گردشگری، قربانی قضاوتهای کلیشهای
مهدیس مدنی کارشناس ارشد برنامهریزی توریسم مجوز را از میراث فرهنگی گرفتم. باید یک رونوشت از آن را به اداره اماکن میبردم. چند نفری هم به برنامه اضافه شده بودند که باید تا قبل از ظهر اسم و مشخصاتشان را برای بیمه میفرستادم. باران نابهنگام هم به همه اینها اضافه شده بود. ترافیک کارم را عقب انداخته بود. حساسیت زیادی درمورد تورهای یک روزه بهویژه در بعضی مقصدها وجود داشت. به هیچ عنوان نمیخواستم توری که برای برنامهریزیاش آن همه تلاش کرده بودم، خراب شود. گردشگران اغلب کوهنورد و دانشجو بودند.
مهدیس مدنی کارشناس ارشد برنامهریزی توریسم مجوز را از میراث فرهنگی گرفتم. باید یک رونوشت از آن را به اداره اماکن میبردم. چند نفری هم به برنامه اضافه شده بودند که باید تا قبل از ظهر اسم و مشخصاتشان را برای بیمه میفرستادم. باران نابهنگام هم به همه اینها اضافه شده بود. ترافیک کارم را عقب انداخته بود. حساسیت زیادی درمورد تورهای یک روزه بهویژه در بعضی مقصدها وجود داشت. به هیچ عنوان نمیخواستم توری که برای برنامهریزیاش آن همه تلاش کرده بودم، خراب شود. گردشگران اغلب کوهنورد و دانشجو بودند. یک تور اختصاصی برای گروهی که مشتاق بود مسیری باستانی را در ارتفاعات البرز طی کند و پا جای پای مازیار بن قارن بگذارد. یک پژوهشگر باستانشناس و یک نفر از فدراسیون کوهنوردی در کنار راهنما، گروه را همراهی میکردند تا همه چیز شایسته تاریخ پر فراز و نشیبی باشد که پستیها و بلندیهای البرز راوی آن بود.
در راه دوستم که خود راهنمای تور بود تماس گرفت. در جریان برگزاری این تور و اهمیتی که برایم داشت، بود. میخواست از مجوز بپرسد و باز هم نکات مهم را یادآور شود. خیالش را جمع کردم که همه چیز مرتب است، اما خاطر خودم خیلی راحت نبود.
در سالن انتظار اماکن صدای داد و فریاد خانمی رشته افکارم را گسست. اولین بارم نبود که به خاطر تحویل رونوشت مجوز تور به اداره اماکن میآمدم. مسوولی که مجوزم را دید پرسید: فیلمبردارتان کیست؟ گفتم: برای فیلمبرداری نمیرویم. یک تور فرهنگی و آموزشی است، گفت: میدانم، از تور چه کسی فیلمبرداری میکند؟ منظورش را تازه فهمیدم. بعد هم ادامه داد و نصیحتم کرد که تورتان باید چنین و چنان باشد. سر آخر هم گفت: در هر حال به نزدیکترین پاسگاه خبر میدهیم که مراقب اوضاع باشد.
آن همه چانهزنی با سازمان میراث فرهنگی که البته حاصلی در برنداشت. بعد هم حرفهایی که در اماکن شنیده بودم. با خودم فکر کردم مگر ما چه میکنیم؟ چرا سازمانی که خود متولی گردشگری در ایران است حتی یکبار از من نپرسید محتوای این تور چیست؟
چرا کسی مشتاق نبود که بداند ۳۰ نفر جوان به همراهی دو راهنما و یک باستانشناس به چه منظوری میخواهند تا ارتفاع ۲۵۰۰ متری سفر کنند؟ همیشه برگزاری تورهایی برای گردشگران جوان در مسیرهایی که به هر دلیلی حساسیت ویژهای دارند نباید به نتیجهگیریهای کلیشهای ختم شود. کافی است قدری نسبت به چرایی برگزاری تورها دقیقتر باشیم تا بتوانیم با نگاهی متفاوت قضاوت کنیم.
ارسال نظر