مهاجرت به اصفهان غیرممکن می‌شود؟

جمعیت بالا، کمبود منابع آبی، عدم توزیع مناسب خدمات شهری و فراغتی، کمبود زمین و ساخت خانه به میزان لازم و موارد متعدد دیگری که تماما موجب ایجاد بحران در این کلان‌شهرها شده و مهاجرین اکنون از کیفیت واقعی این شهر‌ها نیز استفاده نمی‌کنند. این بحران در تهران به‌عنوان پایتخت به حد قابل‌توجهی رسیده و جمعیت نزدیک بیست‌میلیونی دیگر توان پایتخت را گرفته است. عبدالرضا گلپایگانی، معاون پیشین شهرداری تهران، اخیر درباره این بحران گفته است:

در مورد سقف جمعیت‌پذیری در طرح جامع تهران جمعیت این شهر را برای سال ۱۴۰۵ نزدیک ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در نظر گرفته است و سقف جمعیت‌پذیری را یک‌میلیون نفر بالاتر نوشته‌اند؛ مثلا اگر برای یک‌میلیون نفر خانه خالی در شهر وجود داشته باشد، آن را به‌عنوان ظرف جمعیت‌پذیری در نظر می‌گیرند. پایش این جمعیت ۹۶۰۰۰۰۰ نفری، قرار بوده در نهاد پایش و نظارت شهر تهران با حضور نماینده وزارت راه و شهرسازی، شهرداری و شورای شهر تهران رصد شود، متاسفانه این نهاد سال‌هاست که تعطیل است، البته شورای عالی شهرسازی و معماری در سال‌های گذشته بر کنترل تحولات نقش‌آفرینی داشته است و امیدوارم همچنان تداوم داشته باشد. در سند طرح جامع  مقرر بوده است که هر ۵ سال اصول طرح جامع  پایش و رصد شود و اگر انحرافاتی وجود دارد سعی در اصلاح آن داشته باشند.

در سال ۹۵ یک آمارگیری سراسری صورت گرفته است، وقتی آن آمارگیری را با توجه به رویداد‌های جمعیتی در سال ۱۴۰۰ مرکز آمار به‌روز کرد، جمعیت تهران در آغاز سال ۱۴۰۰ بیش از ۹۶۰۰۰۰۰ نفر بود؛ یعنی در سال ۹۹ جمعیت تهران به افق سال ۱۴۰۵ رسیده بود. توزیع این جمعیت در شهر نیز در طرح جامع نسبت به خدمات شهری آمده است. طبق آمار سال ۹۵  خانه‌های خالی شهر تهران ۳۰۰ هزار واحد مسکونی بوده است؛ یعنی ظرفیت یک‌میلیون جمعیت در خانه‌های خالی وجود داشته است؛ یعنی سقف و ظرف جمعیتی تهران در سال ۹۹ تکمیل‌شده است.

اصفهان نیز دراین‌بین از گزند مهاجرت‌های بی‌رویه توسط شهروندان اطراف و مهاجرین افغانستانی در امان نمانده و افزایش جمعیت مهاجر موجب کمبود کیفیت خدماتی و بحران فرهنگی و هویتی در برخی از نقاط شهر شده است. به‌خصوص در مناطق حاشیه‌نشین که چندان در چشم عمومی شهر به نظر نمی‌‌آیند. با توجه به‌احتمال راه‌اندازی قطار سریع‌السیر نیز احتمال این‌گونه مهاجرت‌ها حتی به‌صورت روزانه بسیار بالاتر می‌رود. شهروندان شهرستان‌های اطراف به‌جای مهاجرت به تهران برای کار، در صورت کم بودن بلیت قطار به اصفهان مهاجرت کرده و از این نقطه به‌عنوان مبدا قطار سریع‌السیر برای کار به تهران رفته و این مساله باعث تغییر فرهنگ اصفهان نیز می‌شود.

سال ۹۷ پژوهشی از سوی سازمان برنامه‌وبودجه استان اصفهان با عنوان «بررسی جریانات مهاجرتی استان اصفهان» انجام شد که بر اساس آن پدیده «مهاجرت» در این خطه تا سال ۹۵ و بر  اساس آمار نفوس و مسکن  از روستا به شهر و از شهرهای اطراف به شهر اصفهان ثبت‌شده است. مطالعات این پژوهش نشان می‌دهد  از سال ۹۶ این روند با تغییر شکل مواجه می‌شود  و بیشتر جابه‌جایی جمعیت  شکل می‌گیرد؛ روندی که با مهاجرت غیر دائم در شهر اصفهان نمود می‌یابد.

 به گفته معاون آمار و اطلاعات سازمان برنامه‌وبودجه استان اصفهان در سال ۱۴۰۰، «مهاجرت معکوس» که دولت‌های مختلف به دنبال راهکارهایی برای عملیاتی کردن آن بودند  و درنهایت موفق به اجرای آن نشدند، امروز با افزایش قیمت‌ها و گران شدن مسکن  و تبدیل اصفهان به یک شهر گران، عملیاتی شد و مهاجرت روستائیان از شهر اصفهان به زادگاه خویش و حتی مهاجرت شهرنشین‌های اصفهان به شهرهای اطراف و ارزان‌قیمت ازجمله «فلاورجان» شکل گرفت. آلودگی هوا، فرونشست زمین، خشک‌سالی و بحران آب از دیگر دلایل مهاجرت از اصفهان از سوی مسوولان امر مطرح می‌شود. در همین پیوند باید گفت، روند افزایشی مهاجرت در اصفهان موضوعی تایید شده از سوی مسوولان است؛ اگرچه در اولویت‌بندی دلایل نظرات متفاوتی ارائه شد اما همگی بر اینکه هنوز به رشد منفی نرسیدیم، اتفاق‌نظر دارند. بر اساس آخرین سرشماری در سال ۹۵،  سهم مهاجران جابجا شده در استان اصفهان نسبت به‌کل کشور در دوره زمانی ۹۵-۱۳۹۰ نسبت به دوره قبل (۵ ساله گذشته) اندکی افزایش داشته است و از ۶.۸ درصد به ۷.۰ درصد رسیده است. همچنین اصفهان  بر اساس این سرشماری طی سال‌های ۸۵ تا ۹۰ و ۹۰ تا ۹۵ مهاجرپذیر بوده است اما این روند از سال ۹۶ تا ۱۴۰۱ روند معکوس گرفته و بیشتر روستائیان که طی این سال‌ها به شهر آمده بودند به زادگاه خویش بازگشته‌اند؛ اما در این میان برخی کارشناسان عمده‌ترین  دلیل این جریان معکوس را گرانی مسکن مطرح کرده‌اند.

مهاجرت یکی از ویژگی‌های دموگرافیکی و تحلیل جمعیت است که به نقل و انتقالات و جابجایی سکونتی مردم از مکانی به مکان دیگر مربوط می‌شود. این جابجایی تحت تأثیر جاذبه‌ها و دافعه‌های نواحی مختلف صورت گرفته و در هر یک از مکان‌های مهاجر فرست و مهاجرپذیر آثار اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی ویژه‌ای را به وجود می‌آورد.

استان اصفهان در دهه‌های گذشته تحت تأثیر عدم تعادل در برنامه‌ریزی اقتصادی و تمرکز برنامه‌ریزی و تمرکز سرمایه‌گذاری‌های صنعتی در بخش کوچکی از استان و توسعه قطبی و عدم توجه به توسعه فضایی با نقل و انتقالات شدید جمعیتی روبه‌رو بوده است. به‌طوری‌که با یک نگاه تاریخی، در فاصله سال‌های ۶۵ تا ۷۵ بیش از ۵۹۱ هزار نفر (۱۵ درصد از جمعیت استان) به این سرزمین وارد و یا در درون آن جابجا شده‌اند که از این تعداد ۴۰ درصد از سایر استان‌ها، ۳ درصد مربوط به مهاجران خارج از کشور و ۵۷ درصد بقیه مربوط به جابجایی‌های شهری و روستایی داخل استان بوده است. مطالعات مهاجرت‌های بین استانی اصفهان نشان می‌دهد درحالی‌که خالص مهاجرتی استان در ۱۳۳۵ معادل ۱۹۰ هزار نفر بوده، در سال ۱۳۷۵ این رقم به ۶۷+ هزار نفر افزایش‌یافته است. به عبارتی این استان از حالت مهاجر فرستی به استانی مهاجرپذیر تبدیل‌شده است و در این میان نقشه شهر اصفهان به لحاظ برخورداری از پتانسیل‌ها و توان‌های بالای صنعتی، بازرگانی، فرهنگی و خدماتی در پذیرش مهاجرین از سایر نقاط بیشتر بوده و این شهر را با بیش از ۲۶۶/ ۱ میلیون نفر جمعیت در ردیف سومین شهر ایران قرار داده است.

آمار جابجایی‌های استان نشان می‌دهد که سهم شهرهای مختلف از مهاجرین خارجی و داخلی یکسان نبوده و رشد جمعیت سالانه برخی از آن‌ها تا ۵/ ۱۹ درصد (شاهین‌شهر) رسیده است. امروزه، بسیاری از کلان‌شهرها مقصد عمده مهاجرت‌های روستا- شهری هستند. تسلط نقش خدماتی کلان‌شهرها در منطقه، برجسته بودن نقش تصمیم‌سازی در آن‌ها، تمرکز سرمایه و فرصت‌های شغلی از عوامل عمده ایجاد انگیزه مهاجرت به این کانون‌های شهری هستند.  درواقع، کلان‌شهرها به دلیل تعدد و تنوع نقش‌ها و کارکردهایشان، کانون‌های تمرکز جمعیت، فعالیت‌ها، سرمایه، امکانات و خدمات هستند (رحمانی و سلطانی مقدس، ۲۰۱۲). طبیعتاً در مقایسه با سکونتگاه‌های روستایی، فرصت‌های بیشتر و متنوع‌تری برای آموزش، اشتغال و اوقات فراغت عرضه می‌دارند؛ ازاین‌رو، مراکز اصلی جذب جمعیت از شهرهای کوچک و سکونتگاه‌های روستایی هستند (جارناسن و تُرلیندسن، ۲۰۰۶).

برخی نظریه‌پردازان، مهاجرت را بادید مثبت می‌نگرند و آن را نوعی تحرک اجتماعی و نشانه پیشرفت قلمداد می‌کنند. در نظریات کلاسیک نیز مهاجرت اقدامی عقلایی و هدف‌دار انگاشته می‌شود و تصمیم افراد مهاجر امری کاملاً منطقی تلقی می‌شود که از طریق موازنه هزینه‌ها و منافع صورت می‌پذیرد و درنهایت، باعث تحرک اجتماعی و بهبود پایگاه طبقاتی مهاجران می‌شود (طیبی نیا، ۲۰۰۹). بسیاری از مهاجرانی که روستا را ترک کرده‌اند، نیروی انسانی ماهر و توانمند هستند که در مقایسه با جامعه مبدأ، درآمد بیشتری کسب می‌کنند (استُکدیل، ۲۰۰۴). البته، شمار زیادی از مهاجران غیر ماهر با سطح تحصیلات پایین نیز وجود دارند که در جامعه مقصد فقط می‌توانند در مشاغل سطح پایین و با دستمزد کم به فعالیت مشغول شوند (جارناسن و تُرلیندسن، ۲۰۰۶). به‌هرحال، عموماً اذعان می‌شود که انجام مهاجرت به خارج از نواحی روستایی برای فرد مهاجر مفید است؛ زیرا مهاجرت می‌تواند موجب دسترسی به فرصت‌های اشتغالِ بیشتری شود (استُکدیل، ۲۰۰۶).

 اگر مهاجرت، انگیزه‌ها و خواسته‌های موردنظر فرد را برطرف کند، منجر به رضایتمندی وی خواهد شد. افراد مهاجر معمولاً به دلایل خاصی مهاجرت کرده‌اند و رضایت یا عدم رضایت خود را نیز بر اساس دلایل خاصی ابراز می‌دارند. به نظر می‌رسد که بین دلایل مهاجرت و عوامل ایجاد سطح مشخصی از رضایتمندی ارتباط وجود داشته باشد. بدین‌صورت که به‌عنوان‌مثال، اگر شخصی به دلایل عمدتاً اقتصادی اقدام به مهاجرت کرده باشد، رضایتمندی وی بیشتر متأثر از عوامل اقتصادی خواهد بود تا سایر عوامل (زاهد و خورشیدی، ۲۰۱۱). همان‌طور که شناخت علل مهاجرت حائز اهمیت است و در مطالعات و تحقیقات مختلف موردتوجه قرارگرفته است، بررسی و تبیین اثرات و پیامدهای مهاجرت نیز اهمیت خاص خود را دارد.

شناخت ویژگی‌های مهاجران و تأثیرات محیط بر آنان در قالب رضایتمندی مهاجران از انجام مهاجرت، به درک بهتر پدیده مهاجرت و ابعاد مختلف آن خواهد انجامید (شیخی و طیبی نیا، ۲۰۱۳)؛ زیرا مهاجران بر اساس شناختی که از جامعه مقصد پیدا می‌کنند و تغییر و تحولاتی که در محیط جدید تجربه می‌کنند، نسبت به ادامه سکونت در محیط یا تغییر مکان مجدد تصمیم می‌گیرند (طیبی نیا، ۲۰۰۹).

کلان‌شهر اصفهان با دارا بودن جمعیت ۱۹۶۱۲۶۰ نفر در سال ۱۳۹۵، سومین شهر پرجمعیت کشور محسوب می‌شود که در دهه‌های اخیر، مهاجرپذیری نسبتاً بالایی را تجربه کرده است؛ به‌طوری‌که در دوره ده‌ساله ۸۵-۱۳۷۵ حدود ۲۶۰ هزار نفر و در دوره پنج‌ساله ۹۰-۱۳۸۵ حدود ۱۱۶ هزار نفر به شهر اصفهان واردشده‌اند. از طرفی، بر اساس آمار منتشرشده توسط معاونت برنامه‌ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات شهرداری اصفهان در سال ۱۳۹۰، حدود دوسوم جمعیت شهر اصفهان متولد این شهر و یک‌سوم بقیه متولدین سایر نقاط کشور بوده‌اند که این وضعیت، حاکی از مهاجرپذیری سنگین شهر است. بررسی مبدأ مکانی مهاجرانِ واردشده به شهر اصفهان در دوره ۹۰-۱۳۸۵ نشان می‌دهد که محل اقامت قبلی ۰/ ۳۰ درصد از مهاجران، نقاط شهری و روستایی شهرستان اصفهان بوده است. ۴/ ۱۴ درصد نیز از سایر شهرستان‌های استان به اصفهان مهاجرت کرده‌اند.  مبدأ مکانی ۱/ ۵۰ درصد مهاجران سایر استان‌های کشور بوده که نشان‌دهنده وسعت بسیار زیاد حوزه جغرافیایی عملکرد جاذبه شهر اصفهان است. قابل‌ذکر است که ۵/ ۳ درصد از مهاجران نیز از خارج از کشور به اصفهان واردشده‌اند.

مهاجرت ممکن است به دلیل تغییر در شرایط اقتصادی یا تغییر شرایط شخصی افراد صورت پذیرد (میهی-رامیرز و کامپیکیت، ۲۰۱۴) طبق نظریه اقتصادی نوکلاسیک، مردم بر اساس وزن دهی گزینه‌های اقتصادی مکان‌های مختلف، از مکانی به مکان دیگر جابجا می‌شوند. افراد معمولاً مکانی را انتخاب می‌کنند که رفاه زیستی آن‌ها را به حداکثر برساند. بر اساس مدل‌های جاذبه-دافعه جمعیتی، افراد از مناطق راکد و روبه‌زوال رانده می‌شوند و به سمت مناطق پررونق کشیده می‌شوند. بر اساس مدل‌های سرمایه انسانی، افرادی که منابع اقتصادی و اجتماعی بیشتری در اختیاردارند، تمایل بیشتری به مهاجرت و بهبود بخشیدن به وضعیت خود رادارند. البته گاهی اوقات، احساس تعلق مکانی و اجتماعی به جامعه محلی، به‌عنوان مانعی در برابر مهاجرت عمل می‌کند (گراسکای، ۲۰۰۲). محرک‌های مهاجرت در قالب سه نوع مدل یا الگو تبیین شده است: (۱) مدل رانش و کشش (۲) مدل روستایی- شهری (۳) مدل هزینه‌ای. در مدل رانش و کشش، اختلاف توسعه و سطح زندگی میان مراکز مهاجر فرست و مهاجرپذیر سبب رانش از یک منطقه و کشش به‌سوی منطقه‌ای دیگر می‌شود. در این مدل، فاصله جغرافیایی بسیار حائز اهمیت است؛ هر چه مسافت کمتر باشد، مهاجرت بیشتر می‌شود. در مدل روستایی-‌شهری، درآمد پایین فعالیت کشاورزی باعث گرایش افراد به فعالیت در بخش خدمات و بهره‌مندی از رفاه شهری و درنتیجه، مهاجرت از روستا به شهر می‌شود. در مدل هزینه‌ای، مهاجرت اساساً بر پایه محاسبه اقتصادی فرد مهاجر صورت می‌گیرد. این مدل مبتنی بر درآمد و نیاز خانوار است؛ بدین‌صورت که چنانچه درآمد افراد کمتر از درآمد لازم برای تأمین نیازمندی‌ها باشد، افراد اقدام به مهاجرت می‌کنند (معتمدی، ۲۰۰۵). در خصوص اثرات اقتصادی مهاجرت بر مهاجران نیز برخی مطالعات نشان داده‌اند که درآمد واقعی و وضعیت شغلی بسیاری از مهاجران در مکان مقصد بهتر شده است، هرچند به آن میزانی که انتظار داشته‌اند نبوده است (زکی، ۲۰۱۲).

به‌طورکلی، اهداف و انتظارات اقتصادی جمعیت جوامع روستایی از مهم‌ترین انگیزه‌های آنان برای مهاجرت است. اغلب، فرصت‌های اشتغال در نواحی روستایی بسیار محدود است و ازاین‌رو، آمال و آرزوهای شغلی باانگیزه‌های مهاجرت عجین است (بناریکُوا و همکاران، ۲۰۱۶؛ جارناسن و تُرلیندسن، ۲۰۰۶). برخی محققان ازجمله استُکدیل (۲۰۰۶) نیز در تحقیقات خود نشان داده‌اند که عوامل اقتصادی به‌ویژه نرخ بالای بیکاری، عوامل تعیین‌کننده مهاجرت جمعیت به‌ویژه جمعیت جوان هستند. در همین راستا، گراسکای (۲۰۰۲) به اقتصاد محلی و بازار کار به‌عنوان عوامل مهم تأثیرگذار در تصمیمات مهاجرت جمعیت اشاره‌کرده است. تیسن و همکاران (۲۰۱۰) اشاره‌کرده‌اند که عوامل ساختاری مانند دستیابی به فرصت‌های شغلی از انگیزه‌های اصلی مهاجرت روستانشینان به شمار می‌رود. سایر محققان نیز عواملی نظیر کیفیت زندگی، انتظارات شغلی و غیره را در ایجاد انگیزه مهاجرت از نواحی روستایی، مؤثر قلمداد کرده‌اند (بناریکُوا و همکاران، ۲۰۱۶).

مهاجران روستا- شهری نه‌تنها در فرایند توسعه شهری تأثیرگذار هستند، بلکه باعث ایجاد تحولات بزرگی در مناطق روستایی می‌شوند (چِن و همکاران، ۲۰۱۴). فرایند خالی شدن سکونتگاه‌های روستایی از جمعیت عمدتاً با مهاجرت جوانان و بزرگ‌سالان و اغلب ماهرترین آن‌ها صورت می‌پذیرد (استُکدیل، ۲۰۰۶). در بسیاری از کشورها، مهاجر فرستی، عدم تمایل به انجام فعالیت‌های کشاورزی و سالخوردگی زارعان و بهره‌برداران کشاورزی مشکلات جدی هستند و این سؤال را گوشزد می‌کنند که در آینده چه کسانی در بخش کشاورزی فعالیت خواهند کرد (بناریکُوا و همکاران، ۲۰۱۶). باوجود اثرات منفی مهاجرت بر جوامع روستایی، مهاجرت می‌تواند برای افراد مهاجر سودمند باشد. به‌عنوان‌مثال، مهاجرت می‌تواند با ارتقاء وضعیت شغلی مهاجران همراه باشد؛ هرچند که همیشه هم این‌طور نیست. به‌عنوان‌مثال در اروپای غربی، اغلب مهاجرانِ کم‌سواد، در مقصد مهاجرت عمدتاً در مشاغل سطح پایین و با دستمزد کم فرصت اشتغال می‌یابند. در کشورهایی که اقتصاد پیشرفته‌تری دارند، بازسازی بازارهای کار منطقه‌ای، به مهاجرت قابل‌توجه اشخاص مدیر و متخصص به کانون‌های اصلی اقتصادی منطقه منجر شده است (استُکدیل، ۲۰۰۴). در بسیاری از نواحی روستایی برای دست یافتن به شرایط مناسب اقتصادی و اجتماعی، مهاجرت یک ضرورت مسلم و امری منطقی تلقی می‌شود، به‌گونه‌ای که آن دسته از ساکنان روستایی، به‌ویژه جوانان که مهاجرت نمی‌کنند و به مهاجرت نمی‌اندیشند، مورد سؤال و گاه تمسخر سایران قرار می‌گیرند (باح و همکاران، ۲۰۰۳).