دست بالای نان سنتی
چطور میتوان گردش مالی نان صنعتی را افزایش داد؟
به عبارت دیگر مسئله اصلی در حوزه نان صنعتی قدرت خرید پایین افراد جامعه است. تولید نان صنعتی نیازمند رعایت پروتکلهای بهداشتی و استفاده از دستگاههای پیشرفته که معمولاً از خارج از کشور وارد میشوند و نیروی انسانی متخصصی است که در مقایسه با نان سنتی هزینه تمامشده تولید این نوع نان را افزایش میدهد و این در حالی است که قیمت آرد برای تولید نوع نان صنعتی بسیار بالاتر از آرد نان سنتی است و تمامی این موضوعات باعث میشوند استفاده از نان صنعتی تحت تاثیر قرار بگیرد و این صنعت نتواند رشدی را که باید داشته باشد.
چالشهای نان صنعتی
نان صنعتی از سال 1386 در دولت محمود احمدینژاد مصوب شد. در آن زمان قرار شد که نان از حالت سنتی به صنعتی تبدیل شود، اما متاسفانه بعد از مدتی مانند بقیه مصوبات با چالش روبهرو شد و از اعتبار ساقط شد، به شکلی که ارزی هم که به آن تعلق میگرفت آزاد شد. علاوه بر این، از سال 1386 به بعد نرخ ارز هم بالا رفت و از دلار هزار تومان به 50 هزار تومان رسید.
در آن دوره قرار بر این بود که دولت قیمت آرد واحدهای صنعتی را با نرخ آرد نانواییهای سنتی یکسان کند؛ یا نرخ بیمه کارکنان در بخش صنعتی مانند نانواییها باشد؛ نه کارخانهها؛ واحدهای صنعتی از معافیت برخوردار باشند و... اما متاسفانه هیچیک از این وعدهها تحقق پیدا نکرد. اگر در همان زمان از نان صنعتی حمایت میشد، امروز به این نقطه نمیرسید که بسیاری از کارخانهها ورشکسته شوند یا سرمایه خود را از دست بدهند و ماشینآلات واردشده بدون استفاده باقی بمانند.
این نکته را هم اضافه کنم که نان صنعتی به دلیل هزینههای بستهبندی و حملونقل گرانتر از نانهای سنتی است و افراد کمتری از آنها استفاده میکنند. بنابراین هزینه تمامشده این نان بیشتر از سنتی و قدرت خرید مردم بسیار پایینتر است. اما مشکل مهمتر تولیدکنندگان، تامین آرد است که به دلیل حمایت دولت از نان سنتی و همچنین تفاوت قیمت آن با نان سنتی سبب شده است این تولیدکنندگان با مشکل مواجه شوند.
به هر روی با وجود اینکه نان صنعتی در اکثر کشورهای جهان از جایگاه بسیار بااهمیتی برخوردار است، اما در کشور ما جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. با اینکه نزدیک به دو دهه از آغاز بهکار واحدهای تولیدی نان صنعتی در کشور میگذرد، امروزه بسیاری از این واحدها به جای اینکه بتوانند کسبوکار خود را توسعه و در این مسیر به کار خود ادامه دهند، از چرخه فعالیت در این عرصه حذف شدهاند.
چالش قیمتگذاری دستوری
قیمتگذاری دستوری به کاهش تولید کالاها یا محصولات منجر میشود و زمانی که تولید بهصرفه نباشد با گذشت زمان اثرات کاهش تولید در بازار آشکار خواهد شد. اگرچه ممکن است قیمتگذاری دستوری در مدت زمان کوتاهی به نفع خریداران باشد، اما علم اقتصاد ثابت کرده است که کنترل دستوری قیمت موجب زیان تولیدکنندگان و اختلال در بازار میشود. به عبارت دیگر قیمتگذاری دستوری در بلندمدت آثار زیانبار بسیاری هم برای مصرفکنندگان و هم برای تولیدکنندگان دارد. این آثار زیانبار عبارتاند از: تورم بالا، تعطیلی واحدهای تولیدی، افزایش بیکاری، کمبود کالا، عدم توسعه واحدهای تولیدی و کاهش کیفیت کالا.
قیمتگذاری دستوری مانعی است که دولتها در مسیر تولیدکنندگان ایجاد میکنند. امروزه یکی از مهمترین موانع بخش تولید در کشور قیمتگذاری دستوری است. تبعات قیمتگذاری دستوری هر روز بیشتر از دیروز نمایان میشود. رشد اقتصادی در کشورها از طریق عدم مداخله دولتها در اقتصاد صورت گرفته است.
زمانی که قیمتها به صورت دستوری اعمال میشوند عملاً امکان رقابت سالم در میان تولیدکنندگان از بین میرود و در نهایت باعث کاهش کیفیت و افزایش غیرواقعی قیمتها میشود.
قیمتگذاری دستوری برای زمان جنگ یا زمانی است که اتفاقات غیرمترقبهای در یک کشور رخ دهد، اما در شرایط عادی دلیلی برای اعمال قیمتگذاری دستوری وجود ندارد. بنابراین اعمال این سیاست به این خاطر است که دولت به بخش خصوصی اعتماد ندارد و این بخش را به رسمیت نمیشناسد. دنیای امروز، دنیای آزاد است و در چنین فضایی قیمتگذاری دستوری به هیچ عنوان وجود ندارد. مصرفکننده میداند که چه قیمتی قیمت درستی است و همچنین میداند که کدام فروشگاه قیمت بهتری دارد و در همین راستا تولیدکننده هم برای اینکه محصولاتش به فروش برسد مجبور میشود که از بازار اطاعت کند. در این شرایط عرضه و تقاضا صورت میگیرد و مصرفکننده و تولیدکننده در همین برخورد است که قیمت را تعیین میکنند و قیمتگذاری دستوری هیچ موضوعیتی ندارد.
بهصرفه نبودن تولید نان صنعتی
تولید نان صنعتی در ایران بهصرفه نیست؛ دلیل اصلی آن هم این است که هیچگونه ترازی بین قیمت آرد تولید نانهای صنعتی و تولید نانهای تولید سنتی وجود ندارد. در حال حاضر نانواییها آرد خبازی را کیلویی ۸۲۰ هزار تومان میخرند، در حالی که همین آرد را واحدهای نان صنعتی به قیمت ۱۵ هزار و ۳۰۰ تومان میخرند؛ تقریباً ۲۰ برابر بیشتر و به همین خاطر به هیچ وجه قابل رقابت نیستند. همانطور که پیشتر هم در روزنامه دنیای اقتصاد گفتم این روند ناشی از یک نوع ناهماهنگی است؛ اما به هر حال این سیاستگذاریها مانع از پیشرفت تولیدکنندگان نان صنعتی در کشور میشود. باید در نظر داشته باشیم که سرمایهگذاران این حوزه تا یک حدی امکان سرمایهگذاری در این صنعت را دارند و از یک جایی به بعد، به دلیل محدودیت سرمایه قادر به تامین هزینهها برای ادامه فعالیت نخواهند بود.
دولت هر سال قیمت خرید گندم از کشاورزان را تعیین میکند که به نظر قیمت خوبی است. در پرانتز اضافه کنم که در سال گذشته برداشت محصول گندم در حد خوبی بود و آنطور که به نظر میرسد در سال جاری نیز از محصول خوبی برخوردار خواهیم بود. البته ذخیرهسازی نداشتیم؛ در حالی که هم دولت و هم بخش خصوصی سیلوسازی گسترده برای ذخیره گندم انجام دادند؛ اما سیلوها پر نشد. در همین راستا اگر بحرانی هم پیش بیاید، شاید ذخیره آرد به اندازه کافی نباشد. کشور ما باید برای شش ماه ذخیره آرد داشته باشد، اما متاسفانه چنین ذخیرهای وجود ندارد. از طرفی زمانی که گندم برداشت میشود، در همان زمان نمیتوان گندم تازه را آسیاب و به آرد تبدیل کرد؛ بلکه گندم تازه باید دو، سه ماه بعد یعنی زمانی که قوام بگیرد، استفاده کرد.
حال با اینکه قیمت خرید گندم از کشاورزان قیمت خوبی است؛ اما متاسفانه در حوزه فروش قیمت آرد چندنرخی است؛ مانند قیمت ارز که چندنرخی است قیمت آرد هم به همین ترتیب است و با چهار، پنج نوع قیمت آرد مواجه هستیم که این امر باعث ایجاد ناهماهنگی در جامعه میشود. به همین خاطر است که نانواییها در کشور ما سرشان شلوغ است و مردم برای خرید نان در صفهای طولانی میایستند. واقعیت این است که نانواییهای سنتی نان را ارزانتر از نان صنعتی در اختیار مصرفکننده قرار میدهند؛ چراکه آرد با قیمت ارزانتر از واحدهای صنعتی در اختیار آنها قرار میگیرد؛ از سوی دیگر هزینه بستهبندی پرداخت نمیکنند و هزینه پلاستیک را هم از مصرفکنندهها میگیرند. این در حالی است که واحدهای نان صنعتی علاوه بر هزینه آرد باید هزینه بستهبندی و حملونقل را هم از جیب خودشان بدهند.
واقعیت این است که تولید نان صنعتی مقرونبهصرفه نیست، نه برای مصرفکننده و نه برای تولیدکننده. به این خاطر برای مصرفکننده مقرونبهصرفه نیست که قیمت نان بربری یا سنگک سه یا پنج هزار تومان است اما ۳۰۰ گرم نان صنعتی بین ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان است و طبیعتاً به نفع مصرفکننده است که نان را با قیمت کمتری خریداری کند. این موضوع به خوبی نشان میدهد که رقابت وجود ندارد و بهترین راه این است که قیمتگذاری یکسانی صورت بگیرد. زمانی که قیمتگذاری یکسان شد آن وقت تولید نان صنعتی به دلیل افزایش سرعت تولید بیشتر در ساعت، میتواند با تولید نانهای سنتی رقابت کند. مصوبه سال ۱۳۸۶ هم به خاطر همین بود که نان مانند کشورهای خارجی از نانوایی خارج شود و با قیمت معقول در کارخانهها به صورت بهداشتی و بستهبندیشده تولید شود.
تا زمانی که نان صنعتی توان رقابت با نان سنتی را نداشته باشد مسلماً سرمایهگذاری انجام نمیشود و کسانی هم که در گذشته این سرمایهگذاری را انجام دادهاند یا مجبور به ادامه راه هستند یا کار خود را تعطیل میکنند. در حال حاضر ماشینآلاتی که برای تولید نان صنعتی وارد کشور شده بیاستفاده ماندهاند و اگر روشن شوند حتی جوابگوی هزینه کارگر نیستند. متاسفانه سرمایهگذاران این صنعت همه مقروضاند و کارخانههایشان مصادره شده است. در همان سال ۱۳۸۶ که دولت برای تولید نان صنعتی یکسری وعده و وعید داد، مردم به حرف دولت ایمان پیدا کردند و شروع به سرمایهگذاری در این حوزه کردند اما وقتی دولت وعدههای خود را عملی نکرد یا به عبارتی به قول خود پایبند نبود تولید نان صنعتی هم با چالش مواجه شد.
حمایت از تولیدکنندگان نان صنعتی
اینکه وعده حمایت از تولیدکنندگان نان صنعتی تحقق پیدا میکند یا خیر، مشخص نیست. این را باید از مقامات دولتی سوال کرد که آیا حاضر هستند اشتباه خودشان را اصلاح کنند؟ از اردیبهشت ۱۴۰۱ قیمت آرد برای واحدهای نان سنتی ثابت ماند، اما برای نانهای صنعتی به ۲۰ برابر ارتقا پیدا کرد. یعنی آن ۸۲۰ هزار تومان شد حدود ۱۵ هزار و ۳۰۰ تومان که هزینه بستهبندی و حملونقل هم به آن اضافه میشود و قطعاً هزینه بیشتر هم خواهد شد. اما اینکه این وعده تحقق خواهد یافت یا خیر، بهتر است که این کار انجام شود. شاید با تغییر دولت این موضوع مورد توجه قرار گیرد. اما اگر شرایط به همین منوال ادامه پیدا کند چیزی جز فساد و ناترازی به بار نمیآورد.
اما شیوهنامه تولید نان عملاً به جایی نرسید؛ آن هم به این خاطر که نه قیمت نان کامل مشخص شد، نه قیمت آرد آن. حتی چگونگی اجرای آن هم مشخص نشد. فقط یکسری تبلیغات در این زمینه صورت گرفت و بعد هم از دور خارج شد. اما خب تولید نان کامل اگر انجام شود و دولت هم حمایت کند و این کار به نحو احسن انجام شود مفید خواهد بود. کارخانههای آرد و واحدهای تولیدی نان صنعتی هم تمایل دارند که این کار را انجام دهند، بنابراین همه چیز به نظر دولت بستگی دارد که آیا این را کامل میکند یا خیر. چون غیر از صحبت و تبلیغات، شیوه اجرایی تولید نان کامل مشخص نشده است.
چگونگی افزایش گردش مالی نان صنعتی
گردش مالی نان صنعتی از یک واحد به واحد دیگر متغیر است، به این خاطر اینکه میزان تولید هر واحدی در سال مانند هم نیست که ما بگوییم مثلاً این واحد نان صنعتی چقدر گردش مالی دارد یا آن یکی چقدر دارد؟ ممکن است یک واحد نان صنعتی در سال پنج هزار تن تولید داشته باشد اما یک واحد صنعتی دیگر ۲۰ هزار تن تولید داشته باشد. بنابراین نمیتوان جواب درست و مشخصی به این سوال داد.
اما اینکه چطور میتوان گردش مالی نان صنعتی را افزایش داد باید گفت که این موضوع به یکسانسازی نرخ آرد بستگی دارد. وقتی نرخ آرد یکسان شد آنوقت میشود این صنعت را سرپا نگه داشت. این همه ارزی که صرف شده و بهترین نوع ماشینآلات از خارج از کشور وارد شده ولیکن قیمت آرد برای این واحدها مقرونبهصرفه نیست، چرا که نانشان گران درمیآید و وقتی نان گران باشد خریدار ندارد. این را هم در نظر بگیرید که قدرت خرید مردم هرسال کاهش پیدا کرده و مزید بر علت شده است.