عصر جدید اقتصاد توسعه
پیش از این، داگلاس نورث، اقتصاددان شهیر آمریکایی و برنده نوبل ۱۹۹۳ میلادی، مبانی تئوریک تاثیر نهادها و تاثیر تاریخ روی اقتصاد را بیان کرده بود. عجماوغلو، رابینسون و جانسون اما با رویکردهای عموما تجربی این اثر را در بسترهای مختلف مورد مطالعه قرار دادند. عجماوغلو و رابینسون بعدها در کتاب پرفروش «چرا کشورها شکست میخورند» ایده خود را بسط و گسترش دادند. آنها با تمایز بین نهادهای فراگیر و نهادهای بهرهکش سعی کردند به سوالی که ذهن بسیاری از عالمان علوم اجتماعی را طی دههها و سدههای مختلف درگیر کرده بود پاسخ دهند و آن سوال این بود که چرا برخی کشورها توانستهاند از تله فقر و ناکامی عبور کنند و برخی دیگر، بهرغم همه پیشرفتها همچنان شرایط سیاسی و اقتصادی بسامانی ندارند.
البته پژوهشگران مختلف، از زوایای متفاوتی به این سوال نگاه کرده و به آن پاسخ دادهاند. عینکی که عجماوغلو و رابینسون به ما میدهند، پررنگ کردن ایده تاثیر نهادهای باکیفیت روی توسعه است. آنها در کتاب پرفروش بعدیشان «جاده باریک آزادی»، مساله آزادی و قدرت را مورد مطالعه قرار میدهند؛ ایدهای که اگر آستانهای از قدرت در نهاد دولت نداشته باشیم، با بروز هرج و مرج، خود آزادی نیز از کف میرود. کتاب با روایتی از جنگ داخلی سوریه شروع میشود و در ادامه این دو فضایی را ترسیم میکنند که دولت چه در حالت ضعف و چه در حالت اقتدار کامل میتواند تضعیفکننده آزادی باشد و نبود آزادی البته خود یکی از دلایل توسعهنیافتگی خواهد بود.
آنها معتقدند گویی راه باریکی باید بین این دو حد افراطی پیدا کرد که هم آزادی پاس داشته شود و هم اقتدار و قدرت دولت برای برقراری نظم عمومی. هرچند نقدهایی هم به کارهای این سهنفر و رویکردشان در خصوص نقش نهادها وجود دارد. از جمله، آنها نقش روابط بینالملل و جغرافیا را کمرنگ در نظر گرفتهاند و گاه این مولفهها را فاقد توضیحدهندگی میدانند. با وجود این، نوع نگاه و نظریات این سهنفر برای کشور و اقتصاد ما که هم از مشکلات نهادی متعدد رنج میبرد و هم با ضعفهایی در فضای حکمرانی اقتصادی، نهادهای حقوقی و قانونی، ظرفیت پایین دولت برای اجرای قوانین و... مواجه است میتواند راهگشا باشد.
توجه کمیته نوبل به حوزه تحقیقاتی تاثیر نهادها روی اقتصاد، اقتصاد سیاسی تطبیقی، توسعه، رشد و دموکراسی، در شرایطی که جهان در لبه جنگهای بیپایان قرار دارد، از جنگ روسیه و اوکراین تا نسلکشی در فلسطین و تعارضات فزاینده بین چین و تایوان، میتواند بسیار قابل تامل باشد؛ فضای سیاسی خاصی که میتواند بسیاری از دستاوردهای بشری در توسعه رفاه و کاهش فقر در سطح جهانی را به ورطه تباهی و نابودی بکشاند. همچنان که بسیاری از کشورهای در روند تاریخی خود با اشتباهات مهلک، نهادهای فراگیر خود را از دست داده و به سمت کاهش درآمد و رشد اقتصادی رهنمون شدند.
* استاد اقتصاد دانشگاه تهران