خدا نگهدار سولو!
اسحاق نیوتن جمله معروفی درباره خود دارد. او در یکی از نامههای خود بیان میکند که «اگر فاصله دورتری را دیدهام با ایستادن بر شانههای غولها بوده است.» یکی از مصادیق این غولها را در علم اقتصاد میتوان رابرت سولوی فقید دانست. سولو از جمله دانشمندانی بود که با نظریه خود درباره رشد اقتصادی، علم اقتصاد را تکان داد؛ آنچنان که پس از سولو، هر کسی که درباره رشد اقتصادی کار میکرد، باید به نحوی نسبت کار خود را با نظریه او اعلام میکرد. نظریه سولو در توضیح رشد اقتصادی آنچنان منسجم و قدرتمند بود که ادبیات علم اقتصاد را دگرگون کرد. این تاثیر آنقدر وسیع و عمیق بود که میتوان به خود جرات داد و بیان کرد نظریه رشد اقتصادی سولو بود که نظریه اقتصاد کلان جدید را پایهریزی کرد؛ زیرا پس از نظریه رشد اقتصادی سولو، تمام نظریههای رشد اقتصادی دیگر به نوعی یا به اصلاح نظریه او میپرداختند یا تکملهای بر نظریه او بودند.
رابرت سولو در سال ۱۹۲۴ در نیویورک به دنیا آمد. او تحصیلات دوران پیش از دانشگاه خود را بهخوبی به پایان برد. لکن، خود سولو بیان میکند که سال آخر دبیرستان، یکی از معلمانش به او توصیه میکند کتابهای رماننویسهای قرن ۱۹ فرانسوی و روسی را بخواند؛ توصیهای که به زعم سولو باعث شد تنها به دنبال کسب نمرات بهتر نباشد؛ بلکه بتواند اندیشیدن نیز یاد بگیرد. سولو در سال ۱۹۴۱ به عنوان دانشجوی سال دوم هاروارد به ارتش آمریکا میپیوندد تا در جنگ جهانی دوم شرکت کند و به علت تسلطش به زبان آلمانی و کد مورس برای رهگیری، رمزگشایی و ترجمه ارتباطات آلمانیها در ارتش به کار گرفته میشود. او درباره حضور خود در جنگ جهانی دوم میگوید که آن روزها گمان میکرد مسائل فوریتر و هیجانانگیزتری نسبت به کارش در دانشگاه هاروارد وجود دارد. در نتیجه، تصمیم میگیرد به ارتش بپیوندد.
سولو پس از جنگ، تحصیلات دوره کارشناسی خود در دانشگاه هاروارد را به پایان میرساند و سپس، به عنوان دستیار آموزشی اقتصاددان نوبلیست بزرگ دیگر، یعنی واسیلی لئونتیف شروع به کار میکند. سولو بیان میکند که لئونتیف به او نظریات اقتصادی و کار با ریاضیات را آموزش میدهد؛ همان آموزشی که بعدها به سولو کمک میکند تا استفاده از ریاضیات و آمار را در علم اقتصاد گسترش دهد. سولو در سال ۱۹۴۹ به دانشگاه MIT میپیوندد و در آنجا با پل ساموئلسون بزرگ آشنا میشود؛ همان اقتصاددانی که به نوعی پدر اقتصاد جریان اصلی به شمار میرود. آشنایی و همکاری این دو غول اقتصادی تا پایان عمر ساموئلسون ادامه پیدا میکند؛ دو غولی که هر دو بعدها برندگان جایزه نوبل اقتصاد میشوند.
رابرت سولو را میتوان جزو آخرین نسل از اقتصاددانانی برشمرد که مانند استادش لئونتیف و دوستش ساموئلسون، حوزه فعالیت نظری و عملیاش آنچنان گسترده بود که نگارنده نمیداند از کدامیک از آنها شروع کند و با کدامیک به پایان برساند؛ درست به اندازه جوایزی که برنده شده است. سولو از مدال بیتس کلارک که به بهترین اقتصاددان زیر ۴۰سال تعلق میگیرد تا جایزه نوبل اقتصاد را درو کرده و از رشد اقتصادی گرفته تا بازار نیروی کار را مورد بررسی قرار داده بود. سولو اقتصاددانی خستگیناپذیر بود که تا همین چند سال پیش نگارش کتاب و مقالاتش تمام نمیشد. او از جمله لیبرالهای آمریکایی بود که به سبب گرایشهای سیاسی نزدیکش به حزب دموکرات، از دولت کندی گرفته تا دولت اوباما، با او همکارهایی در سطوح مختلف داشتند. شاید بتوان گفت آخرین مشاوره اقتصادی او به سال گذشته بازمیگردد؛ زمانی که در آن سال از قانون کاهش تورم جو بایدن حمایت کرده بود.
سولو مضاف بر آنکه شاگرد لئونتیف و همکار پل ساموئلسون بود، استاد اقتصاددانان بزرگ و نوبلیست دیگری مانند جورج آکرلوف، جوزف استیگلیتز و پیتر دایموند بود. پیتر دایموند یکی از همان اقتصاددانانی بود که با درونزا کردن نرخ پسانداز در مدل رشد اقتصادی سولو، نظریه رشد او را بعدها اصلاح کرده بود. اهمیت مدل رشد اقتصادی سولو در آنجاست که برای نخستین بار همگان را متوجه تکنولوژی میکند. او با این نظریه خود بیان میکند که صرف افزایش موجودی سرمایه یا تعداد نیروی کار نیست که میتواند رشد اقتصادی پایدار را ممکن سازد؛ بلکه پیشرفت پیوسته تکنولوژی است که میتواند رشد اقتصادی پایدار را محقق کند؛ همان چیزی که امروز از آن با عنوان بهرهوری یاد میشود و دیگر بر همه اقتصاددانان و اقتصادخوانهای امروزی مبرهن است که اگر در جایی رشد اقتصادی بالاتری میبینید، دلیل آن در بهرهوری بالاتر نیروی کار آن کشور است.
در واقع سولو در نظریه خود این نکته را بیان میکند که جهان ما در نهایت با سرمایه و نیروی کار محدودی روبهروست؛ اما تکنولوژی میتواند ما را از این محدودیتها برهاند. شاید اهمیت این رهیافت در جهان امروز ما آنقدر قابل لمس نباشد؛ اما در عصر بعد از جنگ جهانی دوم، این رهیافت سولو به اقتصاددانان مضطرب از رشد اقتصادی شوروی، این مهم را اعلام میکرد که مبهوت آن نشوید! زمانی که تکنولوژی رشد پیدا نمیکند، رشد اقتصادی پایداری نیز در کار نخواهد بود؛ پیشبینیای که دههها بعد درست از آب درآمد و امپراتوری شیطان در نهایت ویران شد.
لکن، کار نظریه سولو در اینجا تمام نمیشود. او با نظریه خود این امید را ثابت میکند که اگر مرزها را آزاد بگذاریم تا سرمایه و تکنولوژی در آن آزادانه جریان پیدا کند، میتوانیم در آینده نهچندان دور، تمام کشورها را در ثروت و برابری پیدا کنیم؛ همان چیزی که اقتصاددانها از آن با عنوان همگرایی یاد میکنند. همگرایی در ادبیات اقتصادی بیانگر این مهم است که در بلندمدت رشد اقتصادی و سطح درآمد سرانه تمام کشورهای فقیر و ثروتمند امروز با یکدیگر برابر خواهد شد.
نوشتن درباره سولو آغازش با ما و پایانش دست خداست. بیتردید هیچ یادداشتی قادر نخواهد بود کارنامه سترگ رابرت سولوی فقید را بهطور کامل تشریح کند. از اینرو، نگارنده، این یادداشت را با اشاره مختصری که به زندگی شخصی سولو و نظریه انقلابی رشد اقتصادی او کرده بود، به پایان میرساند. لکن، ذکر یک تکمله را به عنوان اقتصادخوان در اینجا ضروری مییابد. رابرت سولو از آن دست اقتصاددانان و شاید درست باشد بگوییم از آن دست انسانهایی بود که دههها تلاش خستگیناپذیر در راهی کرده بود که مقصدش رشد اقتصادی بیشتر برای کشورها بود. رشد اقتصادی شاید در حد یک شاخص برای شنونده یا خواننده آن باشد؛ اما برای اقتصاددانانی مانند سولو و اقتصادخوانانی مانند نگارنده این یادداشت، کموبیش همهچیز است. زمانی که ما برای رشد اقتصادی میجنگیم، در واقع برای همهچیز میجنگیم. جنگ برای رشد اقتصادی بیشتر، جنگ برای خوراک و پوشاک و مسکن بیشتر است. جنگ برای رشد اقتصادی بیشتر، جنگ برای خدمات بهداشتی بیشتر، خدمات آموزشی بیشتر، ماشینآلات و ابزارآلات بیشتر و در نهایت برای بیشتر شدن هر آن چیزی است که از مخیله ما میگذرد.
جنگ برای رشد اقتصادی بیشتر، جنگ برای آن است که فردا بیشتر از امروز داشته باشیم؛ فردا کمتر از امروز بمیریم؛ کمتر از امروز گرسنه باشیم و کمتر از امروز نداری و رنج متحمل شویم. جنگ برای رشد اقتصادی، جنگ برای زندگی بهتر است. سولوی فقید، از شهیرترین، خوشنامترین و کوشاترین جنگجویان این رزم بود؛ درست مانند زمانی که برای زندگی علیه فاشیستها میجنگید؛ امری که اکنون با رفتن او از میان ما، بر دوش اقتصاددانان و اقتصادخوانهای زنده است.
یادش جاویدان!
* دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه تهران