در حالی که نرخ مارجین در دنیا توسط هوش مصنوعی و بر مبنای قواعد رقابتی و به‌صورت کاملا علمی تعیین می‌شود در ایران چند کارشناس که بعضاً اطلاعی از پخش ندارند و فرق بین کالای FMCG و دارو را نمی‌دانند تعیین می‌کنند مارجین شرکت‌های پخش چه رقمی یا درصدی باشد و هنوز روشی مشخص و علمی برای تعیین نرخ ندارند و نگاهی به وضعیت مارجین‌های این صنعت نشان می‌دهد پشت این روش‌های سنتی تخصص وجود ندارد.  

این بی‌اطلاعی‌ها و محدودیت‌ها در حالی است که صنعت پخش ۹ درصد از جی دی پی کشور را به خود اختصاص داده و در مقایسه، سهم بخش کشاورزی به عنوان یکی از مهم‌ترین بخش‌های اقتصاد ایران تنها ۲ واحد درصد بالاتر از صنعت پخش است. علاوه بر این صنعت پخش یک صنعت متکی بر نیروی انسانی است و ظرفیت‌های آن اگر به درستی به فعلیت برسد می‌تواند در حوزه اشتغال‌زایی معجزه کند.  

اما دولت هنوز برنامه‌ای برای این صنعت ندارد و تلاش فعالان این صنعت تا به امروز برای آنکه جایگاه، مشکلات و راه‌حل‌های این بخش را برای  دولت روشن کنند، به جایی نرسیده است. ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های متعدد از یکسو و عدم حمایت از این صنعت از سوی دیگر و از همه مهمتر عدم ایفای تعهدات دولت در برخی حوزه‌ها مثل دارو باعث شده امروزه بسیاری از شرکت‌های پخش به مرز ورشکستگی برسند و اگر هم هنوز چند بنگاه سر پا هستند متکی به هلدینگ‌های بزرگ بوده و اصولا به دنبال خدمات‌رسانی به گروه‌های خود هستند و نه سودآوری، که صورت‌های مالی شرکت‌های بورسی در این صنعت نشان می‌دهد سودآوری با این شرایط اساسا خیالی بیش نیست.

بر این اساس در این ویژه‌نامه که در آستانه برگزاری نمایشگاه صنعت پخش تهیه می‌شود تلاش کردیم به بررسی چالش‌های جدی این صنعت برای چندمین بار بپردازیم بلکه توجه مسوولان به این بخش جلب شود؛ هرچند پراکندگی تصمیم‌گیران و نبود یک متولی خاص در بدنه دولت خود عامل مهمی در بی‌توجهی به این مشکلات است. با این حال امیدواریم رییس‌جمهور یا معاون اول ایشان این ویژه‌نامه را بخوانند و به داد این صنعت برسند چرا که یکی از مهم‌ترین واگن‌های لکوموتیو اقتصاد ایران قطعا صنعت پخش است که هنوز شانس ظهور و بروز نیافته، اما همین سرمقاله را شاهد می‌گیریم که در صورت توجه ویژه به آن، منشا خیر و برکات زیادی در اقتصاد کشور در کوتاه‌ترین زمان خواهد شد.