حسین نوریان copy

در اغلب مواقع پدیدار شدن فنّاوری از‌هم‌گسیخته ساز، مقدمه جایگزین شدن تازه‌واردها با بازیگران بزرگ فعلی ازجمله رهبران بازار است اما آیا هیچ سوابقی که نشان‌دهنده موفقیت شرکت‌های موجود در بهره‌گیری از فرصت‌های ازهم‌گسیختگی بازار باشد وجود ندارد؟

طبیعی است که جواب این پرسش‌های کلیدی منفی است زیرا بازیگران بزرگ از قابلیت‌های مهم و مناسبی مانند برند قوی، منابع ممتاز و جایگاه در بازار برخوردارند که در صورت بهره‌گیری از انتخاب‌های استراتژیک درست می‌توانند به‌عنوان مزیت‌های رقابتی برایشان عمل کنند.

تجربه نشان می‌دهد که تحول دیجیتال موفق می‌بایست بر پایه‌یک استراتژی دیجیتال متمایز بنانهاده شود که ماهیت آن طبیعتا مشابه استراتژی‌های سنتی دیگر است، باید بتواند سازمان را بر چالش‌هایش فائق کند، مزیت‌های رقابتی پایدار را بهبود بخشد، ارزش بیشتری برای مشتریان خلق کند و درنهایت سوددهی پایدار سازمان را افزایش دهد اما استراتژی تحول دیجیتال پنج قانون مهم دارد که اگر بکار گرفته شوند، اطمینان از اثربخشی آن را بهبود می‌بخشند.

قانون اول: تاثیر استراتژیک راهکارهای دیجیتال بر سازمان را ارزیابی کنید

استراتژی دیجیتال خوب با درک غنی از محیط رقابتی و چگونگی تغییر آن شروع می‌شود. ازآنجایی‌که فناوری‌های جدید می‌توانند اقتصاد کسب‌وکار را به‌طور بنیادی تغییر دهند، ضروری است به پیامدهای آن برای سازمان خود و اکوسیستم گسترده‌تر مشتریان، تأمین‌کنندگان و شرکا فکر کنیم. بیندیشیم که راهکارهای دیجیتال چه فرصت‌های جدیدی را می‌تواند برای سازمان ما خلق کند؟ و کدام مزیت‌های رقابتی را بهبود می‌بخشد؟

تأثیر فرصت‌های دیجیتال بسته به صنعت و حوزه‌های مختلف آن متفاوت است. با استفاده از رویکردهای دیجیتال می‌توان فرآیندهای اصلی کسب‌وکار را باز طرح‌ریزی کرد. برای نمونه پلتفرم‌های دیجیتال و اکوسیستم‌های مرتبط با آن‌ها می‌توانند دسترسی به بازارهای جهانی بدون مرز را فراهم کنند یا در حوزه نگهداری و تعمیرات، فرایندهای با ماهیت اضطراری و پیشگیرانه را به پایش وضعیت و پیش بینانه تغییر دهند.

نکته کلیدی این است که ذهن خود را به روی طیف گسترده‌ای از احتمالات استراتژیک مختلف بازکنیم و ریسک‌های مثبت و منفی که رویکردهای دیجیتال به همراه دارد را به‌خوبی تجسم نماییم. بدانیم که فن‌آوری‌های ضروری که باید در سازمان ما شناخته و کاربری شوند کدم‌اند و پیامدهای هرکدام از آن‌ها بر تمایز محصول، مقیاس تولید، بهای تمام‌شده و سفر تجربه مشتری چیست؟ چه قابلیت‌های جدیدی می‌تواند در سازمان ما موردنیاز باشد؟ و با آن‌ها چه موقعیت‌های جدید و مزیت‌های رقابتی بدیعی را می‌توانیم در آینده فراهم کنیم؟

قانون دوم: با بلندنظری به تحول دیجیتال بنگرید

سازمان‌هایی که با استراتژی دیجیتال برنده می‌شوند، با بزرگ‌اندیشی شروع می‌کنند، چه به دنبال تقویت مزیت‌های موجود باشند و چه برای بهره‌برداری از مزایای جدید. اهمیت این نگرش در آن است که ماهیت تحول‌های موفق دیجیتال به‌گونه‌ای است که برنده، کل کیک را برای خود برمی‌دارد پس اولین و بهترین بودن در استراتژی تحول دیجیتال اهمیت زیادی دارد و بزرگ اندیشی و ریسک‌پذیری مناسب می‌تواند این مزیت را برای سازمان‌ها در حوزه تحول دیجیتال ایجاد کند.

بیشتر استراتژی‌های دیجیتال به دلیل کوته اندیشی شکست می‌خورند تا بیش‌ازحد بزرگ اندیشی، شرکت کداک دوربین عکاسی دیجیتال را اختراع کرد و قبل از دیگران پلتفرم به اشتراک‌گذاری فیلم و عکس را فراهم آورد اما نتوانست از هیچ‌کدام از آن‌ها بهره ببرد زیرا بیش‌ازحد بر نگهداشت وضعیت و قابلیت‌های موجود تاکید و تمرکز کرد و فرصت‌های جدید را از دست داد.

قانون سوم: از موقعیت مناسبی شروع کنید

از کجا شروع کنیم و به چه ترتیبی؟ بگذاریم هزاران گل شکوفا شوند تا باغ زیبایی را به تماشا بنشینیم؟ تجسم شاعرانه‌ای است اما برای تحول دیجیتال قطعا استراتژی بدی خواهد بود، طبیعتا تمرکز بر دو یا سه مورد از باارزش‌ترین راه‌حل‌ها، مسیر تحول را با وضوح بیشتری به سازمان نشان می‌دهد و نتایج بهتری را رقم می‌زند.

مهم آن است که از طرح‌های اولویت‌دار شروع کنیم و ابتدا آن‌هایی را که تأثیر کوتاه‌مدت دارند را به کاربریم. طرح‌های کوتاه‌مدت برنده (معمولاً در زمینه‌هایی مانند بازاریابی دقیق، قیمت‌گذاری و تبلیغات مبتنی بر هوش مصنوعی، و کاهش هزینه‌های مبتنی بر دیجیتال) با آزاد کردن سرمایه و منابع موردنیاز، فرصت و سرمایه لازم را برای اجرای طرح‌های بعدی فراهم می‌کنند و اثربخشی آن‌ها که معمولا زودتر محقق می‌شود، امید به تحولات بیشتر را در سرمایه‌گذاران، مدیران و کارکنان بهبود می‌بخشد.

برای شناسایی طرح‌های اولویت‌دار، نگریستن به حرفه‌مان از چشم مشتری هم راهگشا است تا بتوانیم هم بر بهبود مزیت‌های رقابتی و هم بر خلق ارزش‌های جدید تمرکز کنیم. باید از مشتریانمان درباره چالش‌هایشان در مسیر سفر تجربه خرید از سازمانمان بپرسیم و تجسم کنیم که راهکارهای دیجیتال چه راه‌حل‌هایی برای غلبه بر این چالش‌ها ارایه می‌دهند.

قانون چهارم: فراهم آوری قابلیت‌ها و شایستگی‌های جدید

یک استراتژی دیجیتال بلندپروازانه مناسب، ناگزیر نیازمند قابلیت‌های جدید و تغییرات فرهنگی است. سازمان باید عضلات استراتژیک جدیدی بسازد تا نقاط قوت سنتی خود را تکمیل کند و هم‌زمان اطمینان حاصل نماید که رویکردهای جدید و قدیم باهم به شیوه‌ای چابک و هماهنگ کار می‌کنند.

فراهم آوری شایستگی‌های دیجیتال جدید بسیار مهم است، اما مساله این است که آن‌ها بسیار کمیاب‌اند ازاین‌رو اغلب یا فراموش یا دست‌کم گرفته می‌شوند پس چه با فراهم آوری شایستگی‌های جدید و چه استفاده بهینه از موارد موجود، باید بیندیشیم که چه منابع و قابلیت‌هایی را می‌توانیم در بین واحدهای مختلف شرکت به اشتراک بگذاریم؟ مهم این است که این قابلیت‌ها بین واحدی و نه درون واحدی باشند تا جریان تحول در سازمان را تسهیل کنند. توسعه شایستگی‌های کارکنان را باید به‌گونه‌ای انجام دهیم تا نه‌تنها بر روی موضوعات تخصصی خاص تسلط داشته باشند بلکه توان یادگیری و تحلیل و انطباق‌پذیری با دگرگونی‌ها را بیاموزند و باید توجه داشته باشیم که ماهیت تحول دیجیتال نه تغییرات یک‌باره بلکه به شیوه تکاملی و تدریجی است پس شایستگی‌های کارکنان و سبک رهبری و فرهنگ‌سازمانی باید با چنین شیوه‌ای هماهنگ باشد.