اپیزود دوم ترامپ و اهمیت توافق با عربستان

از منظر سیاسی توافق ایران و عربستان زمینه‌ای برای تسویه حساب برخی با تیم سیاست خارجی دولت مرحوم رئیسی شد که بخشی از آنان در زمره دلواپسان قرار داشتند. به این روی توافق با سعودی‌ها عرصه‌ای برای این دعوای سیاسی داخلی شد و انتقاد از توافق به ابزاری برای انتقام جویی از منتقدان برجام بدل شد و بی‌جهت آماج حملات رسانه‌ای قرار گرفت. علاوه براین نقش چین هم برای نیروهای سیاسی که در فضای سیاسی ایران غرب‌گرا محسوب می‌شدند، تحریک‌آمیز بود و این درحالی است که اساسا ورود چینی‌ها به این مذاکرات خواست طرف سعودی برای ضمانت این توافق بود.

از لحاظ اقتصادی هم بخشی از فعالان تجاری در راستای کسب درآمد صادراتی از توافق ۲۰ اسفند ایران و عربستان انتظاراتی هم‌‌سنگ توافق تجارت ترجیحی و تجارت آزاد ایجاد کردند. طی دو دهه اخیر با رشد صنایع و نیاز به بازارهای جدید به‌ویژه در محیط پیرامونی، بخش‌های تجاری اقتصاد ایران از سیاست خارجی انتظار دارند که جنبه تجاری را بر جنبه سیاسی اولویت دهد و این درحالی است که هنوز بسیاری از معماهای امنیتی کشور در عرصه داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی حل نشده باقی مانده است.

در این میانه، توافق ایران و عربستان در سال ۱۴۰۱ دقیقا با توجه به اپیزود اول حضور ترامپ در کاخ سفید و تجربه فشار حداکثری بود. این تجربه به جمهوری اسلامی ایران نشان داد هم افزایی فشارهای بین‌المللی با فشارهای منطقه‌ای تهدیدی مستقیم و فوری برای امنیت ملی کشور است. از این رو با عنایت به عدم‌بازگشت جو بایدن به برجام توجه به روابط منطقه‌ای با محیط پیرامونی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. البته غیر از جنبه بلندمدت، دستاورد کوتاه‌مدت توافق با عربستان برهم زدن جبهه سیاسی شکل گرفته علیه جمهوری اسلامی ایران در قالب اعتراضات ۱۴۰۱ بود. چراکه با خارج کردن مهم‌ترین حامی مالی اپوزیسیون شکاف مهمی در عقبه جبهه بین‌المللی شکل گرفته علیه جمهوری اسلامی ایجاد شد.

همزمان در ریاض هم عدم‌واکنش ترامپ به حمله یمنی‌ها به «بقیق»، اعمال محدودیت فروش تسلیحات تهاجمی و خروج سامانه‌های تاد در بحبوحه جنگ با یمن این جمع‌بندی را برای سعودی‌ها ایجاد کرد که بهتر است مشکلات محیط امنیتی‌اش را در منطقه حل کند. اگرچه توافق ایران و عربستان در زمانی انجام شد که ترامپ زیر شدیدترین حملات سیاسی و قضایی قرار داشت و حتی خوش‌بین‌ترین طرفدارانش هم امید زیادی به بازگشت وی نداشتند. با این حال امروز که دوباره ترامپ ضمن پیروزی در رقابت با نامزد دموکرات به کاخ سفید بازگشته و علاوه بر آن در کنگره هم جمهوری‌خواهان به پیروزی دست یافتند.

نحوه چیدمان تیم امنیت ملی و سیاست خارجی ترامپ هم حاکی از آن است که احتمالا سیاست‌های سابق در قبال تهران دنبال خواهد شد و در اینجاست که ارزش توافق ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ دو چندان جلوه می‌نماید. چراکه این بار حامی مالی فشارحداکثری و حتی به روایتی بازیگری که ترامپ را با پیشنهادهای مالی اغواگرانه به سوی اعمال شدیدترین سیاست‌ها علیه ایران سوق داد، علاقه‌ای به دنبال کردن اهداف سابق ندارد.

همزمان با آورده سیاسی برای تهران، عربستان هم از این توافق بهره‌مند شده که همین امر دلیل استمرار توافق بوده است. در این راستا، تنش‌های منطقه‌ای امنیت نفتکش‌ها و صادرات نفت که عربستان مهم‌ترین منتفع آن است، خدشه دار نمی‌شود و خلیج فارس به آوردگاه جنگ‌های منطقه‌ای تبدیل نخواهد شد. علاوه بر این بخش مهمی از هزینه‌های بی‌حساب و کتاب عربستان برای رقابت‌های منطقه‌ای در خزانه باقی خواهد ماند به‌ویژه که برنامه‌های عمرانی پرطمطراق محمد بن‌سلمان نیازمند میلیاردها دلار دیگر است.

در این چارچوب می‌توان تاکید کرد که برای جمهوری اسلامی ایران آورده اصلی ناشی از توافق با عربستان در این برهه است که کارکرد آن ممانعت از هم افزایی فشار حداکثری با رقابت‌های منطقه‌ای است. این درحالی است که از سه ماه بعد از توافق منتقدان آن با اهداف سیاسی و اقتصادی طراحان و مجریان آن را زیرباد انتقاد گرفته بودند.

البته برای مراحل بعدی توسعه و تعمیق توافق با عربستان حتما باید لحاظ شود تا توافقات فیمابین ماندگار شود. از این رو این انتظار وجود دارد که طرف سعودی در چارچوب احیای روابط سیاسی، روابط اقتصادی را نیز مدنظر قرار دهد و محدودیت سفر تجار، پهلو گرفتن کشتی‌ها و فرود هواپیماهای ایرانی را لغو کند. هرچند این توافق از منظر سیاسی تاکنون کار کرده اما اگر در میان‌مدت از نظر اقتصادی و فرهنگی فعال نشود ممکن است به سرنوشت برجام دچار شود.

* کارشناس مسائل خلیج فارس