آزمایشگاه مالی
چگونه میتوان در نمایشگاه کیش اینوکس ابزارهای تامین مالی را بررسی کرد؟
رویداد کیش اینوکس در سال جهش تولید با مشارکت مردم و با محورهایی نظیر هدایت نقدینگی به بخشهای مولد اقتصادی، بررسی سیاستهای کنترل رشد نقدینگی و مهار تورم، بهرهگیری از شیوههای نوین تامین مالی، نقش بانکها در جهش تولید از طریق تامین مالی بنگاههای اقتصادی، تمرکز بر اجرای دستورالعمل حاکمیت شرکتی، نقش بازار سرمایه در تحقق شعار سال، تامین مالی و تقویت شرکتهای دانشبنیان از طریق بازار سرمایه، افزایش شفافیت و حرکت در مسیر پیشبینیپذیرتر شدن اقتصاد ملی، تنوع روشهای واگذاری در روند خصوصیسازی، طراحی محصولات نوآورانه در صنعت بیمه و نقش این صنعت در ایجاد فضای امن سرمایهگذاری، معرفی آخرین ظرفیتهای سرمایهگذاری در کشور، جایگاه مناطق آزاد و ویژه اقتصادی در تولید، صادرات و دیپلماسی اقتصادی و بسیاری از مسائل روز اقتصادی کشور و با حضور مقامات، مسئولان، کارشناسان و دستاندرکاران اقتصادی کشور برگزار خواهد شد.
نقش تامین مالی در نظام مالی مطلوب
یکی از مشکلات اصلی بخش واقعی اقتصاد، عدم تکافوی سرمایههای پراکنده و کوچک در دست مردم برای انجام سرمایهگذاریهای لازم است. نظام مالی مطلوب، نظامی است که بتواند به اندازه کافی به طراحی ابزارهای مالی مناسب بپردازد تا افرادی که توانایی سرمایهگذاری دارند اما فاقد سرمایه لازم هستند با استفاده از این ابزارها به تجمیع سرمایههای در دست مردم بپردازند. بانکها به عنوان یکی از مهمترین نهادهای بازار پول، نقشی انکارناپذیر در تامین مالی طرحهای تولیدی، خدماتی و تجاری دارند. در حال حاضر بانکداری بدون ربا در ایران با چالشها و مشکلاتی روبهرو است که آسیبشناسی دقیق این چالشها در کشور و ارائه راهکارهایی به منظور رفع این نواقص و مشکلات، یک نیاز و ضرورت اجتنابناپذیر است. از سوی دیگر به منظور دستیابی بانکداری اسلامی به جایگاه واقعی خود، نوآوری و ارائه پاسخ بهموقع و مناسب به نیازهای مشتریان از اهمیت زیادی برخوردار است. در این راستا یکی از فرصتهای پیشروی نظام بانکی، تنوعبخشی و توسعه شیوهها و ابزارهای نوین تامین مالی و نقدینگی است که افزون بر پویایی نظام بانکداری اسلامی، موجب تحقق اهداف توسعه اقتصادی نیز خواهد شد.
فلسفه وجودی ابزارهای تامین مالی
وجود ابزارهای مالی گوناگون و مختلف در بازار اوراق بهادار، انگیزه مشارکت بیشتر مردم را در تامین منابع مالی درازمدت به همراه آورده است. تنوع ابزارهای مالی از نظر ترکیب ریسک و بازده، شیوه مشارکت و ماهیت سود در ریسک، گروههای مختلفی را به سوی خود میکشاند. با وجود این، رویکرد گوناگون ابزارهای مالی، بدون شناسایی گونهها و زمینههای بهکارگیری آن چارهساز نیست؛ روشهای متفاوت و گوناگونی برای تامین مالی فعالیتهای تجاری وجود دارد که بانکها میتوانند از آنها برای تامین مالی شرکتهای مختلف نیز استفاده کنند. بهترین روش تامین مالی سرمایهگذاری درازمدت است؛ بورس اوراق بهادار در هدایت پساندازهای کوچک به سرمایهگذاریهای مولد، جذب پساندازهای راکد، اصلاح ساختار بخشهای اقتصاد، افزایش درآمد دولت و... نقش مهمی ایفا میکند. دستیابی به این اهداف مستلزم گسترش بازار اوراق بهادار است که این نیز به خودی خود در گرو تنوع بخشیدن به ابزارهای مالی قرار گرفته است. وجود تنوع در اوراق بهادار به کارآمدتر شدن بازار سرمایه و تخصیص بهینه سرمایه میانجامد و امکان مشارکت طیف وسیعی از آحاد جامعه را در امر سرمایهگذاری فراهم میکند.
تامین مالی، یکی از چالشهای مهم شرکتها
در سالهای اخیر، مسئله تامین مالی پروژهها و بنگاههای اقتصادی به یکی از چالشهای اصلی توسعه کسبوکار تبدیل شده و از نگاه فعالان اقتصادی، دسترسی به منابع مالی از مهمترین مشکلات مطرح در فضای کسبوکار است. همانطور که میدانیم، یکی از ویژگیهای اصلی تامین مالی در اقتصاد ایران، بانکمحور بودن نظام تامین مالی و نقش پررنگ بازار پول در این فرآیند است. به عبارتی اولین و شاید تنها گزینه اکثر مدیران برای تامین مالی پروژهها و شرکتها استفاده از تسهیلات بانکها و موسسههای اعتباری است و تامین مالی با استفاده از سایر منابع از قبیل صندوق توسعه ملی، منابع پیشبینیشده دولت و در نهایت تامین مالی از طریق بازار سرمایه در اولویتهای بعدی قرار دارند. هر چند به دلیل تحریم کشور از سوی دشمنان، تامین مالی از منابع خارج کشور با محدودیتهایی مواجه شده است؛ ولی خوشبختانه در حال حاضر ابزارهای متعدد و متنوعی برای تامین مالی از طریق بازار سرمایه و سایر نهادها به وجود آمده که میتواند نقش و سهم بازار سرمایه را در تامین مالی بنگاهها افزایش دهد.
ابزارهای تامین مالی در بازار پول
بازار پول، بازاری است که در آن پساندازکنندگان، بنگاههای اقتصادی و نهادهای مالی فعال در این بازار برای کوتاهمدت، با یکدیگر مبادله مالی انجام میدهند؛ یعنی پساندازکنندگان یا خانوارها با خرید انواع ابزارهای مالی یا اوراق بهادار کوتاهمدت رایج در بازار پول با هدف ایجاد بازدهی یا کسب سود بیشتر برای پساندازهای خود، وجوه خود را در اختیار نهادهای مالی فعال در بازار پول قرار میدهند. این نهادها نیز با سرمایهگذاری مستقیم این وجوه در داراییهای مالی یا فیزیکی برای کوتاهمدت، یا از طریق اعطای وام و تسهیلات با بهره به بنگاههای اقتصادی و خانوارهای نیازمند به منابع مالی به صورت کوتاهمدت، سودی کسب میکنند. سپس طبق ویژگیهای قیدشده در ابزارهای مالی مبادلهشده، بخشی از سود حاصله را به پساندازکنندگان میپردازند. ابزارهای مالی اوراق یا اسنادی هستند که نوعی حقوق و ادعا برای دارنده آن در برابر صادرکنندگان این اوراق ایجاد میکنند. ابزارهای مالی دو کارکرد اقتصادی عمده دارند؛ انتقال وجوه از کسانی (خانوارها، بنگاههای اقتصادی، دولت و موسسههای وابسته به آنها و اقتصاد خارجی) که پول اضافی (پسانداز) برای سرمایهگذاری دارند، به کسانی که برای سرمایهگذاری در داراییهای مشهود یا رفع نیازهای مالی خود به پول نیازمندند، اولین کارکرد اقتصادی ابزارهای مالی است. همچنین انتقال این وجوه به شیوهای که ریسک (نوسان در بازدهی) موجود همراه با داراییهای مشهود میان متقاضیان منابع مالی تقسیم شود نیز دومین کارکرد ابزارهای مالی تلقی میشود. بانکهای تخصصی، بانکهای پسانداز و وام، بانکهای پسانداز، اتحادیههای اعتباری و نهادهای مالی غیربانکی عمومی و تخصصی؛ عمدهترین نهادهای مالی فعال در بازار پول محسوب میشوند.
ابزارهای تامین مالی در بازار سرمایه
بازار مالی را میتوان به بازارهای سرمایه و پول دستهبندی کرد. عموماً سیستم مالی هر کشوری بر پایه بازار پول و بازار سرمایه آن کشور است. در کشورهای توسعهیافته و پیشرفته، بازار سرمایه، مرکزیت نظام مالی را تشکیل میدهد. از سوی دیگر، در اغلب کشورهای در حال پیشرفت و توسعه، این نقش بر عهده بازار پول است. در نظامهای اقتصادی اینچنینی، بانکها نقشی مضاعف دارند؛ زیرا به علت نبود بازار سرمایهای رشدیافته، نظام بانکی باید نیازهای سرمایهای را تامین کند. اوراق رهنی، اوراق استصناع، اوراق مشارکت، اوراق اجاره، صندوق پروژه و اوراق منفعت از ابزارهای تامین مالی در بازار سرمایه تلقی میشوند.
ابزارهای تامین مالی بنگاههای دانشبنیان
شرکتهای دانشبنیان برای توسعه و تجاریسازی موفق فناوری، به منابع مختلفی مانند منابع انسانی، منابع مالی، انواع تجهیزات و زیرساختها نیاز دارند. به طور کلی، انواع ابزارهای تامین مالی شرکتهای دانشبنیان و حوزه فناوری را میتوان به دو بخش ابزارهای تامین مالی مبتنی بر بدهی و ابزارهای تامین مالی مبتنی بر سهم تقسیم کرد: در ابزارهای تامین مالی مبتنی بر بدهی، نهاد تامین مالی، مبلغی را برای انجام کار، پروژه یا اجرای طرحی در ازای دریافت وثیقه، به عنوان قرض یا وام در اختیار شرکت دانشبنیان قرار میدهد و پس از گذشت مدتی، آن مبلغ را همراه با سود متعارف از شرکت دانشبنیان دریافت میکند. در ابزارهای تامین مالی مبتنی بر سهم نیز نهاد تامین مالی، مبلغی را در اختیار شرکت دانشبنیان میگذارد، اما به جای آنکه از آن وثیقه و تضامین بگیرد، در سود و زیان طرح با شرکت دانشبنیان شریک میشود.
تامین مالی ساختاریافته
یکی از ابزارهای متداول در تامین مالی ساختاریافته، تبدیل داراییها به اوراق بهادار است. در شرایطی که بنگاهها به منابع مالی برای توسعه فعالیتهای خود یا نقدینگی نیاز دارند، از تبدیل داراییها به اوراق بهادار استفاده میکنند. بانکها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. میتوان گفت بانکها بسیار بیشتر از سایر فعالیتهای اقتصادی از تبدیل داراییها به اوراق بهادار بهره میبرند.
تامین مالی فاکتورینگ
فاکتورینگ یکی از روشهای تامین مالی قابل اجراست که با استفاده از آن شرکت فروشنده نسیه کالا و خدمات حسابهای دریافتی خود را با در نظر گرفتن تخفیف به شرکت فاکتورینگ میفروشد. در واقع این روش تامین مالی از روشهای تسریع در دریافت وجوه حاصل از حسابهای دریافتی محسوب میشود. طی این روش، شرکت فروشنده میتواند در صورت پذیرش شرایط از سوی شرکت فاکتورینگ، نسبت به دریافت بخشی از وجوه حاصل از فروش نسیه قبل از سررسید اقدام کند. شرکتهای فاکتورینگ میتوانند به عنوان موسسههای مستقل فعالیت کنند. ولی معمولاً این شرکتها تابعه بانکها و موسسههای مالی هستند. اینگونه شرکتها قبل از اقدام به عملیات تامین مالی نسبت به ارزیابی ثبات مالی شرکت خریدار اقدام کرده و از کیفیت اعتباری آن شرکت اطمینان حاصل میکنند.
سرمایهگذاری مستقیم خارجی
منظور از سرمایهگذاری مستقیم خارجی، مشارکت یک یا چند سرمایهگذار خارجی در سهام ثبتشده یک موسسه داخلی است که حق و حقوقی برای سرمایهگذار ایجاد میکند. این نوع از سرمایهگذاری دارای مزایا و معایب مختلفی است. انتقال دانش فنی، افزایش توانمندی نیروی انسانی، مشارکت در سود و زیان، اشتغالزایی، عدم نیاز به سپردن تعهد مالی و کسب تجربههای مدیریتی، از جمله مزایای این روش برای دریافتکننده سرمایه است. در عین حال با توجه به اینکه معمولاً کشورهای سرمایهگذار به انحای مختلف سعی در بالا بردن سود خود و صرف کمترین هزینه و انتقال کمترین دانش ممکن دارند، کشور سرمایهپذیر باید در تمام مراحل بسیار بادقت عمل کند. از نظر صندوق بینالمللی پول، هدف از سرمایهگذاری مستقیم خارجی، برقراری منافع پایدار در کشوری به جز موطن سرمایهگذار است، بهطوری که سرمایهگذار خارجی در مدیریت بنگاه میزبان نقش موثر داشته باشد. در عمل میتوان سرمایهگذاری مستقیم خارجی را نوعی سرمایهگذاری تعریف کرد که در کشوری به جز کشور مبدا انجام میشود و هدف از آن کسب منافع پایدار در کشور مقصد است. جذب این نوع سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه با هدف جستوجوی منابع، جستوجوی بازار و جستوجوی کارایی است. فراهم کردن تضمینها و میزان خسارت وارده مالی برای سرمایهگذاری در مقابل خطرات غیرتجاری، یکی از شیوههای آمادهسازی محیط سرمایهگذاری است که از راهکارهای آن طرحهای بیمهای است و به طور کلی ایجاد امنیت برای جذب سرمایهگذاری و پذیرفتن اصل مالکیت خصوصی با پشتوانه و حقوقی منطبق با جوامع خاص، یک الزام به نظر میرسد.
سرمایهگذاری مشترک
سرمایهگذاری مشترک، نوعی ترتیبات همکاری مشارکتی میان دو یا چند شرکت مستقل است، به گونهای که ثمره همکاری مذکور تشکیل شخصیت حقوقی سومی است که از لحاظ سازمانی کاملاً جدا و مستقل از تشکیلدهندگان اولیه است. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری مشترک به نوعی از همکاری تجاری اطلاق میشود که طی آن طرفین مدیریت فعالیت خاصی را به شکل مشترک بر عهده میگیرند و در سود و زیان حاصله شریک میشوند. این نوع همکاری تجاری در سطح جهانی رواج گستردهای دارد. سرمایهگذاری مشترک یک مدل قراردادی است که وفق مفاد آن دو یا چند شخص حقیقی یا حقوقی سرمایه نقدی یا غیرنقدی را با نظارت و مدیریت مشترک، طبق توافقهای به عملآمده در یک موضوع سرمایهگذاری به جریان میاندازند و در سود یا زیان حاصل از مشارکت به نسبت سهام متعلق به خود سهیم میشوند. یکی از مسائل این روزها برای صاحبان کسبوکار، مشارکت با سرمایهگذاران خارجی در قالب سرمایهگذاری مشترک است. آنچه در نگاه اول برای طرف ایرانی حائز اهمیت است، انتقال فناوری و تامین مالی است. دستیابی به بازارها و مشتریان جدید، بهبود و افزایش سرعت فرآیند بازاریابی، کاهش هزینهها، کاهش ریسکهای متعدد شرکا، افزایش یادگیری، مدیریت ساختار صنعت، ارتباط با مشتریان و تامینکنندگان مواد و محصولات اولیه مورد نیاز شرکا، ساختارمند کردن رقابت، دسترسی به سرمایه و نیروی کار ماهر و متخصص، دسترسی به کانالهای توزیع، عبور از موانع تجاری و سیاسی با برقراری شراکتهای بینالمللی، مقابله با فشارهای خارجی، کاهش مراحل طراحی و توسعه محصولات، دستیابی به مقیاس اقتصادی، افزایش توان پاسخگویی به تقاضای مشتریان و هماهنگی با سلیقههای گوناگون از جمله مزایای طرحهای سرمایهگذاری مشترک تلقی میشود.