شرایط فعلی بازار از این جهت مشابه آبان و آذر سال ۱۳۹۹ تا بهار ۱۴۰۰ است. در آن زمان نیز بازار سرمایه در فضای اصلاحی شدید قرار داشت و بعد از آن بازار به محدوده امنی رسید؛ اما این محدوده امن برای تغییر نگرش بازار چندماه زمان نیاز داشت و در این مدت در محدوده‌ای نوسان داشت. بخشی از متغیر این صرف زمان اتفاقات بیرون بازاری است. هر چقدر اتفاقات بیرون بازار، از جمله رخدادهای سیاسی کمرنگ‌تر شود، آرامش بیشتری بر کلیت اقتصاد حاکم می‌شود. بخش دیگری از این متغیر، سیگنالی است که از محل عملیات شرکت‌ها حادث می‌شود. در مقطع فعلی گزارش‌های بهار و تابستان منتشر، نیم‌سال اول جمع‌بندی و گزارش‌های هفت‌ماه گذشته منتشر شده است. وضعیت کلیت عملیات شرکت‌ها متعادل است. نکته قابل‌توجه اینکه در شرایط خیلی خاص و ارزنده‌ای از نظر عملیات شرکت‌ها نیستیم، یک‌سری پتانسیل‌های نهفته در بازار وجود دارد که اگر شکوفا شود می‌تواند پالس موج‌های بزرگ بعدی را به بازار بدهد.

برای مثال اگر تغییراتی روی نرخ ارز نیما یا ارز مبادله‌ای ایجاد شود، کمک می‌کند تا شرکت‌ها با نرخ بالاتری ارز خود را تسعیر کنند یا فضای بهتری برای افزایش نرخ‌ها به آنها می‌دهد. این خود پتانسیلی برای رشد بازار است. از یک نظر این موضوع به عنوان ضعف بازار است که با توجه به شرایط تورمی به خاطر فضای دستوری جلوی درآمدزایی مازاد را می‌گیرد؛ اما از سوی دیگر یک گپ حداقل ۳۰درصدی با نرخ مازاد شرایط تورمی وجود دارد که دیر یا زود باید پر شود و سیگنال آن از روی نرخ ارز نیما و مبادله‌ای یعنی تغییر سیاست ارزی و نحوه تخصیص کالاها شکل می‌گیرد که پالس مهمی برای بازار است.  از طرفی عملیات شرکت‌ها به دلیل اینکه قیمت‌های جهانی بعد از روند نسبتا اصلاحی در سطح نسبی قرار گرفته، هنوز شکل ویژه‌ای به خود نگرفته است. در حوزه قیمت‌های جهانی محصولاتی مانند پتروشیمی، اوره، متانول، زنجیره فولاد و... قیمت‌ها نسبتا متعادل است؛ نه به‌شدت حداقلی است و نه قیمت‌های جذابی است که امیدوار شویم سودآوری شرکت‌ها را با جهش همراه می‌کند. در این میان مساله‌ای که نقطه تلاقی بازار است و می‌تواند آن را به نقطه ارزندگی برساند این است که بازار باید برای خود زمان بخرد؛ یعنی زمانی را که نیاز دارد طی کند تا به نقطه ارزندگی برسد. با صرف زمان از طرفی اعتمادی که به دلیل ریزش‌های سنگین اخیر از بین رفته مجددا شکل می‌گیرد و بازار به محدوده اعتمادسازی می‌رسد که این محدوده‌های کفی برای بازار است، از طرفی عرضه‌کننده بالقوه‌ای وجود ندارد و از طرف دیگر گذشت زمان از عمق اتفاقاتی که در گذشته اتفاق افتاده می‌کاهد.

از طرف دیگر هرچه جلوتر برویم گزارش‌های بیشتری منتشر می‌شود و به پایان سال مالی شرکت‌ها نیز نزدیک می‌شویم. از آبانی که در آن هستیم تا بهار ۱۴۰۳ هر چقدر به سمت محدوده‌های آخر سال نزدیک می‌شویم، پایان سال مالی، سودآوری، مجامع، تقسیم سود حداکثری، فصل سنتی رونق بازار و... را پشت سر می‌گذاریم که این موضوعات خود به خود بازار را به محدوده ارزندگی می‌رسانند، با این حال گذشت زمان ممکن است اتفاقات دیگری را رقم بزند. برای مثال ممکن است برخی از سیاست‌های ارزی تغییر کند و شاید شرایط تا حدی نرمال‌تر شود. بنابراین بازار در این مقطع وارد اصلاح زمانی می‌شود، ولی نوسانات را دارد و بخشی از این اصلاحات عمیقی که شکل گرفته با همین نوسانات تعدیل و جبران می‌شود و برگشت‌های قیمتی را داریم. به‌عنوان مثال در حال حاضر در شاخص‌های کل و هموزن، عمدتا شاخص در یک روند کانالیزه شده است و در این محدوده‌ها نوسان می‌کند و تا زمانی که از این روند کانالیزه خارج نشده نمی‌توان گفت موج بزرگی شکل گرفته، اما می‌توان با اطمینان گفت با صرف زمان احتمالا در اواخر زمستان امسال یا بهار سال بعد موجی بزرگ‌تر را پیش‌رو خواهیم داشت. خیلی از اتفاقاتی که در این سال افتاد و فشارهایی که به بازار وارد شد در ابتدای سال وجود خارجی نداشت. قبل از نیمه دوم اردیبهشت‌ماه موضوع نرخ خوراک یا تحولات بین‌المللی وجود نداشت و استنباط می‌شد که بازار امسال می‌تواند شرایط خوبی را تجربه کند.

در هر حال به نظر می‌رسد با شرایط فعلی نرخ دلار و پتانسیل‌های موجود، بازار می‌تواند رفته‌رفته خود را بازسازی کند و کم‌کم برای اواخر سال یا سه‌ماهه سال آینده شاخص کل اهداف بزرگ‌تری داشته باشد. هرچه صرف زمان طولانی‌تر باشد، موج بعدی بازار سرمایه بزرگ‌تر خواهد بود؛ چرا که در حال حاضر بازار نه در منطقه به‌شدت ارزنده‌ای است و نه در منطقه‌ای گران، بلکه در منطقه‌ای متعادلی قرار گرفته است و پتانسل‌های اشاره‌شده نیز بازار را برای جهش بزرگ‌تر آماده می‌کند.