«دنیای اقتصاد» موقعیت بنیادی شرکتهای صنعت نیروگاهی را بررسی میکند
سوسوی برقیها
احسان رضاپور نیکرو
رئیس هیاتمدیره هلدینگ تتا انرژی
محمد هرورانی
کارشناس بازار سرمایه
صنعت نیروگاهی کشور از صنایع کلیدی محسوب میشود و رشد درآمد آن به شدت تحت تاثیر تصمیمات دولت قرار دارد. به این صورت که قیمت برق خریداری شده از نیروگاههای کشور توسط دولت هر ساله اعلام میشود و نیروگاهها نیز بخش عمدهای از درآمد خود (بیش از ۹۰ درصد) را از محل فروش برق بهدست میآورند. به هر حال نیروگاههای غیردولتی برق را در قالب چند نوع قرارداد به فروش میرسانند که در این بین نگاهی اجمالی به وضعیت و انواع قراردادهای فروش برق نیروگاهها امری ضروری محسوب میشود. بررسیها نشان میدهد که مهمترین نوع قرارداد، فروش برق در بازار رقابتی است. در سنوات گذشته وزارت نیرو به ازای هر کیلووات ساعت ۱۸۵ ریال هزینه آمادگی و به ازای هرکیلووات ساعت ۴۱۶ ریال نرخ انرژی (معادل ۶۰۰ریال به ازای هر کیلووات ساعت) پرداخت میکرد. در مصوبه اخیر ابلاغیه وزیر نیرو سقف نرخ فروش انرژی از ۴۱۶ ریال به ۶۰۰ریال رسیده است که حدودا ۴۵ درصد افزایش را نشان میدهد و در کنار عدم تغییر نرخ آمادگی، تغییرات سقف فروش را به میزان ۳۰ درصد تغییر داده است. (در نیروگاههایی که برق را در بازار رقابتی به فروش میرسانند). اثر این رخداد در زیرمجموعههای هلدینگهای این حوزه نیز قابل مشاهده خواهد بود.
از سویی روش دوم فروش ECA یا قراردادهای خرید تضمینی است که در این روش وزارت نیرو درمورد نیروگاههای گازی و سیکل ترکیبی قراردادی پنج ساله منعقد میکند و درمدت این پنج سال نیروگاهها هزینهای بابت سوخت پرداخت نکردهاند و طی این مدت نرخ فروش انرژی توسط یک ضریب تعدیلی ماهانه با افزایش نرخ ارز یا تورم بانک مرکزی افزایش مییابد و از آنجا که این روش اساسا نیازی به مصوبه افزایش نرخ نداشته و به شکل پویا نرخ فروش را تعدیل میکند در جای خود نکته بسیار حائز اهمیتی در نظر گرفته میشود. به هر حال بخش بعدی قراردادهای خرید تضمینی برای نیروگاههای تجدیدپذیر مانند نیروگاه منجیل است با این تفاوت که قراردادها ۲۰ ساله بوده و همچنین ویژگی پویایی نرخها در مقابل افزایش نرخ ارز و تورم بانک مرکزی را نیز دارا هستند.
در روش سوم نیز قراردادهای دوجانبه در نظر گرفته میشود، بهطوری که شرکت مستقیما با صنعتی که نیاز به انرژی دارد توافق کرده و با یک نرخ توافقی دوطرفه فروش انجام میشود. (متوسط نرخهای فروش عموما از بازار رقابتی کمتر است). از طرفی در روش چهارم فروش برق در بورس انرژی است که عموما نرخهای فروش بسیار پایینتر از موارد قبل بوده و نیروگاههایی در این بازار فعالیت میکنند که نیاز فوری به نقدینگی دارند.
در مجموع با مقایسه نرخ فروش برق در ایران حتی با کشورهای همسایه که رقمی معادل ۷ سنت است و با در نظر گرفتن افزایش شدید هزینههای نگهداری و تعمیرات واحدهای نیروگاهی و دشواری دسترسی به تجهیزات و تامین منابع لازم برای توسعه، اهمیت نرخگذاری برق در انواع قراردادها را در توسعه این صنعت در کشور آشکار میکند. در همین حال انتظار میرود شرکتهایی که قراردادهای منعطف و تابع تورم و نرخ ارز دارند در شرایط مختلف بتوانند وضعیت بهتری را تجربه کنند. همچنین لزوم توجه به پتانسیلها و ترکیب داراییهای شرکتها و همچنین برنامههای در دست اقدام آنها میتواند اثرات بااهمیتی در وضعیت بنیادین، نقدینگی و سود و زیان آنها به همراه داشته باشد که به نوسانات قیمت سهام شرکتها نیز این مهم منجر شود.
از سویی نسبت پایین رشد درآمدی نیروگاهها به واسطه قیمتگذاریهای غیر واقعی در سالهای اخیر موجب کاهش حاشیه سود این صنعت شده است. بر این اساس به دلیل بهدست آمدن نسبتهای پایین نرخهای بازدهی داخلی (IRR) این صنعت، عملا بخش خصوصی رغبتی برای سرمایهگذاری در بخش توسعه این صنعت از خود نشان نمیدهد. بنابراین با افزایش مصرف در سالهای آتی در کنار کاهش عرضه و کاهش تولیدات نیروگاهی بروز مشکلاتی در این حوزه یا کاهش قدرت صادرات برق کشور را میتوان انتظار داشت. این موضوع احتمال بازنگری در نرخگذاریهای قبلی را در آینده افزایش میدهد که میتواند به درجات مختلف و متناسب با نوع قراردادها شرکتها را متاثر سازد.
مقایسه بازدهی شرکتها در سال ۹۸ و بازه زمانی از ابتدای سال تا نیمه تیرماه ۹۹
به هر روی همانگونه که در نمودار P/ E (ttm) مشاهده میشود، بیشترین نسبت مربوط به شرکت توسعه مولد نیروگاهی جهرم و کمترین نسبت مربوط به شرکت تولید برق ماهتاب کهنوج است. از سویی میانگین شاخص صنعت نیروگاهی نیز رقم ۱۵۷ واحدی را به نمایش گذاشت. همچنین ذکر این نکته لازم است که بالا بودن نسبتها عموما به دلیل ارزش بازار بالای شرکتهای صنعت در مقابل پایین بودن سودآوری آنان ناشی از شرایط عمومی شرکتها و قیمتهای فروش ناشی از تعرفههای دولتی آنها حاصل شده است.
نمودار P/ S (ttm) بیانگر این مفهوم است که ارزش شرکتهای مورد بررسی به نسبت فروش آنها درچه وضعیتی قراردارد که میانگین نسبت قیمت به فروش در صنعت نیروگاهی کشور برابر با ۴۹ واحد است و عمده دلیل بالا بودن این نسبت سرعت رشد بالای ارزش بازار شرکتهای فعال دراین صنعت درمقابل سرعت کمتر رشد فروش ریالی آنها به دلیل کنترل قیمت فروش توسط دولت است. همانطور که در نمودار P/ B (ttm) قابل مشاهده است عموما این شاخص درخصوص شرکتهای فعال صنعت نیروگاهی در حوالی نسبتهای شرکتهای بورسی فعال در صنعت برق در رقم ۱۳ واحدی قرار دارد.
بررسی اجمالی ارزش جایگزینی نیروگاهها
جدول ارزش جایگزینی نیروگاهها با توجه به ظرفیت برق تولیدی با دلار ۱۷ هزار تومانی محاسبه شده است. از سویی ارزش هرمگاوات واحد گازی معادل ۴۳۰ هزار یورو، هر مگاوات سیکل ترکیبی حدود ۵۶۰ هزار یورو و ارزش هرمگاوات نیروگاه تجدیدپذیر ۲/ ۱میلیون یورو در نظر گرفته شده است. بر اساس اطلاعات در دسترس و مفروضات فوق بین شرکتهای نیروگاهی، دماوند از نسبت ارزش بازار به ارزش جایگزینی پایینتری در مقایسه با سایرین برخوردار است. گفتنی است جدول تنها مقایسه ارزش جایگزینی نیروگاههای شرکتها را نشان میدهد و ارزش سایر داراییها و پتانسیلهای موثر بر سودآوری شرکتها در ارزش جایگزینی لحاظ نشده است.
جمع بندی فاکتورهای تحلیلی
همواره نگاه تکبعدی به صنعت نیروگاهی کشور موجب گمراهی و عدم ارزیابی درست شرکتهای موجود در این صنعت میشود. درکنار تمام تهدیدات کاهنده درآمد فروش شرکتها اعم از هزینههای تعمیر و نگهداری، استهلاک و سایر عوامل از فرصتهای موجود در این صنعت میتوان به در دستور کار قرارگرفتن موضوع افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی نیروگاههای زیر مجموعه هلدینگهای این صنعت همانند مدیریت انرژی امید تابان هور اشاره کرد. همچنین عرضه شرکتهای زیرمجموعه این شرکتها به بورس نیز درصورت تحقق میتواند عاملی مثبت برای این صنعت محسوب شود.