ارزان همان گران است
مقایسه میکنند قیمت کتاب را با پیتزا. میگویند: میانگین قیمت پیتزا حدود ۱۶۰هزار تومان است، همین رقم برای کتاب ۱۵۰ هزار تومان. غذایِی مضر برای جسم و خوراکی مفید برای روح. اولی لذتی کوتاه مدت و فانی، دومی همواره یاری مهربان و ماندگار. انگار کتاب در واقعیتِ اقتصادیِ ما، برایِ توده کالاییست گران و در ایدهای سانتیمانتال و تا حدی رمانتیک کالاییست حتی ارزان.
یک کالا بر اساس احساسِ نیاز در اولویت خانوار قرار میگیرد. این حس نیاز را غریزه بقا و البته اقتصاد ایجاد میکنند. بیایید فرض کنیم پایه حقوق فرد حداقل حقوق مصوب، یعنی ۷ میلیون تومان باشد. اگر او بخواهد بر اساس میانگین قیمت کتاب، هفتهای یک کتاب بخرد، در واقع باید ماهیانه ۶۰۰هزارتومان هزینه کند. حدود ۱۰درصد از درآمدش را. منطقی نیست! پس یا تعداد کمتری کتاب خواهد خرید یا اصلا این حقوق کفاف هزینههای معمول را هم نمیهد. نیاز به توضیح ندارد، اقتصادِ فعلی، حداقل برای عموم مردم، به هیچ عنوان اجازهای به اولویت دار شدن کتاب در سبد فرهنگی نمیدهد. اما حسِ نیازِ فرهنگی چه؟ اصلا این حس در شرایطی که جامعه با ابتداییترین نیازها دست و پنجه نرم کرده هنوز باقیست؟
پاسخ را از زاویهای جدید ببینیم. همانطور که میدانیم، چند سالِ اخیر پلتفرمهای مربوط به کتاب در حوزههای مختلفی فعال شدهاند. کتب در قالبهایِ متنی و صوتی به صورت برخط یا برونخط سعی دارد با حذف هزینههای فیزیکی، انسانی و... این کالای فرهنگی را با هزینه بسیار پایینتری به طبع مخاطب برساند. این هزینهها با احتساب بستههای تخفیفی، اشتراکهای ماهیانه و... گاهی تا یک دهم و حتی کمتر قابل کاهش است. یعنی هزینهای کاملا اقتصادی و به صرفه برای ورود کتاب به زیستِ روزانه، اینبار در اَشکال مدرن. اما رصدهای ساده نشان میدهد سرانه مطالعه همچنان پایین، بهتر است بگوییم بسیار پایین است. همچنین عضویت و فعالیت در کتابخانههای عمومی. انگار همان مخاطبینی که به علت علاقه، کار و یا ضرورت به کتاب نیاز دارند، چون خودشان هم درگیرِ مشکلات اقتصادی هستند چرخ این پلتفرمها را میچرخانند واگرنه اقبال مردمانی که به قولِ کوچه و خیابان پی آب و ناناند حتی با این تخفیفات به کتاب نیست. تو بخوان کتاب ارزان بازهم گران است.
طُرفه اینجاست، فروشگاههای بزرگ کتاب مشهور به شهر کتاب (البته با نامهای مختلف) تناقض عجیبی در رابطه با شرایط اقتصادی و کتاب را آشکار میکند. پرسشها از کارکنان این فروشگاهها خبر از فروش بالایِ اقلام زینتی، مصرفی، دکوری آن هم با قیمتهایی بسیار بالاتر از کتاب دارد. به طوری که میتوان عمده درآمد این فروشگاهها را از همین کالاها دانست.
در نهایت شاید پرسش اصلی حولِ گرانی کتاب نباشد، باید پرسید قهر جامعه با کتاب و اندیشه صرفا از رنجهای اقتصادیست یا عوامل دیگری این دوری را رقم میزنند؟ البته علت یکی دوتا نیست اما ریشههای اقتصادی و اثرات مستقیم و غیر مستقیم آن انکار ناپذیرست.