بازی برد-برد فولاد مبارکه
از ره بادیه تا مسیر توسعه پایدار
مثلا همین فولاد مبارکه، سالهاست پای ثابت اخبار و گزارشهای این مجموعه هستم و برخلاف خاستگاه فرهنگی و اجتماعیام در مطبوعات، ناگزیر با صنعت فولاد آشنا شدهام بهقدری که حالا فرق کنستانتره و گندله را حداقل متوجه می شوم(طوفان خندهها)، امسال هم همینطور، وقتی بالاخره صندلی خالیای یافتم، آماده شنیدن اعداد و ارقام بودم که الحمدالله کم هم نبود، برای شما خوانندگان عزیز اگر از اهالی اقتصاد باشید همین اعداد، نمودارهای سود و زیان، سود تلفیقی و عملیاتی و درنهایت حجم سودی که بهجز نوسان قیمت سهم نصیب سهامداران میشود، اهمیت بیشتری دارد، اما مساله بزرگتر از این حرفهاست.
امروز جهان قرن بیست و یکمی با آنچه پدران و مادرانمان به خاطر دارند، تفاوتهای بنیادین دارد، انقلاب صنعتی سوم، انفجار اطلاعات، فناوریهای هایتک و شبکههای اجتماعی مبتنی بر بیگ دیتا، چنان زندگی روزمره را زیرورو کرده که بعضی فقط میگویند خوش اون روزها، بااینحال من فکر میکنم، خیلی «خوشی اون روزا» هم نیست، مثلا کجا میشد یک گروهی اعتراض کنند و در لحظه همه بتوانند صدایشان را بشنوند، کسی خاطرش هست که شرکتها از ترس افکار عمومی دستوپایشان بلرزد، مثبت هم نگاه کنید میبینید که زمینه توسعه پایدار و متوازن امروز خیلی از مثلا صدسال پیش فراهمتر است، شرکتها نمیتوانند و گاهی هم اصولا نمیخواهند برخلاف نُرم های شناختهشده انسانی و اجتماعی فعالیت کنند چون یاد گرفتهاند در بازی قرن بیست و یکمی بهطور عام، بازنده کسی است که برد-برد بازی نکند، هوای سرمایه انسانی، سرمایه بین نسلی و آینده خودش و کسبوکارش را داشته باشد.
بگذارید مثالی بزنم، یک شرکت تولید لباس را در نظر بگیرد که کالاهایش را کودکان کار تحت شرایط غیرانسانی تولید میکنند، به حقوق کارگران اهمیت نمیدهد یا برای پسماند و آلایندگی کارگاهش فکری نمیکند، پوست حیوانات را تحت شرایطی تبدیل به پوشاک میکند که جای حرفوحدیث دارد، آیا امروز این شرکت میتواند در بازار از رقیبی با کارگر قانونی، دوستدار محیطزیست و توسعه محور جلو بیفتد؟ در عالم آرمانگرای من نمیتواند، وقتی زیر ذرهبین افکار عمومی باشد عقب میافتد، همین زیر نظر بودن در میانمدت باعث میشود، او هم با جامعه راه بیاید، حالا بیاید کمی بیشتر دقت کنیم، میروم سر اصل مطلب!
چند روز پیش در همین مجمع عمومی فولاد مبارکه چند نکته برایم جالب بود که تلاش میکنم فارغ از نظریات توطئه محور ضد سرمایهداری و مانند برایتان بیان کنم، فولاد مبارکه دولتی نیست اگرچه هنوز هم به آن معنا خصوصی تلقی نمیشود اما یک تفاوتی با دیگر شرکتهای همعرض خود دارد، سالهاست این مجموعه زیر نگاه دقیق افکار عمومی قرار دارد، نقدهای بسیاری را دیده و شنیده، گزارش متعددی له یا علیه اش منتشرشده، فولاد مبارکه میتوانست مثل بسیاری دیگر از شرکتها سرش را زیر برف( البته توی اصفهان برف نداریم اما خاک و ریزگرد زیاد داریم) بکند و مستحضر به حمایت دولتی مثل برخی صنایع انحصاری ( اصلا منظورم خودرو نیست) باد در گلو بیندازد که اشتغال ایجاد کردهام و نقدی نمیپذیرم.
اما نتیجه با آنچه معمولا اتفاق میافتد تفاوت دارد، فولاد مبارکه همانطور که فولادش بهاصطلاح آبدیده شد، روش و تفکر ادارهاش هم بهروز شد، با افکار عمومی ارتباط برقرار کرد، خطوط نوشته و نانوشته آینده را خواند و حالا با پای خودش به میدان بازیهای برد- برد آمده، برای مثال موضوع مسوولیت های اجتماعی را فقط به پرداخت پول برای ساخت مدرسه و ... اختصاص نداده، به فراست دریافته که آموزش کلید توسعه است پس وقتی میخواهد به محیطزیست کمک کند، برای آموزش هزینه میکند، برای فردای بهتر خودش هم که شده، خرج پایاننامههای فناوری محور یا تحقیقات بهبود فرآیند را میدهد؛ یک مثال دیگر، نیروگاه خورشیدی میسازد، درست، برقش را صرف تولید میکند اما اگر آن تفکر توسعه پایدار برایش محلی از اعراب نداشت، مثل بسیاری دیگر یک نیروگاه با سوخت مازوت میساخت و اسمش را میگذاشت فلان!
یکطور دیگر نگاه کنید، امروز چه بخواهیم و نخواهیم، فولاد مبارکه و بسیاری صنایع دیگر همینجا در اصفهان بیخ گوشمان هستند، خیلیهایشان مثل آب خوردن، از رودخانه و منابع زیرزمینی برداشت میکنند و پسابش را به محیطزیست هدیه میکنند! اما تفکری که توسعه محور باشد میگوید حالا که اینجاییم، پس فرآیندها را اصلاح میکنیم، پساب را تصفیه و آب را بازچرخانی میکنیم. در همین تفکر اگر فلان ذینفع انتقال آب از دریای عمان پولش را نداده یا یکنهاد بخش خصوصی نمیتواند سهم اش را پرداخت کند، فولاد مبارکه دست روی دست نگذاشته که هر وقت بقیه پول دادند، من هم در خدمتم، اینجا آیندهنگری و بازی در زمینی که برندگانش میتوانند جامعه و صنایع باشند، عاملی شده که این شرکت سهم خود را پرداخت کند هرچند مورد شماتت برخی سهامداران هم قرار بگیرد.
اشتباه نکنید آنچه خواندید، بر مبنای دوگانههای تاریخی خیر و شر، خوب و بد یا سیاهوسفید نیست، من هم در مقام دانای کل نیستم، این تنها برداشت تجربی روزنامهنگاری است، توی همین هوا تنفس و با تورم بالای ۴۰ درصد زندگی میکنم اما به تجربه آموختهام ،راه توسعه از دوگانههایی با خطکشی پررنگ نمیگذرد، من فولاد مبارکه را تشویق میکنم نه برای اینکه فلان رکود تولید را پشت سر گذاشته، چند تن فولاد ساخته و برای ورقهای رنگی یا استنلس استیل سرمایهگذاری کرده، تشویقش میکنم چون توانسته در مسیر توسعه پایدار و تفکر عقلانی برای ساختن فردای بهتر وارد شود، وگرنه فولاد و کوره و پول که همهجا هست، آنچه امروز در کشورمان باید بیشتر به دنبالش بود، همین بهبود و اصلاح است و ایضا تفکر توسعه پایدار که« به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل - و گر مراد نیابم بهقدر وسع بکوشم»