چرا توسعه، پایدار نامیده میشود؟
اجلاس جهانی سازمان ملل در توسعه پایدار (WSSD) که در سال ۲۰۰۲ در یوهانسبورگ برگزار شد، برنامه خود را اینگونه بیان میکند که سه جزء توسعه پایدار، شامل توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و محافظت از محیطزیست است که مانند ستونهایی هستند که نهتنها وابسته به هم هستند، بلکه تقویتکننده یکدیگر نیز هستند (World Summit on Sustainable Development ۲۰۰۲, ۲).
بیستمین سالگرد اجلاس ریو در سال ۲۰۱۰ با عنوان «اجلاس ریو+۲۰ «آیندهای که ما میخواهیم»» برگزار شد و هدف توسعه پایدار را اینگونه ترسیم کرد: دوباره تاکید میکنیم که برای رسیدن به توسعه پایدار، نیازمندیم توسعه اقتصادی پایدار، فراگیر و عادلانه را گسترش دهیم، فرصتهای بزرگتری برای همه فراهم کنیم، نابرابریها را کاهش دهیم، حداقل استانداردهای زندگی را افزایش دهیم و شامل شدن افراد در اجتماع بهصورت عادلانه را وسعت ببخشیم و تقویت کنیم. همچنین مدیریت پایدار و یکپارچه منابع طبیعی و اقلیم را آنگونه گسترده کنیم که در حالی که از توسعه اقتصادی، اجتماعی و انسانی حمایت میکند، تسهیلکننده حفاظت، بازسازی و ترمیم اکوسیستم نیز باشد و آن را در برابر چالشهای نوظهور و جدید مقاوم کند.
توسعه پایدار یک رشته تحصیلی تحلیلی است که ارتباط بین سیستمهای طبیعی و انسان را در مسیری پیچیده و غیرخطی، تعریف و پیشبینی میکند. علاوه بر آن مفهوم توسعه پایدار، دانش سیستمهای پیچیده است؛ همانگونه که مغز سیستم پیچیدهای از نرونهاست که نهتنها هر یک از آنها بهتنهایی کار میکنند، بلکه در ارتباط با یکدیگر نیز هستند. همانگونه که بدن انسان از ۱۰تریلیون سلولی که بهتنهایی و در ارتباط با یکدیگر کار میکنند، تشکیل شده است، اقتصاد نیز از میلیونها کسبوکار و افرادی ساخته شده است که در بازارها، قراردادها، قوانین، سرویسهای عمومی و مقررات به یکدیگر پیوند خوردهاند. از سوی دیگر همانگونه که یک درخت چیزی بیشتر از ساقه و ریشه و تنه است، یک اقتصاد نیز چیزی بیشتر از اجزای تشکیلدهنده آن ارائه میدهد. یک سیستم پیچیده خاصیتهای پیشبینینشده زیادی دارد. در این سیستمها اغلب به روشهای غیرخطی شوک ایجاد میشود یا تغییر اتفاق میافتد. از اینرو، همانگونه که اگر یک تغییر شیمیایی در یک سلول، میتواند موجب مرگ شود، فروپاشی در یک کسبوکار میتواند به رعب و وحشت مالی و فروریختنی در حد جهانی منجر شود؛ مانند آنچه در سال ۲۰۰۸ در مورد بانک سرمایهگذاری برادران لیمن اتفاق افتاد و گستره جهانی پیدا کرد. سقوط یک بانک، یک بیماری یا تغییر ناچیز در دمای زمین میتواند به بازخوردهای زنجیرهوار منجر شود و همینطور فرآیندهایی که در نتیجه این بازخوردها اتفاق میافتد، خود میتواند عواقبی انفجاری در بر داشته باشد.
توسعه پایدار نهتنها شامل یک، بلکه شامل چهار سیستم پیچیده است که بر یکدیگر تاثیر میگذارند. توسعه پایدار به یک اقتصاد جهانی میپردازد که به کلیه نقاط دنیا گسترش یافته است. این موضوع بر تعاملات اجتماعی متمرکز است. این تعاملات براساس اعتماد، اخلاق، نابرابریها و شبکههای حمایت اجتماعی در جوامع به وجود آمده است (از جمله این جوامع میتوان به جوامع آنلاین جهانی جدیدی که با انقلابهای فناوری اطلاعات و ارتباطات یا ICT ممکن شدهاند نیز اشاره کرد). توسعه پایدار تغییراتی را که در سیستم زمین مانند تغییرات آب و هوایی و اقلیم رخ میدهد تجزیه و تحلیل میکند. مشکلات حاکمیتی از جمله عملکرد دولتها و مشاغل را مورد مطالعه قرار میدهد و مساله پیچیدهای مانند فقر را که دلایل زیادی میتواند داشته باشد و با یک تشخیص یا نسخه حل نخواهد شد مورد بررسی قرار میدهد. سیستمهای پیچیده نیازمند تفکر پیچیده هستند و سادهلوحانه است که تصور کنیم یک راهحل یا ایده میتواند آتش مشکلات توسعه پایدار را فروبنشاند.
اولین بخش توسعه پایدار راهی برای فهمیدن جهان بهعنوان سیستم پیچیدهای از اقتصاد، اجتماع، محیطزیست و سیستمهای سیاسی است. همچنین یک نگاه هنجاری یا اخلاقی به جهان است؛ راهی که اهدافی را برای عملکرد خوب جامعه تعریف میکند تا بتواند رفاه را برای شهروندان امروز و نسلهای آینده فراهم کند. ابتداییترین نکتهای که توسعه پایدار به آن میپردازد این است که به مباحثه بنشینیم که یک جامعه خوب چگونه میتواند باشد. اغلب مردم بیان میکنند یک جامعه خوب، جامعهای است که ثروتمند باشد. درآمد بالاتر غایت هدف یک اقتصاد یا زندگی سیاسی است. در حالی که بسیار واضح است که این یک نگاه محدود است، چرا که در یک جامعه ثروتمند بهطور کل، برخی بسیار ثروتمند و برخی بسیار فقیرند. چیزی که چندان هم برای افراد جامعه جذاب بهنظر نمیرسد، این است که برای مردم رفاه فراهم کنیم. در حقیقت از نظر مردم نوع تخصیص درآمد یک جامعه به همه افراد آن جامعه مهم است که در این حالت میتوانیم رفاه را در سطح جامعه گسترش دهیم.
حداقل پنجنوع نگرانی در مورد توزیع رفاه وجود دارد. اولین آن فقر بیش از حد است. آیا هنوز هم مردمی بسیار فقیر وجود دارد؟ دومی در مورد نابرابریهای اجتماعی است. آیا فاصله میان ثروتمندان و فقیران بسیار زیاد است؟ سومی، تغییر در جایگاه اجتماعی است (شاخصی است که تعیین میکند اگر فردی در خانوادهای فقیر به دنیا آمد، چقدر سازوکار جامعه سازماندهی شده است که او در بزرگسالی بتواند به سطوح بالاتری از جایگاه اجتماعی دست یابد). فردی که امروز فقیر است، میتواند امیدوار باشد که به موفقیت اقتصادی در آینده نائل شود؟ یا موانع عملی برای چنین خواستهای بسیار زیاد است؟ چهارمی تبعیض است. آیا برخی از افراد مانند زنان، اقلیتهای قومیتی یا مذهبی به خاطر این موضوع آسیب دیدهاند؟ پنجمی انسجام اجتماعی است. آیا جامعه با بیاعتمادی، خصومت، بدبینی و فقدان یک قانون اخلاقی مشترک متلاشی شده است؟
راه دستیابی به توسعه پایدار را میتوان به بخشهای مختلفی تقسیم کرد. اولین آن بخش تحلیلی است که درک پیوندهای متقابل میان اقتصاد، جامعه، محیطزیست و سیاست را در بر میگیرد. بخش دوم، بخش هنجاری است. انجام کاری در مورد خطراتی که ممکن است با آن مواجه شویم، اهدافمان را تعیین کنیم و راه دستیابی به آن را ترسیم کنیم. هدف غایی ما باید این باشد که مسیری جهانی متشکل از مسیرهای محلی و ملی را پیدا کنیم تا توسعه اقتصادی در جهان فراگیر و پایدار شود. به این صورت است که میتوانیم اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را با هم ترکیب کنیم. این همه نیز تنها در صورتی میتواند محقق شود که بخش حکمرانی خوب دولتها و کسبوکارها فراهم باشد. حکمرانی خوب تنها به دولت اطلاق نمیشود، بلکه در مورد تجارت نیز صدق میکند؛ به آن معنا که هم بخش عمومی (دولت) و هم بخش خصوصی (کسبوکار) وارد عمل شوند و با مسوولیتپذیری، شفافیت و پاسخگویی نیازهای ذینفعان را براساس حاکمیت قانون، پاسخ بدهند. همچنین مشارکت فعال مردم در موضوعات حیاتی مانند استفاده از زمین و ایجاد آلودگی را داشته باشند و براساس انصاف و صداقت در شیوههای سیاسی و تجاری عمل کنند.
ضرورت توسعه پایدار در عمل این است که بهصورت علمی و اخلاقی به حل مسائل بپردازد. بهطور قطع ما مشکلات فراوانی داریم و همچنان با فقری که زندگیها را تهدید میکند در میان وفور نعمت کنونی، دست و پنجه نرم میکنیم؛ با نابرابریهای ثروت و فقری که ایجاد شده دست به گریبانیم و با محدودیتهای زیادی که سیستمهای فناوری ایجاد کرده است، روبهرو هستیم. باید جایگزینهایی برای سوختهای فسیلی پیدا کنیم و از آبهای زیرزمینی و مراتع بدون آنکه بهصورت فیزیکی آنها را از بین ببریم، استفاده کنیم. گرچه برخی از راهحلها در کوتاهمدت بسیار هزینهبر هستند، مانند طراحی ساختمانهایی که در آن ذخیره انرژی به بهترین نحو انجام میپذیرد یا خودروهایی که از باتریهای خورشیدی استفاده میکنند. اما اهداف توسعه پایدار حتی اگر غیرواقعی یا غیرممکن بهنظر برسند، مواردی هستند که در این مجموعه مقالات به آنها میپردازیم. هدف ما دستیابی به حل مساله است. ما چالشها را توضیح میدهیم، بهترین پیشنهادها برای اهداف توسعه پایدار را مشخص میکنیم و مشخص میکنیم که در حقیقت کدامیک میتواند به این اهداف نائل شود.
*پژوهشگر اقتصادی
منابع:
Sachs, J. (۲۰۱۵). The Age of Sustainable Development. New York: Columbia University Press.