برای گاوخونی فاتحه بخوانید!
آب دریای عمان حقابه صنایع اصفهان است
حالا تنها سپر بلای اصفهان خشکشده و نصف جهان در محاصره کویر، گردوغبار سمی و اکوسیستمی نامتعادل گرفتار آمده تا مهاجرت از شرق اصفهان و ابتلا به بیماریهای غیر واگیر بیشتر شود. این روزها سکونت در استان و شهری که روزگاری به شهر فیروزهای شهره بود و زایندهرود و گاوخونی، حیات را دلپذیر میکرد، سخت شده است. مهاجرت از اصفهان از نیمه دهه۹۰آغازشده و نمودارها رفته، رفته صعودیتر میشود.
زیان میلیارد دلاری
مرکز پژوهشهای مجلس در سال۹۷ گزارشی اقتصادی از برآورد میزان تخریب محیطزیست ایران منتشر کرد. در این پژوهش خسارتهای زیستمحیطی کشور در سال۲۰۰۲میلادی ۸.۵میلیارد دلار برآورد و پیشبینی شد که به علت عدم توجه مسوولان به محیطزیست احتمال افزایش این خسارت در سالهای بعد زیاد خواهد بود. میزان خسارت واردشده به آب در سال یادشده۳۲۲۰میلیون دلار، زمین و جنگل۲۸۴۰میلیون دلار و هوا۱۸۱۰میلیون دلار بوده است. طبق این گزارش میزان توسعه، رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی با میزان تخریب محیطزیست هر کشور رابطه مستقیم دارد.
در این گزارش میزان تخریب تالاب بختگان برآورد شده که قابلیت تعمیم به تالاب گاوخونی را هم دارد.گزارش بازوی پژوهشی مجلس نشان میدهد که زیان و آسیب واردشده به تالاب طشک و بختگان در سال۲۰۱۳میلادی حدود۵۰۳میلیون دلار بوده که معادل۰.۰۵درصد از میزان تولید ناخالص ایران در سال یادشده بوده است. در این تحقیق از بین رفتن ارزش تفریحی بیش از ۱۸میلیون دلار، از بین رفتن ارزش وجودی تالاب۲۹۳میلیون دلار و کاهش ارزش حفاظتی آن حدود۳۲۰میلیون دلار برآورد شده است.
گاوخونی کم از بختگان ندارد هم از آن لحاظ که جلوی پیشروی کویر را گرفته و هم حیات مرکزی ایران را امکانپذیر میکند. بماند که ارزش گردشگری، تفریحی و ارزش وجودی آن نیز قابلمحاسبه نیست. مساحت هر دو تالاب تقریبا به یک اندازه است. گاوخونی توسط سازمان بینالمللی حیات پرندگان بهعنوان یکی از مهمترین مناطق برای زیست آنها تشخیص دادهشده است. زیان اقتصادی ناشی از تخریب پوشش گیاهی تالاب و اطراف آن در اثر پیش روی کویر، قطع بیشهزارها و درختچههای اطراف تالاب و ورود پسابهای صنعتی و شهری به همراه زیان اقتصادی ناشی از تخریب محیطزیست گاوخونی به دلیل خشکسالی و از دست رفتن دهها هکتار زمین کشاورزی قابلکشت، بهطور حتم فراتر از ۵۰۰میلیون دلار خواهد بود. رقمی که برای آسیب زیستمحیطی تالاب بختگان در نظر گرفتهشده۱۱سال قبل بوده، زمانی که نرخ دلار کمتر از چهار هزار تومان به ثبت رسیده و نرخ تورم حدود۱۲درصد بوده است. با جهش ۱۳برابری نرخ دلار و رشد۵ برابری تورم میتوان زیان اقتصادی تالاب بختگان را نیز ۵برابر کرد.رقمی حدود۲۵۰۰میلیون دلار حاصل میشود که با توجه به آنچه گفته شد زیان واردشده به تالاب گاوخونی فراتر از این اعداد برآورد میشود.
در پژوهش دیگری که در سال۹۶در فصلنامه علمی محیطزیست به چاپ رسیده، ارزش اکولوژیکی یک تالاب را ۱۰برابر جنگلها و ۲۰۰برابر زمینهای زراعی برآورد کرده است. برآوردهای جهانی ارزش هر هکتار تالاب را بین۸تا۲۱هزار دلار تخمین زده است. مساحت گاوخونی حدود۴۷ هزار هکتار برآورد شده که اگر ارزش هر هکتار آن با کمترین قیمت اعلامشده توسط برآوردهای جهانی تخمین زده شود، عدد۳۷۶ میلیون دلار به دست میآید که ارزش فیزیکی آن است. ارزش مادی کارکرد سالانه گاوخونی در برابر تغییرات زیستمحیطی و آب و هوایی یکمیلیون و ۵۶۰هزار دلار تخمین زدهشده است. هر هکتار از این تالاب مانع ۳۳هزار دلار تخریب ناشی از تغییرات آب و هوایی هم میشود که درمجموع رقم ۱.۵میلیارد دلار حاصل میشود. همه اعداد که باهم بیامیزند رقم زیان خشکاندن گاوخونی به حدود ۲میلیارد دلار میرسد. زیانی که هرگز جبران نمیشود چراکه بخشهایی از گاوخونی مرده و بازنمیگردد. به این ارقام باید زیان از دست رفتن کشاورزی و توریسم در این منطقه را نیز افزود. با توجه به دلایلی که باعث قطع جریان آب در بخش مرکزی فلات ایران شده و انتقال زایندهرود به استان یزد و.... که مصارف صنعتی و کشاورزی دارد، باید دید ارزشافزوده تولیدشده، معادل ارزش اقتصادی تخریب زیستمحیطی در استان اصفهان بوده است؟
اصفهان آب ندارد
اکبری، معاون سازمان محیطزیست معتقد است مهمترین راهکار احیای زایندهرود، تامین حقابه محیطزیستی آن بر اساس جدول تخصیص منابع و مصارف حوضه آبریز رودخانه است. به جرات میتوان گفت تا امروز هیچ حقابهای با عنوان "گاوخونی" به این تالاب طبیعی بحرانزده اختصاص نیافته و اگر آبی هم از طریق کانال آبیاری کشاورزی زایندهرود! روانه شرق اصفهان شده، کشاورزان اجازه ورود آن به گاوخونی را ندادهاند. آنچه تابهحال چنددرصدی از گاوخونی را زنده نگهداشته بود، سیلابهای گاهوبیگاه و پساب فاضلابها بود که گویا آنها به دلایل مختلف قطعشده است.
بهتازگی فاز اول طرح انتقال آب دریای عمان به اصفهان توسط رئیس جمهور و وزیر نیرو افتتاح شد. سخنان گفتهشده در این مراسم بهگونهای بود که گویا مشکل آب شرب، زایندهرود و محیطزیست اصفهان با این انتقال حوضه به حوضه آب رفع میشود؛ طرحی که باهمت و هزینه صنایع استان انجامشده و بهتبع آب آن نیز به همان صنایع اختصاص مییابد.
واقعیت این انتقال را میتوان در یادداشت انتقادی مهدی طغیانی نماینده مردم اصفهان و سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس، جستجو کرد: " بههیچوجه این نوع طرحها جایگزین حقابههای تاریخی و طبیعی ازدسترفته کشاورزان و محیطزیست از زایندهرود نیست. این طرح با هزینه گزاف اجرا و بهرهبرداری ( آب نهایی آن باقیمت ۲ تا ۳ یورو در هر مترمکعب) و به اصفهان میرسد و بههیچوجه قابلاستفاده در کشاورزی و جبران حقآبه محیطزیست نیست. نباید اینگونه در رسانهها وانمود شود که قرار است با برداشتهای غاصبانه و غیرقانونی از زایندهرود که به نابودی زندگی کشاورزان و محیطزیست و فرونشست شدید زمین انجامیده، با آب دریا جایگزین گردد و مشکل زایندهرود اینگونه حل میشود. نا ترازی و کسری شدید تابلوی منابع مصارف زایندهرود مصوب شورای عالی آب با اینگونه طرحها حل نمیشود و باید با شفافیت و مدیریت برداشتها در بالادست، آبرفته به جوی بازگردد و جریان طبیعی احیا گردد وگرنه آینده خطرناکی در انتظار شهر اصفهان، آثار تاریخی و مساکن مردم آن است. آیندهای که چندان هم دور نیست."
به باور کارشناسان حذف برداشتهای غیرقانونی، بازگشت آبهای فروختهشده توسط وزارت نیرو و بهرهبرداری واقعی از طرحهای بهشتآباد و کوهرنگ۳میتواند محیطزیست اصفهان را نجات دهد. به گفته طغیانی،" متاسفانه در دو سال اول دولت هیچیک از طرحهای متوقف و مصوب زایندهرود ازجمله کوهرنگ ۳ و بهشتآباد پیشرفتی نداشته است و وزارت نیرو باید در این مورد پاسخگو باشد که تاکنون نبوده است."
مجید نادرالاصلی رئیس کمیسیون ویژه آب و مناطق کم برخوردار شورای اسلامی شهر اصفهان هم ازجمله کسانی بود که اعلام کرد:" انتقال آب دریا به اصفهان، مشکل آب شرب و محیطزیست این استان از سراب تا پایاب را رفع نمیکند و لازم است در این زمینه مدیریت استان توجه و اقدام جدی داشته باشد." البته انتقاد او در حالی مطرح میشود که شهرداری اصفهان هم بهعنوان یکی از سهامداران انتقال آب دریای عمران به اصفهان محسوب شده و از سوی دیگر "کمیسیون ویژه آب" در دوره ششم شورای شهر اصفهان باهدف پیگیری و حل مشکل زایندهرود ایجاد شد که در شرایط فعلی میتوان گفت این کمیسیون کاری انجام نداد و به اهدافش نرسیده است.
٭٭٭٭سپر بلای اصفهان خشکید
خشکاندن زایندهرود مرکز ایران را ناپایدار کرده و نظم محیطزیست و اکوسیستمش را برهم زده بهگونهای که خسارتهای اقتصادی آن قابلمحاسبه نیست. نتیجه یک پایاننامه دکترا که در سال۹۷ در دانشگاه شهید بهشتی منتشرشده نشان میدهد ناپایداری منابع آب در حوضه آبریز زایندهرود، آثار محیطی نامناسبی داشته و پایداری این حوضه را با خطر جدی مواجه کرده است.
اقتصاد محیطزیست دانشی است که بر پایه آن میتوان مشکلات این حوزه را رصد کرد و سپس با فرمولهای اقتصادی میزان تخریب را برآورد کرد. بااینوجود میزان تخریب در بخشهای مختلف از تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و از دست رفتن آنها تا فروپاشی اقتصاد خانوار و کشاورزی منطقه در هیچ چرتکهای قابل برآورد نیست. ازآنجاییکه این تغییرات حتی در بلندمدت نیز قابل بازگشت نیست، بنابراین ادعای از دست رفتن کامل اقتصاد پاییندست حوضه آبریز و زیان غیرقابل برآورد تخریبهایی که اتفاق افتاده، چندان گزاف نیست. از سوی دیگر حذف گاوخونی، سلامت اصفهانیها را به خطر انداخته که بعد از دو دهه حالا خود را بهصورت ابتلا به بیماریهای غیر واگیر بهخصوص سرطان، بیماریهای قلبی و عروقی و...و آمارهای روبه رشدش نشان داده است.
سید احمد خاتونآبادی،استاد دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، نقش تالابها در حفظ سلامت اکوسیستم اطراف خود را اینگونه توصیف میکند:" ریز گردها به دلیل رطوبتی که تالاب در اطراف خود ایجاد میکند، سنگین میشوند و در تالاب رسوب میکنند. به همین خاطر تالاب نقش تصفیهکننده هوا را نیز ایفا میکند. تالابها از طرفی محل تجمع پسابها هستند. به این دلیل که تالابها در انتهای حوضه آبریز رودخانهها هستند و تمام مواد شیمیایی رودخانهها در تالابها ریخته میشود.حال اگر این تالابها خشک شوند ریز گردهایی که در بیابانهای پیرامونی آنها وجود دارند چون رطوبتی نیست در هوا معلق میمانند و تا ارتفاع ۴ هزار متری بالا میروند و تا ۲ هزار کیلومتر میتوانند از محل خود دور شوند. به همین خاطر ریز گردهای هور العظیم به تهران هم رسیدند. دیگر نتایج خشک شدن تالاب از بین رفتن نقش متعادلکننده اکوسیستم،از بین رفتن حیاتوحش و دوری پرندگان مهاجر، از دست دادن جاذبههای توریستی، مهاجرت ساکنان پیرامون تالاب به شهرها و روستاهای دیگر و ناامن شدن منطقه است. مهمترین آسیبی که خشکی تالاب گاوخونی بر محیط دارد این است که رسوباتی مانند کادمیم و جیوه و دیگر فلزات سنگینی که طی سالیانی متمادی از شهرها و کارخانهها به تالاب ریخته شده و در آن رسوبکرده، با یک باد از سطح تالاب برداشتهشده و بهصورت ریز گردها به شهرها برده میشود و باعث سرطانهای گوناگونی میشود."