الگوی توافق مطلوب

خروج برخی از گروه‌‌‌های تندرو به معنای آن است که ایالات متحده از سیاست کنش تعاملی برای نیل به اهداف دیپلماتیک خود بهره می‌گیرد.

در این فرآیند، طرح دیدگاه‌‌‌های رادیکال جدید از سوی وزیر امور خارجه بریتانیا را شاهد هستیم. وزیر خارجه بریتانیا به این موضوع اشاره داشته است که فرصت برای ایران در روند دیپلماسی هسته‌‌‌ای رو به پایان است. بیان چنین رویکردی، نشانه‌‌‌هایی از ابهام و بن‌‌‌بست مرحله‌‌‌ای در ارتباط با انتظارات ایران، کشورهای اروپایی و ایالات‌‌‌متحده از مذاکرات وین را دارد. ایران تاکید دارد که برجام در شرایطی احیا می‌شود که از بازدارندگی لازم برخوردار باشد.

الگوی مبتنی بر راستی‌‌‌آزمایی متقابل را می‌توان به‌‌‌عنوان ضرورتی اجتناب‌‌‌ناپذیر در اجرا و تداوم برجام دانست که تاثیر خود را بر فرآیند کنش ایران با قدرت‌‌‌های بزرگ در روند دیپلماسی وین به جا می‌‌‌گذارد. در این فضا طرح توافق مرحله‌‌‌ای و «قرارداد موقت» نیز مطرح شده است. واقعیت آن است که چنین توافقی نمی‌تواند اهداف ایران مبتنی بر بازدارندگی دیپلماتیک را تامین کند.  مذاکرات وین ژانویه ۲۰۲۲ از این جهت اهمیت دارد که می‌تواند زمینه لازم برای همکاری‌‌‌های معطوف به نتیجه در روابط ایران و کشورهای گروه ۱+۱+۴ (۱+۴ به علاوه آمریکا) را فراهم سازد. هرگونه مذاکره می‌تواند زمینه لازم برای طرح موضوعات مورد اختلاف را به وجود آورده و از این طریق راهکارهای مشخصی برای تغییر در الگوی رفتاری را فراهم سازد.

هرگونه مذاکره دیپلماتیک و کنش ارتباطی موفق و موثر باید به نتایج ملموس و مشخصی منجر شود. دیپلماسی هسته‌‌‌ای ایران مبتنی‌‌‌بر جلوه‌‌‌هایی از نتیجه‌‌‌بخشی سازمان‌‌‌یافته برای مشخص شدن چگونگی حقوق و تکالیف هر کدام از بازیگران است. یکی از مشکلات برجام این بود که موازنه بین حقوق و تکالیف بازیگران وجود نداشت؛ باید به این موضوع توجه و تاکید داشت که همکاری بدون موازنه از تداوم، پایداری، اثربخشی و همچنین مطلوبیت بالایی برخوردار نیست.

الگوی کنش ایران، مبتنی‌‌‌بر همکاری‌‌‌هایی است که بتواند یک موازنه در دستاوردهای حقوقی و تعهدات اجرایی را در برابر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی فراهم سازد. کشورهای جهان غرب نیز تمایلی به باقی ماندن قابلیت‌‌‌های ابزاری ایران در حوزه هسته‌‌‌ای ندارند. حقوق و تکالیف کشورها نشان می‌دهد که چه الگوی رفتاری می‌تواند زمینه لازم برای کسب مطلوبیت‌‌‌های بیشتر و فراگیر را برای کشورهای مختلف به وجود آورد.

هدف ایالات‌‌‌متحده، فرانسه، آلمان و بریتانیا این است که قابلیت ایران در حوزه غنی‌‌‌سازی اورانیوم را به حداقل برسانند و در نهایت اینکه زمینه لازم برای یک نوع کنترل مرحله‌‌‌ای بر دریافت‌‌‌ها، درآمدها و ‌‌‌سازو‌‌‌کارهای اقتصادی ایران را داشته باشند. اگر توافقی منجر به تداوم محدودیت‌هایی پردامنه برای ایران شود و زمینه ناپایداری سیاسی و اقتصادی را برای کشورها به وجود آورد، طبیعی است که این‌‌‌گونه توافق نمی‌تواند مطلوبیت راهبردی برای ایران یا هر بازیگر دیگری را شکل دهد.

موضوع اصلی مذاکرات وین ارتباط مستقیم با روندها و الگوهایی دارد که زمینه مربوط به همکاری‌های‌‌‌ چندجانبه را امکان‌‌‌پذیر می‌‌‌سازد. مهم‌ترین مساله ایران پایان دادن به تحریم‌های برجامی است. ایران در پنج سال گذشته همواره تاکید داشته که به تعهدات برجامی خود پایبند بوده و بر این موضوع تاکید داشته که هرگاه غربی‌‌‌ها به‌‌‌ویژه ایالات‌‌‌متحده به تحریم‌ها پایان دهند، ایران هم به تعهدات برجامی خود بازمی‌گردد و زمینه را برای اجرای ‌‌‌سازو‌‌‌کارهای مربوط به راستی‌‌‌آزمایی و اعتمادسازی فراهم می‌کند.

انگاره ایران در ارتباط با دیپلماسی هسته‌‌‌ای، مبتنی‌‌‌بر کنش متقابل است. بنابراین راستی‌‌‌آزمایی باید ماهیت متقابل داشته باشد. به‌‌‌همان‌‌‌گونه‌‌‌ای که اعتمادسازی باید در فضای ‌‌‌سازو‌‌‌کارهای مربوط به کنش متقابل حاصل شود. اگر تعهدات یک کشور بسیار بالا باشد یا اینکه مبتنی‌‌‌بر موازنه نباشد، طبیعی است که در آن شرایط زمینه چالش‌های بسیار زیادی برای برجام فراهم می‌شود. برطرف‌‌‌سازی چالش‌های برجام، وظیفه دیپلماسی هسته‌‌‌ای ایران و تمامی کشورهاست.

  گریز تحریمی و گریز هسته‌‌‌ای

ایران همواره نسبت به گریز تحریمی ایالات‌‌‌متحده و کشورهای غربی حساسیت داشته است. تحریم‌های اقتصادی منافع ملی و اقتدار اقتصادی جامعه ایران را هدف قرار داده است.

پایان دادن به تحریم‌ها می‌تواند زمینه لازم برای همکاری‌‌‌های متقابل ایران و کشورهای عضو شورای امنیت را در چارچوب برجام به وجود آورد. در چنین شرایطی می‌توان تاکید داشت که اگر مفهوم گریز هسته‌‌‌ای از سوی ایران برای جهان غرب پرمخاطره است، طبیعی است که موضوع گریز از تعهدات برجامی به‌‌‌ویژه در حوزه تحریم‌های اقتصادی نیز برای ایران حیاتی است.

محور اصلی دیپلماسی هسته‌‌‌ای ایران معطوف به اطمینان‌‌‌سازی الگوهای رفتاری و شفاف‌‌‌سازی قابلیت‌‌‌های هسته‌‌‌ای برای آژانس است.  ایران همواره آمادگی خود را برای راستی‌‌‌آزمایی فراهم آورده و اعتمادسازی را تابعی از سازوکارهای مربوط به راستی‌‌‌آزمایی می‌‌‌داند. در فضای موجود باید مفهوم «راستی‌‌‌آزمایی متقابل» مورد توجه قرار گیرد. مفهوم راستی‌‌‌آزمایی متقابل بیانگر این واقعیت است که حقوق و تکالیف تمامی بازیگران در چارچوب برجام و تعهدات متقابل در فضای سیاست قدرت نظام بین‌الملل حفظ شود.

 نتیجه

رسانه‌‌‌های بین‌المللی روایت‌‌‌های متفاوتی را از مذاکرات وین منعکس می‌‌‌سازند. واقعیت آن است که ایران و هر یک از کشورهای گروه مذاکره‌‌‌کننده در وین از انگیزه و اراده لازم برای حل مسالمت‌‌‌آمیز مشکلات ایجاد شده برخوردارند.

 عملیات روانی رسانه‌‌‌های جهان غرب که در فضای حمایت از «دیپلماسی اجبار» ایالات‌‌‌متحده، بریتانیا و برخی از کشورهای اروپایی قرار دارد، چالش‌های بیشتری را برای آینده روابط ایران با سایر کشورهای موثر در سیاست بین‌الملل به وجود می‌‌‌آورد.

نکته دوم مربوط به نقش روسیه در مذاکرات برجامی است. اولیانوف «نقش سازنده و همکاری‌‌‌جویانه» با ایران و کشورهای غربی را عهده‌‌‌دار شده است. واقعیت آن است که الگوی رفتاری اولیانوف مبتنی‌‌‌ بر مذاکره به عنوان نماینده روسیه در فضای برجامی محسوب می‌شود. اولیانوف همچنین مبادرت به ایفای «نقش میانجی» در روابط ایران، ‌‌‌ایالات‌‌‌متحده و کشورهای اروپایی برای متعادل‌‌‌سازی مواضع هر یک از کشورها در روند دیپلماسی وین و مذاکرات برجام کرده است.

اگر اولیانوف می‌‌‌خواهد به نتایج مطلوبی در ارتباط با نقش میانجی‌گر نائل شود باید به دو موضوع توجه کند. اولا میانجی‌گری باید مبتنی‌‌‌بر نشانه‌‌‌هایی از موازنه مطالبات ایران و کشورهای ۱+۱+۴ در ارتباط با تعهدات برجامی باشد. موازنه از یکسو مربوط به تحریم‌های اقتصادی است و از سوی دیگر ارتباط مستقیم با اکسیداسیون هگزافلوراید اورانیوم خواهد داشت. در این ارتباط نقش اولیانوف در رابطه با چگونگی بهره‌‌‌گیری ایران از سانتریفیوژهای نسل جدید نیز اهمیت دارد.

اگر ایران به تعهدات برجامی خود در رابطه با نظارت‌های آژانس در راستی‌‌‌آزمایی متعهد است طبیعی است که امکان موازنه‌‌‌سازی از طریق اطمینان‌‌‌بخشی به ایران زمانی حاصل خواهد شد که زمینه‌‌‌های پایدارسازی رفع تحریم‌ها از طریق اعطای حق بازدارندگی و اقدام متقابل هم به ایران فراهم شود.

نکته دوم در ارتباط با نقش میانجی اولیانوف آن است که از الگوی عمل‌‌‌گرایانه برای متقاعدسازی تمامی طرف‌‌‌های درگیر استفاده کند. عمل‌‌‌گرایی مربوط به دستیابی کشورها به نقطه تعادلی است. نقطه تعادلی صرفا در شرایطی شکل می‌گیرد که زمینه برای تعهدات متقابل به وجود آید.

عمل‌‌‌گرایی، ارتباط مستقیمی با مصالحه برای حل موضوعات اختلاف‌‌‌ساز در روند دیپلماسی هسته‌‌‌ای دارد. محور اصلی مصالحه، نقطه تعادلی منافع ایران و همه کشورهای برجامی است. عملگرایی معطوف به مصالحه زمانی شکل می‌گیرد که اطمینان‌‌‌خاطر متقابل برای همه بازیگران به وجود‌‌‌ آید. بدون اطمینان‌‌‌خاطر، هیچ‌گونه توافقی نمی‌تواند از موازنه برخوردار باشد و توافق بدون موازنه، سرنوشتی جز خروج کارگزاران آینده سیاست خارجی آمریکا از این توافق نخواهد داشت.