیرفت. مصرف گالش در جامعه - اکثرا روستایی - ایران تقاضای زیادی داشت.

تقاضای این نوع کفش، عموما در مناطق سردسیر بیشتر بود. نخستین اقدام ایروانی وارد‌کردن این کالای پرمصرف بود، برای همین به چکسلواکی سفر کرد و با خود، دو کارشناس و یک دستگاه اتوکلاف برای گرم‌کردن لاستیک و درست‌کردن گالش آورد تا در خیابان خیام، سرای محمدی به تولید گالش بپردازد. تولید این نوع کفش در داخل کشور، حدود ۳ تا ۴‌تومان در مقابل مشابه خارجی‌اش گران‌تر بود و رحیم به فکر تولید کالاهایی بود که در درجه اول مصرف توده‌ای داشته باشد.