تجربه سفر به ژاپنی کوچک در شمال شرق تهران

دو هفته‌ای بود که درگیر یک پروژه سنگین شده بودم، به طوری که خواب و خوراک نداشتم و شب و روزم یکی شده بود. من کلافه‌تر از همیشه فقط به پایان پروژه فکر می‌کردم و به خودم نهیب می‌زدم حتما بعد از اتمام این پروژه به سفری کوتاه می‌روم و خستگی این روزها را از تن به در می‌کنم. بالاخره پروژه تمام شد، ولی من فقط یک، نیم روز وقت استراحت داشتم. دلم می‌خواست به یک جای آرام بروم که حتماً آرامش جسم و روح و روانم را تضمین کند. اما فرصتم برای سفر خیلی کوتاه بود تا اینکه دوستم که گردشگری حرفه‌ای و دنیا دیده بود، پیشنهاد رفتن به مجموعه‌ای را داد که به تازگی و با همکاری یک شرکت ژاپنی در تهران راه‌اندازی شده است: «هانا». اسمش برایم جالب بود، یک اسم کردی که البته بعداً متوجه شدم «هانا» یک واژه ژاپنی هم هست به معنی گل. ساختمان زیبای مجموعه تلفیقی چشم‌نواز از هنر و معماری ژاپنی بود، وارد ساختمان که شدم، رایحه‌ای آرامش بخش فضا را پر کرده بود و به درخواست راهنمای مجموعه کفش‌هایم را در ‌آوردم و لباس راحتی مخصوص ژاپنی‌ها را پوشیدم. ورودی سالن را بامبوهایی بلند پوشانده بود و صدای دلنواز آب گوشم را نوازش می‌داد و انگار جریان آرامشی رویایی به تدریج وجودم را فرا می‌گرفت. گام اول آرامش: حوضچه‌های آب گرم، حمام ژاپنی و آکاسوری نخستین گام آرامش با حوضچه‌های آب گرم شروع می‌شد، که هر یک خاصیت متفاوتی داشت. همه را یکی پس از دیگری امتحان کردم و در هر یک، ساعتی ماندم. سکوت، آب و آرامش ترکیب زیبایی بود که روحم را نوازش می‌داد. با خودم فکر می‌کردم، اجداد ما نیز، آن روزها که هنوز درگیری‌های امروزی زندگی مدرن نبود و خبری هم از دود و ترافیک و استرس و جلسات طولانی کاری نبود، برای آرامش روح و جانشان تن به چشمه‌های معدنی می‌سپردند تا با پاکی این بلور جاری، جانشان را حیاتی دوباره ببخشند. چه خوب شد که به توصیه دوستم گوش کردم. «هانا» بازآفرین همان چشمه‌های زندگی بخش دوران اجدادم شده است، که غنیمتی است در این روزگار صنعتی شده ما. گام دوم آرامش: بستر سنگی رایحه درمانی و غار نمکی بستر سنگی تجربه‌ای بود که هرگز در طول عمرم از آن بهره نبرده بودم، دقایقی بر بستری از سنگی خوابیدم که انرژی حیات بخش را از محیط اطراف گرفته و آن را به امواج مورد نیاز نقاط مختلف بدنم تبدیل می‌کند؛ پیش‌تر در کتابی خوانده بودم که این سنگ مخصوص می‌تواند استرس‌های بدن فرد را کاهش دهد و حتی اسپاسم‌های عضلانی را رفع کند. بهشت بود انگار، اتاقی که در آن رایحه‌ها آنقدر طبیعی بودند که انگار از قلب گل‌ها و در همان لحظه که من در اتاق بودم به مشام می‌رسید. راهنمای مجموعه می‌گفت که از اسانس‌ها و روغن‌های طبیعی و گیاهی در این اتاق استفاده شده است و تنفس آنها تاثیر بسزایی در کاهش افسردگی، استرس، سردرد، بی‌خوابی و افزایش آرامش در فرد دارد. غار نمکی نیز ترکیبی بی‌نظیر از سنگ‌های طبیعی نمکی و دیوارهای نمکی و حتی کفپوشی نمکی بود و راهنمای مجموعه اطلاعات بسیار خوبی درباره تاثیرات غار‌های نمکی بر بدن در اختیار من گذاشت. گام سوم آرامش: خدمات ماساژ اکسیژن بار و نوشیدنی‌های گیاهی با آسودگی خیال، غار نمکی را به مقصد ماساژ ترک کردم، تجربه هایی که هر یک از دیگری لذت بخش‌تر و پرطراوت تر بود و آمیخته‌ای از هنر و سنت شرق دور. خلاصه اینکه ساعت‌ها از پی هم می‌گذشتند و من جای جای مجموعه را امتحان می‌کردم، اکسیژن بار، اتاق ریلکسیشن، فیش اسپا، رستوران با غذاهای خاور دور، دمنوش‌های گیاهی و حتی از خیر سالن مطالعه و آمفی تئاتر نیز نگذشتم و همه جای مجموعه هانا را امتحان کردم، دیگر ساعت ۱۱ شب بود باورم نمی‌شد، من حدود ساعت پنج عصر آمده بودم و حالا سرحال، رها، آرام و با طراوت بودم، دلم می‌خواست دوباره همه را از نو تجربه کنم، همه این دنیای کوچک آرامش را...

تجربه سفر به ژاپنی کوچک در شمال شرق تهران