راز شکاف اقتصادی اروپا و آمریکا وال‌استریت ژورنال، اثر ریسک‌پذیری بالای کارآفرینان آمریکایی نسبت به اروپایی‌ها را تحلیل کرد. / WSJ

شکاف روبه‌رشد

اقتصاددان‌ها به‌ندرت یکی از مهم‌ترین آمارهای مربوط به اقتصاد آمریکا را مورد بررسی قرار می‌دهند. طبق داده‌هایی که هفته گذشته توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی منتشر شد، تنها حدود ۱۲درصد از آمریکایی‌ها در بالاترین سطوح آزمون‌های بین‌المللی علمی امتیاز می‌گیرند، در‌حالی‌که ۳۴درصد در پایین‌ترین سطوح قرار دارند. این یعنی در مقابل هر یک نفر با امتیاز بالا تقریبا سه نفر با امتیاز پایین وجود دارد. در آلمان اما این ارقام تقریبا برابرند: ۱۸درصد در بالاترین سطوح امتیاز قبولی می‌گیرند و ۲۰درصد در پایین‌ترین سطح قرار دارند. به عبارت دیگر، نسبت افراد با امتیاز بالا به پایین در آلمان تقریبا سه برابر آمریکاست. این نسبت در کشورهای اسکاندیناوی پنج برابر و در ژاپن هفت برابر است. این تفاوت‌های چشمگیر پیامدهای اقتصادی عمیقی دارند. با وجود نیروی کار بااستعداد بیشتر و افراد نیازمند کمتر، آیا تعجب‌آور است که کشورهای شمال اروپا می‌توانند سیاست‌های رفاهی سخاوتمندانه‌تری نسبت به همسایگان جنوبی خود ارائه دهند؟

با‌این‌حال، آمریکا نسبت به اروپا عملکرد بهتری دارد. در‌حالی‌که اروپا در ۵۰ سال گذشته تنها ۱۴شرکت به ارزش بیش از ۱۰میلیارد دلار ایجاد کرده است (با مجموع ارزش بازاری حدود ۴۰۰میلیارد دلار)، آمریکایی‌ها نزدیک به ۲۵۰شرکت از این دست ایجاد کرده‌اند که ارزش آنها بالغ بر ۳۰تریلیون دلار است. این موفقیت درآمدهای طبقه متوسط آمریکا را افزایش داده است. طبق داده‌های سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، میانه درآمد خالص خانوارهای متوسط در آمریکا اکنون ۲۵درصد بیشتر از میانه درآمد خانوارهای متوسط در آلمان و ۶۰درصد بیشتر از میانه درآمد خانوارهای متوسط در ایتالیاست. درآمد اروپایی‌ها حتی از این میزان کمتر هم می‌بود اگر از نوآوری‌های آمریکایی، هزینه‌های دفاعی و قیمت بالاتر داروها که محرک تحقیقات است، بهره‌مند نمی‌شدند. درآمدهای متوسط در آمریکا نیز می‌توانست بالاتر باشد اگر نیروی کار بیشتری به نظارت و ایجاد مشاغل برای کارگران یدی اختصاص داده می‌شد یا توزیع نمرات آزمون‌ها مشابه کشورهای شمال اروپا بود.

7k4xhbUlXIZv

آیا لغو مالیات‌ها اروپا را به آمریکا می‌رساند؟

موفقیت چشمگیر کارآفرینان مستعد آمریکایی ناشی از هوش برتر آنها نیست. این موفقیت از کار در شرکت‌هایی نظیر گوگل و مایکروسافت ناشی می‌شود که در مرزهای فناوری فعالیت می‌کنند و کارکنان را در معرض دانش، بینش‌ها و فرصت‌های ارزشمند قرار می‌دهند. ارزش اپل از مجموع ارزش 30شرکت بزرگ آلمانی بیشتر است. کارکنان و فارغ‌التحصیلان اپل از دانش و آموزش خود برای ایجاد ارزش بیشتر نسبت به همتایان خود در اروپا استفاده می‌کنند. برخلاف اروپا، موفقیت چشمگیر کارآفرینان آمریکایی، انبوهی از آمریکایی‌های مستعد را تشویق کرده تا آموزش‌های شغلی ارزشمند ببینند، ساعات بیشتری کار کنند، ریسک کنند و موفق شوند. در آمریکا تعداد کمی از ریسک‌کننده‌ها موفق می‌شوند اما این موفقیت آنها در نهایت جامعه را پیش می‌برد.

باور به اینکه مالیات‌گیری سنگین از موفقیت تاثیر کمی بر پیشرفت اجتناب‌ناپذیر خواهد داشت، اهمیت پیشرو بودن در بازار و بنیان‌گذاری شرکت‌های موفق در آمریکا را نادیده می‌گیرد. این امر تفاوتی چشمگیر در آموزش و بازده انتظاری برای ریسک‌پذیری موفق ایجاد می‌کند و اثر انگیزشی بازده‌های بالاتر انتظاری برای ریسک‌پذیری موفق را بر کارکنان مستعد آمریکا افزایش می‌دهد. مطالعاتی که ادعا می‌کنند اروپا با حذف مالیات‌ها و نظام رفاهی خود می‌تواند به آمریکا برسد تفاوت‌های عظیم بین موفقیت آمریکا و اروپا را نادیده می‌گیرند. حتی اگر اروپا نرخ‌های مالیاتی خود را کاهش دهد، این امر تاثیر ناچیزی بر بازده انتظاری ریسک‌پذیری خواهد داشت، زیرا صرف‌نظر از نرخ مالیات بدون شرکت‌هایی نظیر گوگل، کارآفرینان نمی‌توانند ایده‌های شایسته سرمایه‌گذاری ایجاد کنند. ایجاد شرکت‌ها و کارکنانی که بتوانند نسل بعدی موفقیت را به وجود آورند، به دهه‌ها ریسک‌پذیری موفق نیاز دارد.این استدلال که می‌توان از توزیع بازده‌ها مالیات سنگینی گرفت، بدون آنکه ریسک‌پذیری را تضعیف کرد توسط بسیاری از حامیان الگوی اروپایی تکرار می‌شود اما این استدلال این نکته را نادیده می‌گیرد که بازده‌های بزرگ اساسا حاصل ریسک‌های بالا هستند و این موضوع به‌نوعی بازده بالاتر را جریمه می‌کند. حتی با وجود این موفقیت‌ها، بازده سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز در 20سال گذشته در بهترین حالت متوسط بوده است.براساس مطالعات، کارآفرینان تنها 5درصد از ارزشی را که برای دیگران ایجاد می‌کنند به دست می‌آورند. به نظر می‌رسد با توجه به این شرایط تشویق به ترک کار توسط افراد موفق پیش از دستیابی به موفقیت چشمگیر، منطقی نیست. سریع‌ترین راه برای تسریع رشد آمریکا و افزایش درآمدهای مالیاتی این است که با مهاجرت نیروی کار ماهر، استعدادهای حاضر در این کشور گسترش یابد. 40 درصد از استارت‌آپ‌های میلیارد دلاری آمریکا توسط مهاجران ماهر تاسیس شده‌اند و این رقم تقریبا برابر با درصد افراد دارای دکترای رشته‌های ریاضی و مهندسی  STEM بین مهاجران خارجی در آمریکاست.