دیوار چهارم
ساموئل اکونیس کارگردان تئاتر یوانانی اهل تسالونیک ویهودی که در زمان دیکتاتوری سرهنگها به پاریس پناهنده شده، به خاطر سرطان پیشرفتهاش در بیمارستان بستری میشود. از دوست خود ژرژ که کارگردانی آماتور و مبارزی چپ گراست، میخواهد آخرین پروژهاش یعنی نمایش آنتیگون را در بیروتی که گرفتار جنگ داخلی است به روی صحنه ببرد.
ایده ساموئل انتخاب بازیگران این نمایش از جناحهای مختلف سیاسی و مذهبی درگیر در جنگ است تا راهی شود برای اینکه این مبارزان با همکاری در یک پروژه مشترک فرصت گفتوگو با هم را پیدا کنند.
عنوان این رمان یعنی «دیوار چهارم» اشاره به دیواری نامرئی دارد در تئاتر که بازیگر ناخودآگاه میان خود و تماشاگران میسازد که از او محافظت کند.
در این داستان شخصیت اصلی یعنی ژرژ کم کم خود را در جنگ غرق میکند و تنها در پایان رمان است که میتواند دیوار چهارم را بشکند.
سرژ شالاندن، نویسنده فرانسوی متولد ۱۹۵۲ پس از ۳۴ سال همکاری با لیبراسیون، روزنامه مشهور پاریسی، اکنون عضو هیئت تحریریه کانار آنشنه، دیگر روزنامه مشهور پاریسی است. گزارشهای او درباره ایرلند شمالی و محاکمه کلوس باربی، جنایتکار جنگی فرانسه، جایزه آلبر لوندر را که مشابه جایزه پولیتزر است، نصیب او کرد. شالاندان چند رمان دارد که از بین آنها رمان «درباره یک قول»، برنده جایزه مدیسی، سومین جایزه ادبی معتبر فرانسوی شده است.
برشی از متن رمان دیوار چهارم: «از مدتها قبل فهمیده بودم که سام از روی ادب به دیدن ما میآمد. اگر در چند تا جلسه شرکت میکرد، اگر پرچم سرخ را بیحسوحال بلند میکرد، اگر گاهی در صفوف ما تظاهرات میکرد، از اعتقادش نبود، برای تشکر از ما بود که از او حمایت کرده بودیم. هر چند، از ما دیگر چه چیزی باقی مانده بود؟ رهبرانمان جنبش را منحل کرده بودند. از نه ماه پیش، روزنامه لهَ کُوز دوپُپل دیگر منتشر نمیشد. از آن زمان، رفقا راهشان را در زندگی گم میکردند. یکی از رفقا خودش را حلقآویز کرده بود. دیگری گلولهای در دهانش شلیک کرده بود. میشل دوباره رفت سراغ الواتی و یک خانم کافهچی او را کشت. ژاکبزرگه، کارمند شرکت رنو، دوباره برگشته بود سر کارش در خط تولید کارخانه. کسانی که تسلیم نشده بودند، همچنان مبارزه میکردند اما با روحیهای ضعیف.»
این رمان با ترجمه مهرانگیز شکار دنیار تیرماه سال جاری منتشر شده است.