مسیر جنگلپیمایی از مبدأ «مازیچال» چگونه است؟
مسافرت به دهکدهای بالاتر از کلاردشت
از مبدأ مازیچال چند مسیر برای طبیعتگردی میتوان طراحی کرد. مسیر اول از مازیچال به سمت شروار و آبشار اردال به طول ۱۰ کیلومتر و برگشت، مسیر دوم از مازیچال به سمت ییلاقات شورزمین، بائوج، کلب سر، تلیان و در نهایت سیچخانی و برگشت، مسیر سوم از مازیچال به سمت مازیگاسر، چشمه زینه، کلب سر، کله سر، نشکجین و نهایتا فرود از سمت دره خشکه به داخل دره و صعود از سمت دران به اچلو یا به سمت رکاپشته و بعد دیار سر و بالنده به طول ۳۰ کیلومتر، مسیر چهارم از مازیچال به سمت ییلاق شورزمین و فرود از سمت مالرو مرمره به سمت ییلاق کِرِبِن، باب رودبار یا بائورودبار، تلیان، چهار کُت و باقی برنامه شبیه مسیر ۳ و نهایتا مسیر پنجم، پیمایش مسیر از سمت ییلاق مازیچال به سمت ییلاق کلب سر، نشکیجن و ادامه آن تا انتهای دره و از زیر قله شیراسپید به سمت رکاپشته، دیارسر، بالنده و گزناچال است که ارتفاع کم نمیکند و به صورت نعل اسبی مسیر را تراورس میکند.
ما قرار است با دو دستگاه نیسان از کلاردشت به سمت مازیچال برویم. خوشبختانه چیزی که زیاد در کلاردشت پیدا میشود نیسان است. جاده پر پیچ و خم است و شیب مسیر هم زیاد و نیسان زوزه میکشد و بالا میرود. بارانی که تمام هفته گذشته باریده نیز جاده را کاملا گلآلود کرده و مزید بر علت شده است. کمی از ساعت ۵ صبح گذشته که به یک دوراهی میرسیم. راه سمت راست به مازیچال میرود و ما راه سمت چپ را با شیبی تند به سمت تپه مازیگاسر میرویم.
خنکای کوهستان خواب ماسیده بر صورتها را میبرد. حوالی شش و نیم است که مسیرمان را به صورت رسمی آغاز میکنیم. از راهی مالرو و کاملا مشخص به سمت جنوب میرویم. اولین چشمه در مسیرمان چشمه زینه است. به قدر کفایت آب برمیداریم و راه را پی میگیریم. به فاصله کمی از چشمه، گاوسرای زینه و بعد از آن هزار چشمه است که آبی خنک و گوارا را در امتداد راه خاکی بیرون میریزد. بعد از حدود چهار کیلومتر پیمایش مسیر حوالی ساعت ۹ صبح بر بالای تپهای برای صبحانه متوقف میشویم. کمی پیمایش و دومرتبه گاوسرایی در پایین مسیر حرکتمان که گاوسرای کلب سر است و آنجا هم چشمهای دارد. بر بالای مسیرمان قله جمرد و در پاییندست گاوسراهای تلیان و باب رودبار به چشم میخورد. از ظهر کمی گذشته است. تصمیم میگیریم همانجا در کنار رودخانهای کوچک ناهار را صرف کنیم و سپس مسیرمان را ادامه دهیم. ۲ بعدازظهر است که شیب مسیر کمی بیشتر میشود. باید خود را تا منطقهای به اسم چهار کُت برسانیم.
کت در زبان گالشها به یال کوهها گفته میشود و منظور از چهار کت، قلهای کوچک با چهار یال است.
به چهار کت که برسیم ساعت ۴ بعدازظهر است. در دوردست گاوسرایی دیده میشود مسیرمان را روی سربالایی و به سمت جنوب پی میگیریم، روی دامنه کوه تراورس میکنیم تا نهایتا به گاوسرای نشکیجن میرسیم. به گاوسرا که برسیم ساعت ۷ بعدازظهر است. برای روز اول مجموعا ۱۳ کیلومتر را پیمودیم. روز دوم هنوز صبح خیلی زود است که با صدای ماغ کشیدن گاوها که دور چادرهایمان جمع شدهاند بیدار میشویم. به سودای کمپ در جنگل و احیانا آببازی کنار رودخانه به داخل دره رفتیم. یکی از دامداران مرتع نشکیجن از ما میخواهد از داخل درهای به سمت پایین سرازیر شویم که بهنظر شیب خیلی تندی دارد. مسیر داخل جنگل اما حداقل روی نقشه مناسبتر بهنظر میرسد. پاکوبی که به داخل جنگل میرود هم بسیار واضح است. نهایتا تصمیم میگیرم راه جنگلی را انتخاب کنم. متاسفانه هرچه به سمت پایینتر میرود پاکوب زیر انبوهی از برگهای خشکیده درختان گم میشود. این مسیر، مسیر پررفت و آمدی نیست و برای پیمودن آن تنها باید به تجربه و حواس خود متکی باشیم. نهایتا بعد از حدود دو ساعت و نیم و کم کردن ۷۰۰ متر ارتفاع و دو بار تصحیح مسیر به کف دره و بستر رودخانه میرسیم. اینجا در کنار رودخانه کمی استراحت میکنیم و سپس از کنار رودخانه مسیر را به سمت پاییندست ادامه میدهیم. گاهی اوقات باید جورابها را در آورد و از رودخانه عبور کرد و گاهی اوقات باید از پاکوبی در کنار رودخانه مسیر را به سمت بالا یا پایین پیمود. تعدادی از دوستان روی سنگهای لیز کنار رودخانه لیز خوردهاند و داخل کفشهایشان آب رفته اما چارهای نیست باید مسیر را ادامه داد. حدود ۲ کیلومتر مسیر را به سمت پاییندست رودخانه میپیماییم و نهایتا به مکانی مسطح میرسیم. اینجا از بوتههای گزنه و گلپر پوشیده شده و اسکلت چوبی گاوسرایی موقت هم در آن دیده میشود. نهایتا برای روز دوم همینجا را انتخاب میکنیم.
روز آخر سفر ساعت ۹ صبح از پاکوبی در سمت چپ رودخانه مسیر را در جهت عکس رودخانه آغاز میکنیم. این پاکوب تا آبشار اردال و محله شروار پیش میرود که احتمالا برای دفعههای بعد آن را برنامهریزی میکنیم اما عجالتا راه ما بعد از رسیدن به درهای فرعی در سمت چپ رودخانه با پاکوبهایی مارپیچ که مشخصا نشان از وجود گاوسرایی در بالادست دارد از راه اصلی جدا میشود. کمی بالاتر به یک گاوسرا میرسیم که گویا فعلا بلااستفاده است و کسی در آن نیست. همچنان راه را به سمت بالا میپیماییم تا حوالی ۱۲ ظهر به گاوسرای درآن میرسیم. بالادست گاوسرا چشمهای زلال است و دوستان قمقمههای خود را پر میکنند. صاحب گاوسرا هم در پذیرایی از دوستان چیزی کم نمیگذارد. از اینجا دو مسیر قابل تشخیص است. اولی مسیر مرتع اچلو است که روی دامنه مقابل به وضوح پیداست و مسیر ما را نیز کوتاه میکند. مسیر بعدی اما مسیر مرتع رکا پشته است که از پاکوبی در کنار رودخانه سنگی جان میگیرد و مستقیم به سمت بالا میرود. فکر رفتن به سمت ییلاق اچلو را به خاطر جنگلی بودن آن از سر به در میکنیم که هر چه باشد مه در جنگل بسیار گمراهکننده است و ممکن است به بیراهه برویم. ترجیح میدهیم بالای خط رویش جنگل و در کوهستان مسیر را طی کنیم که راهمان را در مه بهتر بتوانیم تشخیص دهیم. از سمت چپ آبراهی که گاهی از روی سنگها جاری میشود و گاهی خود را زیر آنها مخفی میکند مستقیم به سمت بالا میرویم. هدفمان مرتع رکا پشته نیست. نشانه مسیرمان سنگی بسیار بزرگ است که راهمان باید از پشت آن ادامه پیدا کند. مه لحظه به لحظه غلیظتر میشود و هواشناسی چند میلی متری بارندگی را برای امروز پیشبینی کرده. تصمیم میگیرم قبل از رسیدن به سنگ در جایی مسطح بالادست آبراهه ناهارمان را پیش از آمدن باران احتمالی صرف کنیم. یک ساعتی به ناهار میگذرد و بعد از پشت سنگ مسیر را روی یالی در سمت راست به بالا آغاز میکنیم. شیب مسیر اینجا کمی زیاد است اما خیلی زود مسیر کفی میشود و میتوانیم با سرعت بیشتری آن را بپیماییم. ساعت ۵ بعداز ظهر است که به مرتع دیارسر میرسیم. انتظارمان این بود که آبگیر بزرگی را در اینجا ببینیم اما گویا این آبگیر فصلی است و از آن چیزی نمانده. البته این از زیبایی خارقالعاده اینجا چیزی کم نمیکند. مه گاهی اوقات از پهنه آسمان کنار میرود و آنوقت است که میفهمیم پای خود را روی چه بهشتی گذاشتهایم و چه مناظر رویایی ما را احاطه کرده. نهایتا پس از نیم ساعت دومرتبه دل به راه میسپاریم تا اینکه ساعت ۶ بعدازظهر سقف شیروانی روستاهای منطقه داکو خود را نشان میدهند. از وسط روستا میگذریم. از بالنده به سمت آخر روستا میرویم جایی که تعدادی از اهالی ماشینهای خود را پارک کردهاند. از اهالی دو ماشین شاسی بلند کرایه کنیم تا ما را از داکو به تنکابن ببرد. ساعت ۱۲ شب است که سوار بر اتوبوس به سمت تهران حرکت میکنیم و برنامه ۵ صبح روز بعد تمام میشود.