الگوی چرخه عمر بانکی
دره مرگ رکورددار ثبت بالاترین دما روی کره زمین است؛ با این وجود دره مرگ بهعنوان یکی از جاذبههای طبیعی مهم و مشهور در آمریکا شناخته میشود؛ چراکه با وجود ظاهر خشک و بیابانی، دارای چندین چشمه آبی و رودخانهای است که در زمان بارشهای بارانی فعال شده و موجب زنده شدن طبیعت منطقه میشود تا جایی که دره مرگ به یکباره به دشت گلهای وحشی تبدیل و گویی رستاخیزی رخ داده و مرگ از این دره وحشت رخت بربسته است.
امروزه دره مرگ یک اصطلاح رایج در دنیای کسبوکار است و عدم توجه و پایبندی به روشهای توسعه و ماندگاری، باعث سقوط در دره مرگ و از بین رفتن کسبوکار خواهد شد. بهطور اخص در ارتباط با بانکها، هرچند امروزه مشکلات نقدینگی و سوق یافتن آنها به سمت جذب منابع به هر قیمت، کاهش تسهیلات اعطایی و در نتیجه افزایش نرخ تسهیلات بانکی و انباشت مطالبات غیرجاری و مشکلات دیگری از این قبیل، ظاهری خشک و بیابانی به بانکها میدهد، لکن این قابلیت را دارند که با بهرهمندی از چشمههای آبی و رودخانهای که دارند، با میزان کافی بارشهای بارانی (وصول مطالبات غیرجاری) از سقوط رهایی یابند و قدرت و سرعت موتور محرک رشد اقتصادی را در اقتصاد بانکمحور کشور دوچندان کنند و به قلههای موفقیت دست یابند.
برخی سوالات در رابطه با دره مرگ و ارتباط آن با عملکرد بانکها ذهن هر خواننده را متبادر میسازد؛ برای نمونه: آیا نظام بانکی دیگر کشورها چنین سقوطی را تجربه کرده است؟ آینده نظام بانکی کشور به کدام سمت در حرکت است؛ سقوط در دره مرگ یا صعود به قلههای موفقیت؟ چنانچه مطابق نظریه احتمال، سقوط محتمل است، آیا میتوان زمان سقوط را پیشبینی کرد؟ کدام شاخصهای مالی میتواند زمان سقوط را پیشبینی کنند؟ آیا ناترازی بانکها عامل هشداردهنده سقوط و مصداقی برای اثر گلوله برفی خواهد بود؟
یقینا بحران مالی سال۲۰۰۸ را که از ایالات متحده آغاز و به سرعت در سرتاسر جهان گسترش یافت، به خاطر داریم؛ سقوطی که با ایجاد بحران در بخش مسکن شروع و به یک فاجعه جهانی تبدیل شد. البته چنین بحرانهایی بهرغم وضع مقررات سختگیرانه بینالمللی در صنعت بانکداری و انجام اصلاحات مالی اساسی، همچنان در سرتاسر جهان استمرار دارد و در سال۲۰۲۳ میلادی برخی از مطرحترین بانکهای آمریکایی را در قلب نیویورک، به ورطه سقوط کشانده است.
مروری گذرا بر چگونگی سقوط و انحلال برخی بانکها و شرکتهای مطرح در سطح بینالمللی، چنین مینمایاند که موسسات ورشکستهشده بعضا حتی تا یکسال قبل از ورشکستگی، سودآور بودهاند، حال آنکه صورتهای مالی اغلب بانکهای کشور زیانده بودند و از نسبتهای مالی نامناسب برخوردارند. بنابراین احتمال ایجاد مشکلات اساسی برای صنعت بانکداری دور از تصور نیست. نگاهی گذرا به نسبتهای مالی مرتبط با مطالبات غیرجاری بانکهای کشور، کیفیت سود چنین بانکهایی را با تردید جدی مواجه میکند؛ کما اینکه بهرغم تلاشهای صورت گرفته و اندک همگرایی ایجادشده فیمابین نظام بانکی و سایر نهادهای مرتبط، وصولی از محل مطالبات غیرجاری عمدتا ناچیز است و بعضا بانکها در اینزمینه موفق عمل نکردهاند، واضح و مبرهن است که شاخصهای مالی مرتبط با نقدینگی برخی از آنها به مراتب نگران کنندهتر نیز هست. به موازات مراتب پیشگفته، عدم ریسکپذیری برخی مدیران بانکی در زمینه وصول مطالبات نیز در این خشکسالی که گریبانگیر بانکها شده، بیتاثیر نبوده است. فارغ از راهکارهای ارائهشده از سوی برخی متخصصان حوزه بانکی، از قبیل اعطای تسهیلات بانکی به پشتوانه وثایق سهلالبیع، اصلاح مقررات ورشکستگی با هدف ممانعت از ایجاد ورشکستگی صوری توسط بدهکاران بانکی، تشکیل کارگروههای تخصصی وصول مطالبات با عضویت سایر نهادها و... که البته آثار چنین پیشنهادهایی هنوز نمود پیدا نکرده است، تاکنون آسیبشناسی جامع و علمی در اینزمینه صورت نگرفته و شواهد حاکی از این است که سازوکار موثر و کارآمدی برای وصول مطالبات طراحی نشده و برنامه و اراده جدی در فرهنگ سازمانی بانکها نهادینه نشده است، اگر هم شده، مدیران ریسکپذیری بهعنوان متولی این مهم انتخاب نشده و تفکر محافظهکارانه سنوات گذشته، همچنان بر این حوزه حکمرانی میکند.
با نیمنگاهی به الگوی «چرخه عمر» (الگویی که عمده کسبوکارها از آن پیروی میکنند) سقوط در دره مرگ اجتنابناپذیر است؛ اما نکته مهم این است که چگونه میتوان پیامدها و آثار سقوط را تقلیل داد و مانع از رخداد پدیده اثر گلوله برفی شد. عموما سودآوری از ابتدای مرحله رشد تا انتهای مرحله بلوغ تحقق مییابد و سیگنالهای واصله از گزارشهای مالی بانکها بیانگر ورود برخی از آنها به مرحله افول است. البته در رابطه با پیشبینی احتمال وجود بحران و حرکت به سمت لبههای سقوط در دره مرگ، شواهد حاکی از این است که دستاندرکاران نظام بانکی برخی پیشبینیها و اقدامات را بهعمل آوردهاند. بهعنوان نمونه سوق دادن بانکها به سمت پرداخت سود بیشتر (عرضه گواهی سپرده با نرخ ۳۰ درصد) و در مسیر اصلاح قرار دادن هشت بانک. اگر اثرگذاری چنین اقداماتی بر سایر متغیرهای اقتصادی به خوبی تحلیل و تبیین شده باشد، میتواند موثر واقع شوند؛ هرچند که نافی انجام کار ریشهای و علمی در زمینه وصول مطالبات نخواهد بود؛ چراکه شاید چنین تدابیری، زمان سقوط را برای برخی بانکها به تعویق بیندازد، اما شمول کلی نداشته و همه بانکها و موسسات اعتباری را از این گزند مصون نخواهد کرد.
شکی نیست اولویت کنونی بانکها باید فعالسازی چشمههای آبی و رودخانهای بهواسطه بارورسازی ابرهای بارانزا (وصول مطالبات) باشد، بنابراین ایجاد بستر مناسب برای توانمندسازی نظام بانکی کشور برای ارزیابی کارایی بازار از بُعد مدیریتی و همچنین انجام تحقیقات بنیادی در زمینه رتبهبندی بانکهای کشور بر اساس مدل کملز، به موازات تحلیل عُمقی چرایی سقوط برخی بانکهای آمریکایی در سال۲۰۲۳ میلادی، همچون «بانک سیلیکون ولی» (Silicon Valley Bank) و تدارک بانک اطلاعاتی جامع از مدیونین کلان و وثایق ایشان میتواند در کنار سایر راهکارهای عملیاتی مطروحه اثربخش واقع شود، بهکارگیری تجربیات بانکهایی که بقای خویش را بعد از بحران ۲۰۰۸ میلادی حفظ کردند نیز برای برونرفت از ناترازی بانکها خالی از فایده نیست.
* دکترای حسابداری دانشگاه تهران و کارشناس شبکه بانکی