شنبه بعد از انتخابات
همه ما مسوولیم
سری که به گوشیهای هوشمندتان بزنید، با سیلی از کلیپها، پیامها، دابسمشها از چندین جانب روبرو میشوید انگار که یکدل دارید و دو دلبر، یکی هم میگوید هر سو که سر نهادم جز وحشتم نیفزود، دیگری شرف و احساس شما را نشانه میرود و اشخاص محترمی قلمفرساییهای ادیبانهای دارند با دوز پایینی از بشارت و غلظت بالایی هشدار و انذار کهای مردمان، رای بدهید؛ انتخاب کنید، اگر نکنید تصمیمهای اندکی از دیگران، فردایتان را رقم میزند و مانند آن!
اگرچه سیاست، معمولا بازی شرافت و رذالت نیست اما نتایجی دارد که همه آدمیان را هیچ، محیطزیست، آبوهوا، کوچه و خیابان و بهطورکلی زیستبوم کره زمین را هم تحت تاثیر خود قرار میدهد، به مدد همان گوشیهای هوشمند نیک میدانید یک رئیس جمهور چه میتواند بکند، چه نمیتواند بکند، اختیاراتش تا کجاست و قس علیهذا، جناحهای سیاسی را هم میشناسید و بسیاریتان هم انتظار سوپرمن ندارید، گروهی میگویید مگر رای من چه تاثیری دارد و فرق بین فلانی و فلانی چیست؟ عدهای رای دادن را کمهزینهترین راه مدنی برای پیام دادن به تصمیمساز میدانید و برخی هم با اعتقاد کامل یا نیمبند به نامزد خودتان، میگویید برای نیامدن دولت سوم آنیکی یا بر سرکار نیامدن نمونه وطنی همسایه شرقی رای میدهم!
تا اینجا همه حرفهای شما فارغ از حسن و قبح نسبی هرکدام، مورداحترام است، اما نکتهای که امروز تلاش میکنم از میان این سطور نه به عنوان روزنامهنگار بلکه در قامت هموطن شما به عرض برسانم در مورد شنبهای است که نتایج شمارش آرای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری اعلام میشود، اگرچه من مانند بسیاری دیگر از همنسلانم، روزگاری منتظر شنیدن مثلا جمله آزادی بیان با ریش و پشم نمیشه از دهان رئیس جمهور اسبق بودیم و برایش هورا میکشیدیم اما زمان زیادی طول نکشید که از آن جوان تازهکار تبدیل به ستونهای شکستهای شدیم که فهمیدیم، آزادی بیان، آزادی عمل و هر صورتی از آزادی اگرچه دوستداشتنی ، زیبا و گاه سکرآور یا شادیآور است ولی این آزادی که نبودنش همچون طنابی تنگ بر گلو، راه نفس را میبندد واژه خفقان را معنا میکند، مسوولیت هم دارد.
کسی آن روزها به بسیاری از ما نگفت آزادی عزیز است اما مسوولیتش سنگینتر مینماید، آن روشنفکران و نظریهپردازان تحریم کننده انتخابات در سال 1384 یا دوستان بسیار عزیز بهجامانده از احزاب منحله و غیر منحله که سودای وزارت و قرارداد نفتی و سدسازی در سر میپروراندند، برایمان تشریح نکردند که سیاست در طلب آزادی هر جور دلمان خواست خلاصه نمیشود، فردای انتخاباتی هم وجود دارد، راه اعتراض مدنی را بهدرستی تصویر نکردند، آنها وقتی دلشان خواست ما را به خیابانها کشاندند، وقتی هم دیدند نمیشود، رفتند خانههایشان، البته ما هم به خانه رفتیم اما خسته و نالان!
این دوستان و عزیزان که خود نامسوولانه تنها به فکر روز انتخابات بودند، نتوانستند یا نخواستند مسوولیت کسی یا حرکتی را بر عهده بگیرند، راه مشارکت احزاب را هموار کنند و بهجای محفل و گعدهها، جلسات منظم و نظام درونی شایسته گزینی را میان خودشان آغاز کنند، وقتی خاتمی به پایان کارش رسید، کسی نماند مسوولیت شکست 1384 که نتیجه فقدان سازوکار صحیح حزبی بود را بپذیرد، 8 سال بعد هم ، احمدینژاد را کسی گردن نگرفت و گفتند کی؟ ما! اصلا ایشان گزینه ما نبود و از این حرفها.
کسانی که 8 سال وزیر وکیل بودند مسوولیت خسارت را نپذیرفتند و البته پیرویها را نتیجه مدیریت عالمانهشان دانستند، 8 سال دیگر هم گذشت تا بفهمیم کسی حاضر نیست زیر بار برجام بماند، نه وقتی خوب بود و برایش هلهله میشد و نه زمان فترت که همه را به جان هم انداخت و ما در این وسط نفهمیدیم چه شد، چه کسی مسوولش بود، آیا اینقدر خوب بود که روحانی و ظریف میگفتند یا بیخاصیت که دیگرانی میپنداشتند، دلمان لک زد که یک نفر برای رضای خدا بیاید بگویدای ملت، من اشتباه کردم و حالا که نشد استعفا میدهم، معذرت میخواهم، پوزش میطلبم، ببخشید مرا!
در این میان هرکسی توانست از مسوولیت فرار کرد،منتقدان هم جز با واژگان سخت و پیچیده نگفتند حالا که اینطور شد و فلان کار بد و بیهوده است پس راهکارتان چیست؟ (تا اینجای کار اگر موافق هستید در دلتان من را لایک کنید)
حالا امروز اگر نمیگویید فلانی سوبر است (قدیمیها بخوانند حوصله سر بر) میخواهم عرایضی خدمت دوستانی داشته باشم که رای ندادهاند،کم هم نیستند، اگرچه از هر ده نفر چهار نفر جمعه گذشته رای دادهاند اما خدا را خوش نمیآید، همه بار مسوولیت جریانی که روز شنبه شروع میشود بر دوش چهار از ده نفر انداخت، بهواقع بیمرامی است اگر من در خانه بنشینم و بگویم به خاطر همهچیزهای درست، آرزوهای زیبا اما دست نیافته و رویاهای تعبیر نشده یا حتی همان زندگی معمولی محقق نشده، رای بی رای! پس روز شنبه جواب خودم، خانوادهام، رفقایم و همشهریانم را چه کسی باید بدهد؟ شنبه که شد از میان دو تفکر حاضر، یکی امکان به صدر نشستن دارد. پس تکلیف ما چه میشود؟ ممکن است ما از حق رای دادن آزادانه خودمان استفاده کنیم و در خانه منتظر تصمیمگیری فعالان روز جمعه باشیم اما یادمان نرود قرار نیست خط زمانی ما و مجاهدان روز جمعه، عوض شود، شنبه برای همه ما میآید، فرقی هم نمیکند کجای این سرزمین باشی، خورشید که بالا بیاید، همهجا شنبه است و مسوولیت تصمیم من، تو دیگران بر گردن همه ما میافتد.
اینهمه که گفتم و نوشتم اول برای خودم و دوم برای فعالان سیاسی و منتظران میز و پست است (البته نوش جانشان) و در پایان بینی و بین الله یا به قول قدیمیها خداوکیلی خطاب به شما شش نفر از دهنفری که رای ندادند، عزیز دل، آزادی مسوولیت دارد، هر کس کاری میکند، نباید اصل کنش واکنش را فراموش کند، آزاد هستید رای بدهید یا رای ندهید اما شنبه که رسید، گوشی هوشمندتان را بازکنید و ببینید نتیجه کارتان در سراسر کشور ساری و جاری است، پس اینطوری میگویم خلاص، آقا، خانم، دختر، پسر، خواهرم ، برادرم، مسوولیت پذیر باشید و دوست سیاستمدارِ میزمدار، تو باید بیشتر از مسوولیت بپذیری!