سرنوشت انجمن‌های ادبی

اگرچه برخی از مراکز فرهنگی مانند کتاب‌فروشی‌ها اقدام به برگزاری جلسات شعرخوانی می‌کنند که در این مورد، استقبال‌ها قابل‌توجه است اما به‌طورکلی، اصفهان با آن پیشینه عظیم در ادبیات ایران، این روزها درگیر انحصار ادبیاتی شده است. سال ۹۸ بود که اداره فرهنگ و ارشاد اصفهان اعلام کرد:« تاکنون ٥٠ انجمن ادبی در استان اصفهان شناسه دار و ثبت‌شده‌اند که از این تعداد ٤٠ انجمن مربوط به شهر اصفهان و مابقی از شهرستان‌های استان هستند و درمجموع ١١٨ انجمن ادبی در اصفهان راه‌اندازی شده و مشغول فعالیت هستند که ٧٨ انجمن در شهرستان‌های استان مشغول فعالیت هستند.» این تعداد انجمن ادبی به‌واقع در کدام بخش و طبقه شهر بروز و ظهور دارند؟ چرا تا این حد فاصله نسلی و ادبی میان مردم اصفهان نسبت به این محافل ارزشمند زیاد شده است؟

سعید بیابانکی شاعر معاصر در زمینه شعرهای عاشقانه آیینی، اجتماعی و طنز است. او مقاله‌ای درباره انجمن‌های ادبی اصفهان دارد که کمتر دیده‌شده است. بیشتر اشعار او در قالب غزل و چارپاره هستند. در چارپاره‌های بیابانکی مفاهیمی مثل عشق، مذهب، زندگی شهدا، مسائل اجتماعی و تاریخی و احیای خرده‌فرهنگ‌ها نقش پررنگی دارند.

سعید بیابانکی در گفت‌وگویی درباره چالش‌هایی که در مسیر شعر ایرانی امروز وجود دارد، گفته است: شعر، رسانه‌ای مردمی است و نیازی به هدایت و اصلاح ندارد. متاسفانه دخالت درروند طبیعی جریان شعری، باعث می‌شود که شاعران مهجور شوند. شعر در همان‌جایی ایستاده است که مردم ایستاده‌اند و باید به حال خود رها شود تا در مسیر درست خود جریان یابد. مسیر دادن و دخالت به‌قصد هدایت و اصلاح شعر، کاری غلط و محکوم‌به شکست است.این وضعیت در تعدد رسانه‌ها و تعدد جریان‌ها و نحله‌های فکری ریشه دارد، همه این‌ها می‌توانند در مغشوش کردن این فضای فکری و جریان شعری موثر باشند.

 در این میان، کم‌کاری رسانه‌ها نیز نقش بسزایی دارد، رسانه‌هایی هستند که می‌خواهند جریان شعر را به نفع خودشان مصادره کنند، درحالی‌که شعر قابلیت مصادره شدن ندارد. متاسفانه رسانه‌ها در شناساندن شاعران معاصر به مردم کم‌کاری کرده‌اند.

اما به‌واقع رسانه‌ها باعث این چالش شده‌اند؟ رسانه‌ها می‌توانند محلی برای دیالوگ و ارائه نظرات و معرفی انجمن‌های ادبی باشند اما نگاه از بالا به پایین برخی از این محافل به‌تمامی قلم‌به‌دستان، باعث عدم ارتباط رسانه با آن‌ها شده و این جمع‌های بسته، به جلسات کم بازده خود ادامه می‌دهند. این در حالی است که در برخی مراکز استان همسایه مانند مرکزی، تجربه بسیار غنی‌تری در حال پیگیری است. مشخصا شهر اراک همه‌روزه جلسات مثنوی‌خوانی، شاهنامه‌خوانی، نظامی، خیام، منطق و.. را در مکان‌های مختلف خود برگزار می‌کند و علاقه‌مندان بسیاری نیز از طبقات مختلف و سنین مختلف بدون نگاه‌های تند و مرزبندی شده در کنار یکدیگر از این امکان شهری و فرهنگی استفاده می‌کنند.

در ادامه به برخی انجمن‌های ادبی معروف اشاره خواهیم داشت:

انجمن ادبی مشتاق

در اواخر دوره افشارها و کمی پیش از آنکه فتحعلی شاه، گویندگان و سخنوران را در دربار باشکوه خودگرد آورد، ذهن مردم از سبک متکلف دوره مغول و تیموریان و عبارت‌پردازی‌ها و نکته‌سنجی‌های سبک هندی آزرده و ملول گردید و نهضت نسبتاً مهمی در شعر فارسی ایجاد شد.

شهر اصفهان اگرچه در عهد استیلای افغان‌ها، خرابی‌ها دیده و مردم آن پراکنده و بی‌سروسامان شده بودند و بااینکه کریم‌خان زند، مردی شعر دوست و شاعر پرور نبود و خود در اصفهان اقامت نداشت و به‌ظاهر امر، موجبات سیاسی و اجتماعی برای ایجاد چنین نهضتی در این شهر وجود نداشت، ولی اصفهان کانون نهضت جدید ادبی شد. چه دو سه تن مرد خوش‌قریحه و صاحب‌ذوق، یک‌باره روی از سبک رایج هندی برتافتند و به تتبع طرز و شیوه استادان پنج ـ شش قرن پیش پرداختند و زمینه پیدایش گویندگان از خود بزرگ‌تر را فراهم آوردند.

مشهورترین آنان که پیش‌قدمان این نهضت ادبی بودند، میر سید علی مشتاق اصفهانی (م ۱۱۷۱ ه.ق)، سید محمد شعله اصفهانی (م ۱۱۶۰ ه ق)، میرزا نصیر اصفهانی (م ۱۱۹۲ ه ق) بودند و در رأس آنان، مشتاق اصفهانی قرار داشت و همگی خود ذوق و قریحه لطیفی در غزل‌سرایی داشتند و در میان اینان، مشتاق بیش از همه کوشید و دیگران را به استقبال و تتبع سبک کلام استادان قدیم رهبری کرد.

انجمن ادبی نشاط اصفهانی

در زمان سلطنت آقا محمدخان قاجار، میرزا عبدالوهاب نشاط، که کلانتر اصفهان بود، به حکومت آن شهر رسید و انجمنی از سخنوران در پیرامون او گرد آمدند. این انجمن، به امور ادبی و اسلوب‌های گوناگون کلام، از انجمن اول بیناتر بود. ولی پس‌ازآنکه فتحعلی شاه قاجار نشاط را به تهران احضار کرد، رشته انجمن نشاط گسیخته شد و اعضای آن پراکنده گردیدند (آرین پور، از صبا تا نیما، ص۱۴)

انجمن ادبی فرهنگستان ایران

فرهنگستان ایران در سال ۱۳۲۵ شمسی تصمیم به تأسیس دو انجمن گرفت. یکی انجمن ادبی فرهنگستان ایران و دیگری انجمن علمی فرهنگستان ایران، و در سیصد و بیست و دومین جلسه عمومی خود، تأسیس این دو انجمن را برای اجرای بخشی از وظایف مندرج در ماده دوم اساسنامه تصویب نمود.

به دنبال تأسیس انجمن ادبی و انجمن علمی، در روز دوشنبه سی‌ام دی‌ماه ۱۳۲۵ شمسی، عده‌ای از دانشجویان، ادیبان و شاعران به عمارت فرهنگستان دعوت شدند و جلسه‌ای به ریاست حسین سمیعی گیلانی (ادیب‌السلطنه) رئیس فرهنگستان ایران تشکیل شد. در این جلسه، استاد محمدتقی بهار ملک الشعراء، جلال‌الدین همایی، بدیع‌الزمان فروزان فر، امیر خیزی، ابراهیم پور داود، محمدعلی ناصح، دکتر علی‌اکبر فیاض، دکتر پرویز ناتل خانلری و دکتر حسین خطیبی مأمور شدند که اساسنامه‌ای برای انجمن ادبی بنویسند. این اساسنامه نوشته شد و در جلسه دوم انجمن که در بیست و یکم بهمن‌ماه ۱۳۲۵ تشکیل گردید، تقدیم رئیس فرهنگستان شد.

در همین جلسه استاد محمدتقی بهار ملک الشعراء به ریاست انجمن ادبی فرهنگستان ایران برگزیده شد و استاد احمد اشتری و استاد محمدعلی ناصح به‌عنوان نایب رئیس انجمن انتخاب شدند و استاد حبیب یغمایی، استاد احمد گلچین معانی، استاد دکتر حسین خطیبی به‌عنوان منشی انجمن و استاد احمد سهیلی خوانساری به‌عنوان صندوق‌دار انجمن انتخاب گردیدند. (بدره‌ای فریدون، گزارشی درباره فرهنگستان ایران، ص۹۶ و ۹۸، ۱۳۵۵)