قدرت چانهزنی برای تخصیص منابع به توریسم
مترجم: مهدی نیکوئی* هرچند که هدف اولیه مقاصد از رقابت، دلایل اقتصادی و جذب مخارج گردشگری است، سایر انگیزهها ممکن است مبنای توسعه توریسم باشند. برای مثال، توریسم بینالمللی فرصتی برای نمایش یک کشور به عنوان مکانی برای زیستن، تجارت با آن، سرمایهگذاری کردن و انجام مبادلات بازرگانی ایجاد میکند. همچنین ممکن است به خاطر دلایل سیاسی، بر غرور ملی تکیه شود. به صورت روزافزونی، با روشهای سنجیده مدیریتی، تلاشهایی برای کمک به حفظ منابع اکولوژیکی و فرهنگی انجام میشود. به عنوان مثال، توریسم میتواند انگیزه اقتصادی قدرتمندی برای حفاظت از حیاتوحش آفریقا در مقابله با صید غیرقانونی، یا برای تشویق ساکنان محلی به دنبال کردن فرهنگ سنتی خود و تلاش به منظور جلوگیری از مهاجرت بیرویه شهروندان کشورهای جهان سوم به کلانشهرها باشد.
مترجم: مهدی نیکوئی* هرچند که هدف اولیه مقاصد از رقابت، دلایل اقتصادی و جذب مخارج گردشگری است، سایر انگیزهها ممکن است مبنای توسعه توریسم باشند. برای مثال، توریسم بینالمللی فرصتی برای نمایش یک کشور به عنوان مکانی برای زیستن، تجارت با آن، سرمایهگذاری کردن و انجام مبادلات بازرگانی ایجاد میکند. همچنین ممکن است به خاطر دلایل سیاسی، بر غرور ملی تکیه شود.
به صورت روزافزونی، با روشهای سنجیده مدیریتی، تلاشهایی برای کمک به حفظ منابع اکولوژیکی و فرهنگی انجام میشود. به عنوان مثال، توریسم میتواند انگیزه اقتصادی قدرتمندی برای حفاظت از حیاتوحش آفریقا در مقابله با صید غیرقانونی، یا برای تشویق ساکنان محلی به دنبال کردن فرهنگ سنتی خود و تلاش به منظور جلوگیری از مهاجرت بیرویه شهروندان کشورهای جهان سوم به کلانشهرها باشد. گردشگری همچنین میتواند به بهبود درک بینالمللی و پیشبرد صلح نیز کمک کند و از آن میتوان به عنوان ابزاری برای دستیابی بیشتر به اهداف سیاسی بینالمللی یک کشور استفاده کرد. این تعدد اهداف، درک مفهوم رقابتپذیری مقاصد را مشکل میکند. مساله پیچیده دیگر، نحوه اختصاص منابع و بودجه به صنایع و بخشهای مختلف اقتصادی یک کشور است. توان رقابت در هریک از بخشهای اقتصادی، از جمله گردشگری، از طریق اختصاص منابع به آن قابل بهبود است. شاید این امید وجود داشته باشد که فرآیند اختصاص منابع براساس منافع و رفاه کلی ملت انجام شود، اما هیچ تضمینی برای این موضوع وجود ندارد. برخی از بخشها توان بیشتری در لابیکردن برای کسب حمایت دولت را دارند. به عنوان مثال، بخشهای
کشاورزی و نفتی معمولا توان متقاعدسازی بیشتری نسبت به بخش گردشگری برای تاثیرگذاری بر سیاستهای دولت را دارند. بهرغم این مشکلات، به نظر میرسد که منطقی باشد تا بهبود اقتصادی بلند مدت را به عنوان معیاری در کنار آنچه مقاصد از آن به عنوان رقابتپذیری میشناسند، به کار رود. یک دید بلند مدت به ما کمک میکند تا بتوانیم طیف گستردهای از هزینهها و مزایای اقتصادی تصمیمات را در نظر بگیریم.
گردشگری نوین، گردشگری سنتی
برخی از صاحبنظران، استراتژی محور بودن مقاصد گردشگری را به منظور نیل به گردشگری «نوین» لازم میدانند. توریسم عمده یا «سنتی» درگیر عملیات تولید محصولات گردشگری استاندارد شده و متمرکز در یک منطقه است، اما توریسم نوین دارای ویژگیهای انعطافپذیری، ثبات، و فردمحوری است. امروزه گردشگران به طرز بارزی از گذشته متفاوت هستند. آنها تجربه بیشتری دارند، «سبزتر» هستند، انعطافپذیرتر و مستقلترند و به کیفیت اهمیت بیشتری میدهند و همچنین راضی کردن آنها دشوارتر از قبل شده است.
از این رو عنوان میشود که برای دستیابی به مفهوم گردشگری نوین لازم است تا استراتژیهای رقابتی مناسبی در دستور کار مقاصد و دولت قرار گیرد. به این دلیل که:
• همه مزایای رقابتی، دیگر طبیعی نیستند.
• گردشگری یک صنعت بیثبات، حساس و به شدت رقابتی است.
• در این صنعت تحول و تکاملی سریع در حال وقوع است و قواعد بازی برای همه در حال تغییر است.
• آنچه بر سر آن رقابت میشود، تنها گردشگری نیست، بلکه اقتصادهای وابسته به گردشگری است.
• توسعه و بقای آتی اقتصادهای مبتنی بر گردشگری تنها وابسته به این صنعت نیست، بلکه وابسته به تمام بخش خدمات است.
در مجموع به عقیده صاحبنظران میتوان چهار اصل کلی برای مقاصدی که میخواهند از توان رقابتی بالاتری برخوردار شوند، مطرح کرد: (۱) اولویت دادن به محیط زیست؛ (۲) توجه به گردشگری به عنوان یک بخش رهبر و مبنای توسعه اقتصادی؛ (۳) توانمندسازی کانالهای توزیع بازار و (۴) ایجاد یک بخش خصوصی پویا. هر چند تمامی این موارد ارزشمند هستند، اما ممکن است این سوال به ذهن متبادر شود که آیا با توجه به این موارد میتوان از بهبود توان رقابتی مقاصد اطمینان حاصل کرد؟ در جواب باید گفت که این اصول، بسیار کلی و گسترده هستند و برای استفاده مدیریتی از آنها نیاز است که به درکی عمیقتر از شرایط و وضعیت رقابتی مقاصد دست یافت و با توجه به ویژگیهای هر مقصد یا بخش گردشگری بهعنوان یک کل اقدام به تصمیمگیری و تعیین استراتژیهای رقابتی کرد. مفاهیم مزیت نسبی و رقابتی یک بنیان تئوری مستحکم برای ایجاد یک مدل توسعه به منظور افزایش توان رقابت مقاصد مهیا میکند. اما هیچ تئوری تجارتی به تنهایی نمیتواند تمامی پیشفرضها و متغیرهای متحمل برای توسعه را در نظر گرفته و تحت پوشش قرار دهد. لازم است که برای درک کامل و در نظر گرفتن شرایط و متغیرهای مختلف
تاثیرگذار از جنبههای مختلف، با استفاده از نظرات مختلف اندیشمندان این حوزه تصمیمگیری شود. از این رو لازم است بدنهای انعطافپذیر از تحلیلها ارائه شود که بتوان براساس آن مطالعات مختلف را پیش برد.
*nikoueimahdi@gmail.com
ارسال نظر