جاده بسیار باریک توسعه
در سال۲۰۲۰ آویناش دیکسیت در مقاله «جایی در آن میان که میتوان نجات یافت» به مرور و ارائه چند نقد جزئی به کتاب جاده باریک اثر عجم اوغلو و رابینسون پرداخت؛ نکته محوری این نقد این بود که مقولاتی که این کتاب انتخاب کرده بهصورت گسترده تعریف شده و برخی مرزبندیها و حقایق موجود در اجتماع نادیده گرفته شده است. مهمترین نقد آویناش دیکسیت این بود که مدل جاده باریک تضادها و ناهمگونیهای موجود در جامعه مدنی و رقابتهای میان ائتلافهای نخبگان را نادیده میگیرد. برای نمونه گروههایی از اعضای جامعه مدنی ممکن است برای پیوستن به دولت قدرتمند برای کسب قدرت و امتیاز به جای رقابت با آن تلاش کنند. با این حال او این کتاب را یکی از دستاوردهای مهم در حیطه ادبیات اقتصاد توسعه و تاریخ اقتصادی میداند که شایسته تقدیر و توجه است.
ایده محوری کتاب جاده باریک به مقاله عجم اوغلو و رابینسون (۲۰۱۷) با عنوان «ظهور دولتهای ضعیف، قدرتمند و فراگیر» بازمیگردد. نکتهای که در بررسی کتاب و مقالات جدید عجم اوغلو باید به آن توجه داشت این است که در مدل آنها سعی بر آن است که تا حد ممکن اثر عوامل ساختاری مانند تفاوتهای جغرافیایی، فرهنگی و عوامل تاثیرگذار خارجی خنثی شود. برای همین آنها در مقاله خود بحث را با بررسی سوئیس، پروس و مونتهنگرو بهعنوان نمونههایی از سه حالت (ساختار نهادی) پایدار دولت فراگیر (دالان باریک)، دولت قدرتمند و دولت غایب، آغاز میکنند. از طرفی نکته دیگری که در خوانش عجم اغلو و رابینسون باید در نظر گرفت محوریت «شرایط اولیه» است. این سه حالت پایدار از شرایط اولیه یا همان نخستین انتخابهای نهادی آغاز میشود.
از نظر آنها جوامعی که در شرایط جغرافیایی و اقتصادی مشابه و همچنین تحت تاثیرات خارجی مشابه قرار دارند و با این وجود، انواع بسیار متفاوتی از دولتها را ایجاد میکنند، به یکی از سه حالت پایدار فوق جذب میشوند. در یکسو، دولتهای ضعیف با ظرفیت و توانایی کمی برای تنظیم روابط اقتصادی یا اجتماعی قرار دارند. در سوی دیگر دولتهای قدرتمندی هستند که بر جامعه مدنی تسلط دارند. با این حال، گروه دیگری هستند که در رقابتی مداوم با جامعه مدنی گرفتار شدهاند و اینها هستند که بیشترین ظرفیت را توسعه میدهند. آنها یک مدل رقابت پویا از رقابت بالقوه بین دولت (که توسط یک حاکم یا گروهی از نخبگان کنترل میشود) و جامعه مدنی (به نمایندگی از شهروندان غیر نخبه) ایجاد میکنند؛ جایی که هر دو بازیگر میتوانند برای افزایش قدرت خود سرمایهگذاری کنند. این مدل، بسته به شرایط اولیه به انواع مختلفی از حالتهای پایدار منجر میشود. یک نوع حالت پایدار، مربوط به یک دولت ضعیف، زمانی پدیدار میشود که جامعه مدنی نسبت به دولت قوی باشد (مثلا هنجارهای اجتماعی ایجاد میکند که سلسلهمراتب سیاسی را محدود میکند). نوع دیگری از حالت پایدار، مربوط به یک دولت قوی، از شرایط اولیهای نشأت میگیرد که در آن دولت قدرتمند و جامعه مدنی ضعیف است. نوع سوم از حالت پایدار که از آن بهعنوان یک دولت فراگیر یاد میشود، زمانی پدیدار میشود که قدرت میان دولت و جامعه مدنی بهطور مساویتری توزیع شده باشد. در این مورد، هر یک از طرفین انگیزههای بیشتری برای سرمایهگذاری به منظور همگام شدن با طرف دیگر دارند و این منجر به ایجاد قدرتمندترین و تواناترین نوع دولت از نظر ظرفیت و توانمندی میشود؛ درحالیکه بهطور همزمان جامعه مدنی را نیز تشویق میکند که به همان اندازه قدرتمند باشد.
بنابراین سرنوشت آزادی و توسعه در جاده باریکی قرار دارد که در صورت وارد دانستن نقد دیکسیت و سایر منتقدان حتی ممکن است باریکتر شود! در این میان شرایط تاریخی و انتخابهای اولیه نهادی، مسیری را تعیین میکند که در آن سکون نهادی یا تغییر وابسته به مسیر رخ میدهد. توزیع اولیه قدرت نیز اهمیت دارد و تفاوتهای کوچک میان جوامع در صورت بروز یک شوک برونزا میتواند مسیرهای نهادی متفاوتی را ایجاد کند. با در نظر گرفتن تمام موارد مذکور آنچه از نظر آنها برای افزایش ظرفیت و توانمندی دولت اهمیت دارد، قدرت و توانمندی جامعه مدنی است. از نظر تاریخی، جوامعی با بومشناسی، جغرافیا، ساختارهای اولیه اقتصادی و تهدیدهای خارجی مشابه، از نظر توسعه دولتهایشان بهشدت متفاوت بودهاند. بهعلاوه، در بسیاری از مواردی که دولت ظرفیت ایجاد کرده است، بر جامعهای فروتن تسلط نداشته است. برعکس، مجبور بوده است بهطور مستمر با یک جامعه قوی و قاطع (مدنی) رقابت کند.