6 گلوگاه صنایع دارویی ایران

«هاله حامدی فر» ‌مدیرعامل شرکت دارویی سیناژن در گفت‌وگویی تفصیلی با «دنیای اقتصاد» به تشریح این مصائب پرداخته است. او عنوان می‌کند که مطالبات صنعت دارو از دولت حدود ۳ هزار میلیارد تومان است؛ اما یک سال و نیم است که معوق مانده و به تولیدکنندگان پرداخت نشده است. او از سوی دیگر به قیمت‌گذاری دارو اشاره دارد و معتقد است که در حال حاضر ارزان ترین کالایی که در کشور به فروش می‌رسد، دارو است. این در حالی است که کالاهای دیگر با توجه به نرخ تورم، تعیین قیمت می‌شوند. ضمن اینکه در مبحث هزینه-اثربخشی دارو انتقاداتی مطرح است که حامدی فر در این خصوص نیز توضیحاتی ارائه می‌دهد. بخش دیگر صحبت‌های این فعال حوزه دارو به رقابتی اشاره دارد که نه تنها بین شرکت‌های داخلی و خارجی به شیوه نادرست ایجاد می‌شود، بلکه شرکت‌های دولتی و خصوصی را هم در بر می‌گیرد. او می‌گوید: آنچه به‌عنوان سرمایه‌گذاری خارجی در حوزه دارو در ایران مطرح شده، در برخی موارد فقط در فاز بسته‌بندی است. یعنی تنها ۵ درصد ارزش افزوده به کشور منتقل می‌شود.

در نتیجه از مزایای سرمایه‌گذاری خارجی نیز از این طریق استفاده می‌کنند و رقابت نادرستی ایجاد می‌شود. از سوی دیگر به دلیل آنکه بازار دارو کم رونق شده، رقابت مخربی بین شرکت‌های بخش خصوصی و دولتی ایجاد شده که در واقع به نوعی خودزنی است. سیاست‌های نادرست تجاری در مورد دارو نیز از دیگر موضوعاتی است که حامدی فر به آن می‌پردازد. رقیب تراشی برای شرکت‌های ایرانی به دلیل شکستن انحصار که از طریق ورود داروهایی که در برخی موارد از کیفیت چندان بالایی هم برخوردار نیستند و بوروکراسی‌های پیچیده‌ای که برای صدور داروی ایرانی به کشورهای دیگر مورد نیاز است، از جمله مشکلات صنعت دارو محسوب می‌شود. علاوه بر این، وجود فساد گسترده دراقتصاد، این صنعت را نیز دربرگرفته و بعضا در بخش‌های مختلف ریشه دوانده است. با تمام این مشکلات مدیرعامل سیناژن عنوان می‌کند که نمی‌خواهند از سوی دولت حمایت خارق‌العاده‌ای داشته باشند، اما متاسفانه حتی به لحاظ انگیزشی نیز شاهد حرکتی از سوی دولت نیستند. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.


 فعالان حوزه دارو بر این باورند که وضعیت این صنعت هر روز رو به وخامت می‌رود؛ به نظر شما که در این حوزه فعال هستید، با توجه به وضعیت اقتصادی که این روزها بر کشور حاکم است، اقتصاد دارو و صنعت دارو در چه شرایطی قرار دارد؟

وضعیت اقتصادی در صنعت دارو تقریبا در بدترین شرایط ممکن قرار گرفته، آن هم نه به گواه من که حدود ۲۰ سال است که در صنعت دارو فعالیت می‌کنم؛ بلکه به گواه کسانی که بسیار قدیمی‌تر از من هستند، هیچ گاه شرایط اقتصادی دارو به وخامت امروز نبوده است. چنین وضعیتی به این دلیل است که ما بدهی‌های معوقه‌ بسیار زیادی از سمت مراکز دولتی، بیمارستان‌ها و داروخانه‌‌ها داریم و این مساله به صنعت دارو بسیار فشار می‌آورد. در این شرایط من احساس می‌کنم که انگار صنعت دارو خودجوش ایجاد شده و هیچ‌کس آن را نمی‌خواهد. امروز دغدغه‌ کارآفرینان صنعت دارو، فقط روی پا ماندن است. ۹۸ درصد اقلام دارویی کشور داروهای تولید داخل است و تمام افرادی که در حوزه‌ دارو ابراز نظر می‌کنند، این موضوع را متذکر می‌شوند که با این شرایط صنعت دارو زمین می‌خورد؛ ولی به‌نظر من به آن اندازه‌ای که گفته می‌شود دارو، کالای استراتژیک و حساس است و با سلامت در ارتباط است، این قضیه جدی گرفته نمی‌شود.

به همین دلیل است که می‌گویم دارو، صنعتی است که انگار کسی آن را نمی‌خواهد؛ البته این موضوع ربطی به دولت خاص یا سیاست‌گذاری خاص یا جناح خاصی ندارد،‌بلکه این یک موضوعی است که به‌نظر من در تمام ادوار وجود داشته و دلیل آن را هم نمی‌دانم. از سوی دیگر طی سال‌ها، بسیاری از کالاهایی که برای مردم مصرف روزمره دارد، افزایش قیمت داشته است؛ هیچ مسوولی نیز اعتراضی به این قضیه ندارد. چراکه می‌دانند وقتی در کشور ما تورم وجود دارد،‌ درنتیجه افزایش قیمت هم اتفاق می‌افتد؛ ولی در همین شرایط می‌بینید که دارو ارزان‌ترین کالایی است که در کشورمان خریداری می‌شود و از آن طرف هم اگر قیمت یک دارو ۵ درصد یا ۱۰ درصد بالا و پایین شود، بلافاصله واکنش‌هایی را به دنبال خواهد داشت. در حالی که من نمی‌دانم چطور می‌شود از این واکنش‌ها دفاع کرد. این مساله، تنها مساله‌ بنگاه‌ اقتصادی من نیست. این مساله‌ای است که اتفاقا بنگاه‌های دیگر اقتصادی که در حوزه‌ دارو فعالیت می‌کنند بیشتر از ما به آن مبتلا هستند.

  به مطالبات صنعت دارو اشاره کردید! مطالبات این صنعت از چه زمانی پرداخت نشده و رقم آن چقدر است؟ به یاد دارم اتاق بازرگانی تهران در نامه‌ای خطاب به دولتی‌ها نوشته بود که اگر بدهی‌ صنعت دارو را پرداخت نکنید، قطعا صنعت از پا می‌افتد.

آخرین آماری که من خبر دارم ۳۰۰۰ میلیارد تومان رقم مطالبات صنعت دارو است و بیش از ۱۸ ماه است که پرداخت نشده است. نامه اتاق تهران هم در راستای انعکاس مشکلات این صنعت توسط سندیکا به اتاق بازرگانی تهران بود. برخی از شرکت‌ها در این حوزه واقعا وضعیت وخیمی دارند. نه تنها نمی‌توانند کسب‌وکارشان را توسعه دهند، بلکه تعدیل نیرو نیز داشته‌اند؛ چراکه مشکل نقدینگی دارند و حتی گاهی اوقات دغدغه‌ این را دارند که حقوق ماهانه کارکنان را چگونه پرداخت کنند. در این شرایط سرمایه‌گذاری درخصوص ارتقای کیفیت هم مشکل می‌شود. این موضوع نیز ورود به بازارهای بین‌المللی را دچار مشکل می‌کند.

 چه اتفاقی رخ داد که مبالغ مطالبات تا این اندازه بزرگ شد؟

در حقیقت این‌طور است که بیمه‌ها باید به بیمارستان‌ها و داروخانه‌های مراکز دولتی پول پرداخت کنند که آنها این پول را به شرکت‌های پخش بپردازند. بیمه‌ها پولشان را با تاخیر پرداخت کردند و درنتیجه این پروسه دچار مشکل شده است. البته واقعیت مطلب این است که با توجه به گزارش‌هایی که بیمه‌ها می‌دهند، مقداری پول توسط بیمارستان‌ها و داروخانه‌های دولتی از بیمه بابت دارو گرفته می‌شود، ولی به ما پرداخت نمی‌شود و صرف هزینه‌های دیگر می‌شود؛ برای مثال حقوق پرسنل عقب است و از این پول در این راستا استفاده می‌کنند. اگر هر آنچه بیمه بابت دارو به مراکز دولتی پرداخت کرده بود، مستقیم به صنعت دارو پرداخت می‌شد، وضعیت از این بهتر بود. در حال حاضر شرایط ما در صنعت دارو به گونه‌ای است که رکود و غیررکود برایمان فرقی نمی‌کند، چون وضع‌مان یک پله خراب‌تر از رکود است. وقتی چرخه‌ نقدینگی‌ متوقف است، اول باید محیط اقتصادی داخلی مجموعه‌ سرپا بماند و پس از آن رکود و رونق مورد توجه قرار گیرد. موضوع اینجاست که مشکلات اقتصادی داخلی در این صنعت به حدی زیاد است که کارآفرینان صنعت دارو نمی‌توانند از محیط داخلی خود فراتر فکر کنند.

 به قیمت‌گذاری اشاره داشتید. سیستم قیمت‌گذاری در ایران، براساس استانداردهای جهانی است یا خیر؟

 می‌توان گفت قیمت‌گذاری دارو در یکسری از کشورهای دنیا برای همه داروها آزاد است و یکسری کشورها هم هستند که این قیمت‌گذاری در آنها به‌صورت میانه انجام می‌شود؛ یعنی اگر صنعتگری بخواهد از مزایای پوشش دولتی استفاده کند، باید قیمت را تعدیل یا دو قیمت را اعلام کند. یک قیمت آزاد و یک قیمت تحت پوشش. قیمت‌گذاری در کشور ما توسط دولت انجام می‌شود؛ برای قیمت‌گذاری داروهای ژنریک، شرکت‌ها هزینه‌هایشان را اعلام می‌کنند و پس از آن به‌عنوان مثال دولت یک مارجین ۲۰ درصدی برای شرکت در نظر می‌گیرد و قیمت‌گذاری می‌کند. در این میان همه‌ هزینه‌هایی را هم که شرکت اعلام می‌کند، لزوما نمی‌پذیرد؛ قانونی که چند سال پیش گذاشته شد این بود که برای داروهای «های‌تک» یعنی داروهایی که نیاز به سرمایه‌گذاری‌‌های بلندمدت و هزینه‌های تحقیق و توسعه دارند، قیمت‌گذاری، ۷۰ درصد قیمت داروی برند انجام شود؛ یعنی اگر داروی برندی که در بازار است، تولید داخلش انجام شد، داروی داخلی ۷۰ درصد قیمت مشابه برند خود قیمت‌گذاری شود.

این رقم دقیقی است. اما این موضوع در کشور ما تا حدودی سلیقه‌ای است. موضوعی که در زمینه‌ قیمت‌گذاری وجود دارد این است که در برخی موارد تولیدکننده حتی پس از چند سال تولید و فروش نمی‌تواند قیمت یک دارو را ۱۰ تا ۱۵ درصد هم افزایش دهد. در این شرایط به این نتیجه می‌رسد که تولید آن دارو برایش صرفه اقتصادی ندارد و دارو را از چرخه تولید حذف می‌کند. این امر موجب می‌شود که بازار با کمبود آن دارو مواجه شود و برای جبران این کمبود، دولت مجبور به واردات آن دارو به ۵ برابر قیمت شود. اینجاست که می‌گویم انگار دغدغه‌ صنعت دارو فقط دغدغه‌ تولیدکنندگان این صنعت است؛ ما اگر بخواهیم یک داروی ‌«های‌تک» را به بازار بیاوریم احساس می‌کنیم که هیچ‌کس به غیر از خودمان شوق و ذوق آن را ندارد. ما به حمایت خاصی از سوی دولت نیاز نداریم و فقط می‌خواهیم آنها به ما انگیزه بدهند. نه اینکه بابت هر پیشرفتی احساس خطر بیشتری کنیم. همان‌طور که بارها به من گفته شده که شرکت شما به مرز خطر رسیده است.

 چرا؟ این احساس خطر از کجا ناشی می‌شود؟

نمی‌دانم. واقعیت این است که فکر می‌کنم ما نمی‌ترسیدیم یا نمی‌ترسیم، ولی وقتی مرتب این جمله را از زبان چندین نفر باسابقه می‌شنویم، به هر حال نمی‌توانیم آن را نادیده بگیریم. یکی از مسوولان به یکی از مدیران ما گفته بود شما که آنقدر با سرعت پیش می‌روید، یک مقدار سرعتتان کمتر بشود، مگر چه می‌شود؟! این دیدگاه آزاردهنده‌ است. اینجاست که در برخی موارد شاهد پرونده‌سازی هستیم که بعضا شرکت‌هایی همچون ما را نشانه می‌گیرند. به‌نظر من این منصفانه نیست و نمی‌شود در این فضا به برداشتن گام‌های بزرگ امیدوار بود. البته فکر می‌کنم این موضوع تا حدی هم ریشه‌ فرهنگی دارد. یعنی ما همیشه ضعیف‌ها و مظلوم‌ها را بیشتر از کسانی که رشد کرده و موفق شده‌اند، دوست داریم. به همین دلیل در برخی موارد شاهد این هستیم که مثلا شرکتی که داروهای چندان مرغوبی هم ندارد، اگر فروش پایینی داشته باشد، کارهایش زودتر از یک شرکت موفق راه می‌افتد.

 عبارتی در قیمت دارو وجود دارد به نام «هزینه‌- اثربخشی». معیار این موضوع در ایران چیست؟

برای تعیین هزینه-اثربخشی لزومی ندارد دارو وارد بازار شود؛ حتی ممکن است دارو تولید هم نشده باشد. تولیدکننده می‌تواند بگوید من فلان دارو را با قیمت ایکس در دست تولید دارم و قرار است فلان بیماری را درمان کند. پس از آن کارشناسان اقتصاد دارو، قیمت را محاسبه می‌کنند که برای اثربخشی‌ این دارو، هزینه اعلام‌شده به صرفه است یا نه. این در حالی است که به صرفه بودن در افراد مختلف سطوح اقتصادی جامعه با یکدیگر فرق می‌کند؛ یعنی به‌عنوان مثال ممکن است برای یک طبقه جامعه که شرایط مالی خوبی دارد قیمت آن دارو به صرفه باشد و برای قشر پایین به صرفه نباشد. مشکل ما اینجاست که الان سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده یک تا سه درصد GDP بازه قیمتی به صرفه بودن هزینه دارو است. سازمان بهداشت جهانی تمام کشورهای جهان و حتی کشورهای بسیار فقیر را هم در نظر می‌گیرد. یک درصد GDP مربوط به کشورهای محروم و کشورهای کم‌درآمد است؛ درحالی‌که کشور ما در رنکینگ GDP سی‌ام است. در این شرایط بازه قیمتی ما با کشوری مانند گامبیا یکی شده است. این در حالی است که کشور ما ذخایر طبیعی دارد و ثروتمند است.

 به هر حال این واقعیت اقتصاد ما است که در شرایط مناسبی نیستیم.

وضعیت اقتصادی مناسبی نداریم؛ ولی نه در این حدی که یک GDP را ملاک قرار بدهیم. یک GDP برای کشوری است که هیچ ذخایری ندارد، هیچ درآمدی ندارد. اگر هزینه- اثربخشی براساس یک GDP باشد، تمام داروهای بیماران خاص و صعب‌العلاجی که در بیمه هستند براساس قانون باید از بیمه خارج شوند. قانونی که براساس آن بیمه برخی از داروها را مشروط تحت پوشش قرار می‌دهد و بعد از بررسی هزینه اثربخشی در صورت صلاحدید از بیمه خارج می‌کند.

 پس از برجام هیات‌های خارجی که به ایران آمد و رفت داشتند، یکی از حوزه‌هایی که همواره به‌عنوان پتانسیل همکاری از آن یاد می‌کردند، همین حوزه دارو بود. حتی دولتمردان ایرانی بر همکاری‌های مشترک در این حوزه تاکید داشتند. آیا این توصیه‌ها در همکاری‌های شما با خارجی‌ها اثربخش بوده یا خیر؟

دو قضیه مختلف در این خصوص قابل بررسی است؛ یکی اینکه ما در زمینه‌ همکار‌ی‌های بین‌المللی با مشکل روابط بانکی مواجه هستیم. دوم اینکه معمولا شرکت‌های چندملیتی وقتی می‌بینند که تولید داخل با آنها رقابت می‌کند، به دلیل یکسری قوانین مبنی بر اینکه اگر تولید داخل انجام بشود، سهم واردات باید به سقف ۱۰ درصد بازار برسد، ادعا می‌کنند که می‌خواهند تولید داخل داشته باشند؛ ولی معمولا اتفاقی که می‌افتد، تولید نیست و در حد بسته‌بندی و کارهایی از این قبیل است. یکی از این پروژه‌هایی هم که خیلی در این حوزه سروصدا ایجاد کرده به همین صورت است. ما در زمینه بسته‌بندی مشکل نداریم. اما آن شرکت دارویی خارجی این‌طور حساب می‌کند که می‌آیم فاز بسته‌بندی‌ دارو را در ایران انجام می‌دهم. بعد هم گفته می‌شود فلان شرکت در ایران کارخانه می‌سازد، ولی اینکه آن کارخانه چه کار می‌کند را مطرح نمی‌کنند. این در حالی است که آن شرکت دارویی خارجی تنها ۵ درصد ارزش افزوده خود را به ایران منتقل می‌کند و شاید حتی کمتر از ۵ درصد؛ بعضی‌ از اینها داروهایی است که مشابه تولید داخل دارد و بعضی‌هایش هم داروهایی است که قرار است مشابه تولید داخل داشته باشد.

 برای واردات این داروها از لحاظ تعرفه‌ای مشکل ایجاد نمی‌شود؟

به همین دلیل اینها را گفتم. چون واردات محصول نهایی درگیر تعرفه و محدودیت می‌شود؛ این شرکت‌ها، دارو را یک مرحله قبل از بسته‌بندی وارد می‌کنند که دیگر به آن تعرفه تعلق نگیرد و پس از آن در کشور بسته‌بندی می‌کنند. در شرایطی که سرمایه‌گذاری‌های خارجی‌مان به این صورت است، مبحثی به نام اقتصاد مقاومتی نیز در کشور مطرح می‌شود که دارای یکسری مولفه است: کارآفرینی، خلق ثروت از علم؛ جلوگیری از خروج ارز؛ ارزآوری و ایجاد افتخار ملی. وقتی همه‌ اینها کنار همدیگر قرار می‌گیرند، مصداق اقتصاد مقاومتی است. ولی در واقعیت این گونه رفتار نمی‌شود. در زمینه‌ سرمایه‌گذاری خارجی، این موضوع را هم اضافه می‌کنم که اصل و اساس ‌دانش فنی، ارزش افزوده است؛ یعنی اینکه قسمت ارزش افزوده‌ ما در داروهای شیمیایی در قسمت فرمولاسیون دارو است و ماده اولیه قیمت بالایی ندارد؛ بلکه آن فرمولاسیون است که ارزش افزوده ایجاد می‌کند. در زمینه‌ داروهای بیولوژیک برعکس است؛ عمده‌ ارزش افزوده در تولید ماده‌ اولیه است. بنابراین مساله من این است که باید فکر کرد که چه کاری برای کشور ارزش افزوده ایجاد می‌کند. این‌طور نیست که ما همیشه در تمام حوزه‌ها نیاز به تکنولوژی داشته باشیم. خودمان هم باور نداریم که در برخی بخش‌ها این ما هستیم که می‌توانیم تکنولوژی را انتقال دهیم.

 در حال حاضر حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

یک قانون حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان وجود دارد و معاونت علمی‌فناوری هم در این دو دولت، ‌واقعا انرژی گذاشته و این قانون را که من خودم فکر نمی‌کردم بتوانند اجرایی‌اش کنند در خیلی از موارد اجرایی کرده است. این قانون بسیار حمایتی است‌ یعنی به شرکت‌های دانش‌بنیان خیلی کمک می‌کند به‌خصوص استارت‌آپ‌های دانش‌بنیان. برای اینکه معافیت مالیاتی دارد، معافیت گمرکی دارد و خیلی مزایای دیگر که شرکت‌ها می‌توانند از آن استفاده کنند. این واقعا یک قانون حمایتی است. بحث من در آن روحیه و فرهنگ است؛ بحثم این است که جایی باید باشد که دغدغه اش رشد یک بخش باشد، روی آن سرمایه‌گذاری حمایتی کند. داروی دانش‌بنیان در کشور تولید می‌شود، ولی انگار حمایت تعریف شده از آنها فرق دارد. آنها می‌گویند شما بیایید داروی مشابه برند را بسازید با ۶۰ درصد قیمت هم در بازار ارائه کنید. این کار را هم به پای حمایت می‌گذارند. ما الان در کشور خودمان تولیدکننده‌ داخلی هستیم، ولی در ۵۰ کشور دیگر پرونده‌ ثبت داریم؛ یعنی در ۵۰ کشور دیگر به‌عنوان واردکننده شناخته می‌شویم. آنچه ما در کشورهای جهان شاهد هستیم، این است که قوانین حمایتی هیچ کشوری در دنیا از تولیدات داخلی‌اش، به ‌اندازه ایران ضعیف نیست.

 آیا فکر می‌کنید صنعت داروی ایران بتواند برندسازی و داروی جدیدی را به دنیا معرفی کند؟

در اینجا بحث توانایی تحقیقاتی و علمی مطرح نیست،‌ بلکه بحث اقتصادی مطرح می‌شود. تحقیق و توسعه برای تولید یک داروی جدید نیازمند هزینه‌ای است که زمانی توجیه اقتصادی دارد که بازار دنیا را داشته باشد. به همین دلیل در دنیا به‌خصوص در زمینه‌ داروهای‌ های‌تک، داروی جدید، نهایتا توسط ۱۰ شرکت به بازار می‌آید. نه به‌دلیل اینکه بقیه توان علمی و تحقیقاتی‌اش را ندارند، بلکه به‌دلیل اینکه توان مالی‌اش را ندارند؛ خیلی شرکت‌های کوچک در دنیا هستند که یک مولکول را کشف می‌کنند یا کارهایش را انجام می‌دهند، ولی موقعی که می‌خواهند وارد انجام مطالعاتش شوند، چون توان مالی‌اش را ندارند یا آن را به شرکت‌ بزرگ می‌فروشند یا خود شرکت را به یک شرکت بزرگ واگذار می‌کنند یا لایسنس آن دارو را به یک شرکت بزرگ می‌فروشند. آن شرکت‌ها هم توان مالی دارند و هم برایشان اقتصادی است؛ چون در تمام دنیا بازار دارند؛ در ایران توان مالی شرکت‌های دارویی تا این اندازه نیست که مطالعات بین‌المللی را انجام بدهند. فرض کنید این توان هم در یک شرکت وجود داشت و توانست یک دارو را بسازد. فروختن این دارو از ساختن آن خیلی سخت‌تر است و احتیاج به یک شبکه بازاریابی قوی و زیرساخت‌ها دارد. در خود آمریکا مثلا مگر چند شرکت داروی جدید به بازار می‌دهند!؟

 معمولا یک عبارت را زیاد می‌شنویم؛ «مافیای دارو.» این مافیای دارو چیست؟

گفته می‌شود در دنیا چهار مافیای بزرگ وجود دارد که یکی از آنها هم در حوزه دارو است. اما من نمی‌توانم بگویم که مافیای دارو در ایران نیست و نمی‌توانم هم بگویم که هست. چرا نمی‌توانم بگویم نیست؛ به این دلیل که در برخی موارد طی کردن روال قانونی انجام یک کار با مشکلاتی مواجه می‌شویم که به نظر می‌رسد انجام آن کار با منافع عده‌ای در تناقض است و همین امر موجب می‌شود که در آن مسیر نتوانیم به راحتی پیش برویم. اما همان روال را برخی از شرکت‌ها به راحتی طی می‌کنند و از راه‌های میان بر استفاده می‌کنند. یک بار به مدیران دارو گفتم که من نمی‌دانم شما چطوری توقع دارید که ما در دارو بیزینس کنیم. در حالی که ما نه time to market خودمان را می‌توانیم پیش‌بینی کنیم و نه time to market رقیبمان را.

به‌عنوان مثال من فکر می‌کنم براساس قوانین و مقررات و تجربه‌ گذشته، فلان دارو را براساس مرحله‌ای که در آن قرار دارم، می‌توانم دو سال دیگر به بازار وارد کنم. این دو سال هم به راحتی تا ۳ سال طول می‌کشد. از طرفی می‌شنوم که رقیبی قرار است به بازار بیاید. پس پیش بینی من این است که با توجه به قوانین و مقررات و تجربیاتم، این رقیب باید تا ۳ سال دیگر وارد بازار شود. ولی معادلات من اشتباه از آب در می‌آید و ناگهان می‌بینم همین رقیب من، ۶ ماه بعد دارو را به بازار ارائه می‌دهد. اینجاست که تعبیر مافیای دارو نمود پیدا می‌کند. ولی اینکه دقیقا بگویم یک پدرخوانده‌ای را می‌شناسم که مافیا است، ‌نه. اما به هر حال یکسری ردپاهایی هم وجود دارد.

 گفته می‌شود شرکت‌های دولتی بیشترین سهم بازار را در بخش دارو در اختیار دارند. آیا آنها هم مانند شرکت‌های خصوصی دچار بحران شد‌ه‌اند؟

بله. واقعیت این است که بحران نقدینگی را همه دارند. البته شرکت‌های دولتی به دلیل اینکه پشتوانه‌های قوی دارند، شاید سختی‌های شرکت‌های خصوصی را نداشته باشند. به نکته‌ خوبی اشاره کردید؛ یک قسمت ماجرای صنعت دارو هم همین عمده‌ دولتی‌ بودن است. یعنی اگر ساختار بیشتر خصوصی بود، شاید مطالبات بخش‌خصوصی و به رسمیت شناختن بخش‌خصوصی در این حوزه بهتر جا افتاده بود.

 حضور عمده دولتی‌ها رقابت را برای شما سخت نمی‌کند؟

در حوزه‌ داروهای‌ های‌تک که حوزه تخصصی شرکت ما است، دولتی‌ها زیاد ورود پیدا نکردند؛ ولی چند موردی هم که رقابت داریم خیلی برایمان سخت می‌شود. گاهی تصور می‌کنیم که این فلان دارو که مشابه داروی ماست با چه هزینه‌ای تولید می‌شود که به این روش می‌فروشند. داروی مشابه دارویی که ما داریم با شرایطی فروخته می‌شود که من اصلا نمی‌توانم تصور کنم که چطور برایشان به صرفه است. اما به هر حال چون آنها شرکت‌های دولتی هستند، گاهی اوقات برایشان فقط بالا رفتن فروش مهم است و شاید اصلا سود آن چندان اهمیتی برایشان نداشته باشد.

 منظورتان قیمت دارو است یا روش‌های فروش؟

قیمت‌گذاری یکسان انجام می‌شود، اما در بازار اتفاقات دیگری رخ می‌دهد. شرکت‌ها به داروخانه‌ها یکسری جوایز می‌دهند و قیمت را به این صورت می‌شکنند. مثلا به داروخانه می‌گویند که اگر ۱۰ عدد از این دارو را از من بخرید، من ۶ عدد را مجانی می‌دهم.

 این دقیقا همین کاری است که در سوپرمارکت‌ها انجام می‌گیرد.

دقیقا. این اتفاقی است که الان در دارو هم می‌افتد. در زمینه‌ داروهای عادی خیلی وقت بود که این اتفاق می‌افتاد ولی الان در زمینه‌ داروهای تخصصی هم با این روش وارد شده‌اند. شرکت‌های دولتی خیلی بیشتری این کار را انجام می‌دهند؛ به دلیل اینکه پشتوانه مالی آنها قوی‌تر است. البته شرکت‌های بخش‌خصوصی هم این کار را در برخی موارد انجام می‌دهند؛ چراکه بازار دارو خراب است. این روش هم به‌نوعی می‌توان گفت خودزنی است. شرکت‌ها به هر نحوی می‌خواهند به پول نقد برسند. این روش بین شرکت‌ها رقابت منفی ایجاد می‌کند. بازار را به‌هم می‌ریزد. یعنی اعتماد پزشک و بیمار سلب می‌شود. پزشک در این شرایط به کیفیت داروها شک می‌کند.

 گفته می‌شود که گاه برخی پزشکان هم وارد این داستان می‌شوند یا خودشان داروخانه دارند و داروی خاصی را تجویز می‌کنند.

بله؛ این قضیه هم هست. البته واقعیت این است که در فیلدهای تخصصی واقعا پزشکان حاضر نیستند دارویی که کیفیت آن را قبول ندارند، به دلایل دیگری به بیماران تجویز کنند.

 درحال‌حاضر قوانینی برای آغاز به‌کار استارت‌آپ‌ها به‌صورت بسته‌های حمایتی وجود دارد؛ اما هیچ‌گاه برنامه‌ای برای زمانی که این شرکت‌ها بزرگ می‌شوند، تدوین نشده است. الان که شما در آن جایگاه هستید، انتظارتان چیست؟ اگر شما قانون‌گذار بودید چه کار می‌کردید؟

دقیقا شما به گپ قانونی و گپ نگرشی اشاره کردید. ما یک‌سری قوانین داریم یا لااقل یک‌سری ایده برای حمایت از شرکت‌های استارت‌آپ تعریف کرده‌ایم که به رشد آنها کمک کنیم. اما این قسمتش را ندیدیم که حالا با شرکت بزرگ‌مان چه‌کار کنیم یا اینکه چطور ارزیابی کنیم که یک شرکت بزرگ به درد حمایت می‌خورد یا نه! ممکن است یک شرکت، بزرگ باشد، ولی شرکتی باشد که ارزش افزوده‌ زیادی نداشته باشد. برای این کار شاخص ارزیابی تعریف نشده است. باید برای آن یک راهکار تعریف کنیم؛ یعنی به این شرکت‌ها بگوییم ما می‌خواهیم شما به این نقطه برسید. برای رسیدن به این نقطه چه نیازهایی دارید؟ این مساله در این میان مغفول مانده است. یا اگر وجود دارد، من از آن خبر ندارم.

 با توجه به اینکه بحث صادرات در کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، در حوزه دارو آیا حمایت خاصی از سوی متولیان برای صادرات دارو وجود دارد؟

اگر کشور ما واقعا می‌خواهد وارد عرصه‌ صادرات شود، باید این موضوع تبدیل به یک عزم ملی شود. نمی‌شود که فقط من تولیدکننده دوست داشته باشم وارد عرصه صادرات شوم. در آمریکا برخی از داروها اجازه فروش در بازار داخلی را ندارند؛ ولی معتبرترین مدرک کیفیت داروی دنیا از سوی سازمان غذا و دارویی همچون FDA برایشان صادر می‌شود که بتوانند به بازارهای جهانی وارد شوند. اما در ایران ما گاهی برای گرفتن یک مدرک ساده‌ برای صادرات‌مان دچار مشکل می‌شویم و احساس می‌کنیم که صادرات، تنها دغدغه‌ ما است و اگر هم مدرکی به ما داده می‌شود، لطف خیلی بزرگی است. اما آیا واقعا صادرات فقط دغدغه‌ ماست؟! آیا فقط ما هستیم که دلمان می‌خواهد صادرات انجام دهیم؟! آیا فقط منفعت این صادرات، سودی است که سهامداران شرکت‌های خصوصی می‌برند؟ آیا منافع دیگری که ناشی از اشتغال‌زایی، افتخارآفرینی، ارزآوری، بردن تراز دارویی کشور به سمت مثبت شدن و... برای کسی اهمیت ندارد؟ این در حالی است که در دست داشتن مارکت داروی بیولوژیک یک قدرت استراتژیک به کشورها می‌دهد.

 به هر حال با توجه به ارزش افزوده بالای داروهای بیولوژیک نیاز است از صادرات این بخش حمایت شود.

بله دقیقا همین‌طور است. ولی آنها فکر می‌کنند ما به‌خاطر منافع خودمان این خواسته‌ها را داریم. سال ۹۰ دارویی که تکنولوژی‌اش حدود ۱۰ سال بود که در کشور نهادینه شده بود و در زمینه‌ کیفیت آن، اثربخشی دارو و تامین دارو هیچ مساله‌ای وجود نداشت، وارداتش از یک کشور دست‌چندم انجام ‌شد، این دارو در کشور خودش هم مصرف نمی‌شد و بدون مطالعه‌ بالینی وارد بازار شد؛ من در آن سال نسبت به این موضوع اعتراض کردم و ‌گفتم این کار توهین به حیثیت تکنولوژیک کشور است. ولی بابت دفاع از حیثیت تکنولوژیک کشور، متهم به انحصارطلبی شدم. چرا؟ به دلیل اینکه انگار دغدغه‌ ارزش افزوده برای کشور، دغدغه‌ کس دیگری جز من نبود و چون یک شرکت بخش‌خصوصی هم در این داستان ذی‌نفع است، در نتیجه دغدغه سود بردن یک شرکت بخش‌خصوصی جدی‌تر از به تاراج رفتن ارز کشور می‌شود.

اگر به سمت نهادینه شدن این تفکر پیش برویم، واقعا ضربه‌ بزرگی به صنعت کشور وارد می‌شود؛ چون در آن صورت هرکسی فقط از دیدگاه و پنجره‌ منافع شخصی خودش به صنعت و تکنولوژی کشور نگاه می‌کند. درحال‌حاضر حمایتی که برای صنعت تعریف شده؛‌ یعنی عدم مخالفت و مانع‌تراشی. به عبارتی اگر مخالفتی از سوی سایرین صورت نگیرد و اگر مانع‌تراشی نشود، به این معنی است که از صنعت حمایت می‌شود. شرکت ما درخصوص یکسری از داروها آخرین تکنولوژی تزریق دنیا را پیدا کرد که دستگاه‌های تزریق است. ما داروهایمان را به این دستگاه‌ها مجهز کردیم. برای هر دُز دارو یک دستگاه روی آن سرنگ دارو نصب کردیم. هیچ‌کس به ما نگفته بود این کار را انجام بده. این ما بودیم که اعتقاد داشتیم بهترین تکنولوژی که در دنیا وجود دارد و بهترین کالایی را که تولید می‌شود باید به مصرف‌کننده‌های داروهایمان ارائه دهیم.

حتی بابت این تغییر در قیمت داروهایمان تغییری ایجاد نکردیم. هیچ‌کس حتی سوال نکرد که چرا این کار را کردید. البته ما هم خیلی وقت است که توقع تشکر را نداریم. حتی دارویی هست که فقط شرکت ما دُز کودکانش را وارد بازار کرده است. به دلیل اینکه آن دارو برای کودکان نصف دُز بزرگسال مورد استفاده قرار می‌گرفت و نصف دارو باید دور ریخته می‌شد، هزینه‌ بالاتری داشت. ما این دارو را با قیمت پایین‌تر تولید کردیم، اما خیلی تلاش کردیم تا مسوولان را متوجه این مساله کنیم که شرکت ما این کار را برای رفاه حال کودکان بیمار انجام داده است و جالب است بدانید که این کار کلا به نفع بیمار و بودجه سلامت است، اما تفاهم‌نامه حمایتی وجود ندارد.

 فعالان بخش‌خصوصی بارها در مورد اینکه فساد در ایران مانع کسب‌وکارها شده و فضای اقتصادی را آلوده کرده، صحبت می‌کنند. در حوزه شما تا چه‌اندازه مساله فساد، مانع پیشرفت کسب‌وکار است؟

متاسفانه فساد تا جایی جلو رفته که فردی که تمام هویت او از خارج کردن پول کشور و واردات شکل گرفته، جلوی من نشسته و خطاب به من می‌گوید: «ما دوستان خیلی زیادی داریم و نمی‌شود عمده‌ این بازار در دست شما باشد. شما تولید کنید، ما هم از یکی از این کشورهای دست‌سوم وارد می‌کنیم؛ حالا یا بسته‌بندی می‌کنیم یا پر می‌کنیم.» اتفاقی که افتاده این است که در این سال‌ها به‌خاطر اینکه سیاست‌های کلان کشور و فرمایشات مقام معظم رهبری در راستای حمایت از تولید و صنعت قرار گرفته، اما یکسری از افراد رسما شوی تولید دارند؛ به این معنی که یک‌سری دستگاه می‌خرند؛ کارخانه دایر می‌کنند ولی دارو را به‌صورت ساخته‌شده می‌گیرند و اینجا فقط بسته‌بندی می‌کنند. اسم خودشان را هم تولیدکننده می‌گذارند تا از مزایای تولید و جلوگیری از واردات و... استفاده کنند. اتفاقی که می‌افتد این است که تولیدکننده‌ واقعی از سخت‌ترین فیلترها باید بگذرد، استانداردها را پاس کند؛ ولی وقتی نوبت به متقلب‌ها و تولیدکننده نماها می‌رسد، متاسفانه نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد که چشم‌ها روی آنها بسته می‌شود.

 اشاره داشتید که برخی از داروها در کشور خودشان هم مورد استقبال نیستند؛ ولی ما آنها را وارد می‌کنیم. آیا توجیهی برای این کار وجود دارد؟

متاسفانه همین‌طور است. به‌عنوان مثال داروی بیماری «ام‌اس» که در کشور ساخته شده و مطالعه‌ بالینی گذرانده و ۱۱ سال است که وارد بازار شده، در مقطعی مجوز واردات از یک کشور دست‌چندم می‌گیرد. گاهی این داروها بدون مطالعات بالینی وارد بازار می‌شود و حتی در کشور مرجعی که به ما صادر کرده، مصرف نمی‌شود. پس از آن با نتایج مطالعات بالینی کشور ما، در کشور خودش ثبت می‌شود. در علم اقتصاد و سیاست‌گذاری چه توجیهی دارد که وقتی بازاری در دست تولیدکننده‌ داخل است و ارزش‌افزوده آن در کشور می‌ماند، برایش رقیب ایجاد می‌کنند که مثلا انحصار را بشکنند!!!