قطبنمای کسب و کارها در شرایط پیچیده
اگرچه عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند، مطالعات نشان میدهد که وجود کاستی در آگاهی استراتژیک رهبران ارشد نسبت به محیط داخلی و خارجی، میتواند دستیابی به اهداف استراتژیک را مختل کند. در شرایطی که عدم قطعیت به جزء ذاتی محیط کسبوکار تبدیل شده است، سازمانهایی که نتوانند بهموقع و بهصورت استراتژیک واکنش نشان دهند، به سرعت از چرخه رقابت خارج خواهند شد.
برای مواجهه موثر با این چالشها، تصمیمگیرندگان سازمانها نیازمند برخورداری از «آگاهی استراتژیک» هستند تا شرایط پیرامون سازمان را به درستی شناسایی و درک کرده و رفتاری استراتژیک اتخاذ کنند که امکان ایجاد تغییرات ضروری برای مقابله و سازگاری با شرایط محیطی را فراهم آورد. آگاهی استراتژیک بهعنوان توانایی درک عمیق محیط داخلی و خارجی سازمان، شناسایی فرصتها، اجتناب از تهدیدها و همسوسازی منابع برای دستیابی به اهداف بلندمدت، نقش حیاتی در مدیریت این چالشها ایفا میکند. این قابلیت به سازمانها امکان میدهد با چابکی بیشتری به نیازهای مشتریان پاسخ دهند و تهدیدهای خارجی را به فرصتهای موفقیت تبدیل کنند.
چیستی آگاهی استراتژیک
آگاهی استراتژیک مفهومی غنی و چندبعدی است که از تلفیق تفکر، یادگیری و ادراک شکل میگیرد. در سادهترین تعریف، توانایی درک عمیق و تفسیر صحیح تحولات محیطی و تاثیر آنها بر سازمان است. این مفهوم ریشه در مکتب طراحی استراتژی دارد؛ جایی که استراتژیسازان موظف به شناخت نظاممند محیط (SWOT، نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها) قبل از هر اقدام هستند. با این حال، دیدگاههای نوین، آن را فراتر از یک فرآیند تحلیلی ایستا میدانند.
از نگاه برخی از پژوهشگران معاصر، آگاهی استراتژیک یک ظرفیت پویا و سازمانی است. برخی آن را توانایی ذهنی مدیران برای گردآوری و فعالسازی ظرفیتهای شناختی جهت شناسایی راهکارهای تحقق اهداف سازمان تعریف میکنند. برخی دیگر آن را ارتقای لحظه به لحظه تجربه، هیجان، شناخت و ادراک از واقعیت میدانند که حداکثر شناخت را فراهم کرده و تصمیمگیری مناسب را ممکن میسازد. در نگاهی کلنگر، آگاهی استراتژیک مفهومی جامع است که تمام عناصر سازمان را دربرمیگیرد تا دستیابی به اهداف میسر شود.
ابعاد آگاهی استراتژیک
برای درک عملی این مفهوم، میتوان آن را در سه بعد کلیدی و به هم پیوسته بررسی کرد:
۱- آگاهی استراتژیک بیرونی: این بُعد بر درک سازمان از مؤلفههای رقابتی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محیط خارجی متمرکز است. آگاهی از تحولات قانونی، ظهور رقبای جدید، تغییر سلیقه مشتریان و نوسانات بازارهای جهانی در این حوزه قرار میگیرد. این آگاهی، نمایش سازمان در فضای بیرونی تحت سیاستها و رویههای تعیینشده توسط مدیریت است و در حوزههایی مانند مدیریت، روابط عمومی و بازاریابی حیاتی است.
۲- آگاهی استراتژیک درونی: این بعد معطوف به شناخت عمیق نقاط قوت، ضعفها، قابلیتها، دانش و تجربیات درون سازمان است. هدف آن، تدوین استراتژیهایی است که با بهرهگیری از نقاط قوت و تبدیل ضعفها به فرصت محقق میشود. برای کسبوکارهای فعال در صنایع پرشتاب، این بُعد حیاتی است، چرا که توانایی یادگیری مستمر از تجربیات داخلی، کلید بقاست.
۳- آگاهی استراتژیک آیندهنگر: این بُعد، مترادف با دوراندیشی و پیشبینی است و به سازمان کمک میکند با نگاه به افقهای آینده، رویدادهای آتی را پیشبینی و برای مواجهه با مسائل پیچیده از طریق روشهای مدرن آماده شود. این بُعد با برنامهریزی استراتژیک پیوندی ناگسستنی دارد و موفقیت آن منوط به داشتن برنامهای خلاقانه و مبتنی بر بهرهگیری از فرصتها و کاهش اثر تهدیدها است.
آگاهی استراتژیک میتواند مانند یک سیستم عصبی پیشرفته برای سازمان عمل کند که سیگنالهای ضعیف محیطی را پیش از تبدیل شدن به بحران، شناسایی و تفسیر میکند و باعث میشود زمان ارزشمندی برای طراحی واکنشهای هوشمندانه و تهاجمی فراهم آورد. این آگاهی عملکرد را بهبود میبخشد زیرا تصمیمات را از حالت واکنشی و پرخطا (آزمون و خطا) به سمت اقدامات پیشدستانه و مبتنی بر شواهد سوق میدهد.
برای مثال، یک تولیدکننده لوازم خانگی سنتی را تصور کنید که با تغییر شدید الگوی خرید به سمت فروشگاههای آنلاین و ظهور رقبای مستقیم دیجیتال مواجه است. یک سازمان فاقد آگاهی استراتژیک ممکن است صرفا بر گسترش شبکه فروش فیزیکی خود پافشاری کند.
در مقابل، سازمانی با آگاهی استراتژیک بالا، با شناخت بیرونی این تغییر رفتار مصرفکننده و قدرتگیری رقبای نوپا، ارزیابی درونی قابلیتهای خود در لجستیک و برند معتبرش را انجام میدهد و با بینش آیندهنگر، پیش از آنکه دیر شود، استراتژی «فروش آنلاین + خدمات نصب و گارانتی سریع» را به عنوان یک مزیت رقابتی جدید پایهریزی میکند. این شرکت نه تنها کانال فروش جدید و پرسودی ایجاد میکند، بلکه با جمعآوری دادههای مستقیم از مشتریان آنلاین، بینش عملیاتی برای توسعه محصولات آینده به دست میآورد.
نتیجهگیری
همانگونه که اشاره شد در شرایط متلاطم کنونی، آگاهی استراتژیک یک ضرورت بقا است. آگاهی استراتژیک تنها مختص مدیران ارشد و تیم رهبری سازمان نیست که از این بینش برخوردار باشند؛ بلکه این قابلیت باید در تمام سطوح سازمان، از هیاتمدیره تا کارکنان خط مقدم که روزانه با مشتری و واقعیت بازار تعامل دارند، نهادینه شود. سرمایهگذاری بر توسعه این آگاهی از طریق آموزش، ایجاد سیستمهای اطلاعاتی هوشمند و ترویج فرهنگ یادگیری و انعطافپذیری، سرمایهگذاری بر آیندهای پایدار و سودآور است. آنچه امروز یک بینش استراتژیک نامیده میشود، فردا میتواند سرنوشت یک سازمان را از ورشکستگی به رهبری بازار تبدیل کند.
برای بهرهگیری مناسب از قابلیت آگاهی استراتژیک در کسب و کارها پیشنهاد میشود:
۱- کسب و کارها برنامه بررسی سلامت استراتژیک را هر سال اجرا کنند. این برنامه فرآیند نظاممندی است که مانند چکاپ پزشکی عمل میکند. در این برنامه باید سه سوال کلیدی را پاسخ داد:
تا چه اندازه درک ما از رقبا، مشتریان و فناوریهای نوظهور با واقعیتهای محیطی و عملیاتی همخوانی دارد؟ (آگاهی بیرونی)
آیا استراتژیهای ما به طور موثر از عمیقترین نقاط قوت و توانمندیهای سازمان بهره میگیرند؟ (آگاهی درونی)
سناریوهای محتمل برای آینده صنعت ما چیست و گزینههای ما برای هر سناریو کدام هستند؟ (آگاهی آیندهنگر).
۲- نقشهای جامع از ذینفعان استراتژیک کسب و کارتان تهیه و ترسیم کنید. به جای تمرکز صرف بر سهامداران، نقشهای دیجیتال و بهروز از تمام بازیگران موثر بر کسبوکارتان تهیه و ترسیم کنید: از تامینکنندگان و رقبای مستقیم و غیرمستقیم تا تنظیمگران، نهادهای تحقیقاتی و حتی جوامع آنلاین. تحلیل ارتباطات و قدرت این شبکه، آگاهی بیرونی کسب و کارتان را چند برابر افزایش میدهد.
۳- مکانیسم تبدیل اطلاعات به بینش را در کسب و کارتان طراحی و ایجاد کنید. مشکل اغلب سازمانها، کمبود اطلاعات نیست، بلکه ناتوانی در تبدیل دادههای پرحجم به بینش عملی است. یک اتاق فرمان استراتژیک دیجیتال ایجاد کنید که دادههای کلیدی عملکردی، بازار و رقبا را در یک داشبورد یکپارچه و در زمان واقعی نمایش دهد و جلسات تحلیل ماهانه مبتنی بر این دادهها را برای مدیران میانی و ارشد اجباری کنید. این کار، فرهنگ تصمیمگیری مبتنی بر شواهد و یادگیری جمعی را تقویت میکند.
در پایان، این نکته را به خاطر داشته باشید: در شرایط پیچیده کنونی، انعطافپذیری استراتژیک در کسب و کارها حاصل ادراک برتر است. آنچه امروز به عنوان یک بینش استراتژیک دقیق ثبت میشود، فردا میتواند سرنوشت سازمان شما را از انفعال و واکنشی بودن به رهبری بازار، تبدیل کند.